Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
  
آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    در عالم خواب دیدم ....ولیعهد هم در گوشه ای ایستاده ، سرش را پائین انداخته بود ، نفسش در نمی آمد.

    ناصرالدین شاه و رؤیای اسارت ولیعهد روس
    شب 11 محرم [1300 ] :

    ناصرالدین شاه در خاطرات روز 11 محرم 1300 با دستخط خودش چنین می نویسد :
    در عالم خواب دیدم ،[مثل] بعضی خوابهای مختلفه که سابقه آن درست یادم نیست، لیکن منجر به این شد که ولیعهد روس را آوردند، او را با کمال قدرت و غضب بخشیدم به میرزا احمدخان علاء الدوله ، یعنی گفتم باید شاگرد آشپز میرزا احمد خان بشود، ولیعهد هم در گوشه ای ایستاده ، سرش را پائین انداخته بود ، نفسش در نمی آمد. با کمال کج خلقی رفتم نزدیک ولیعهد ، گفتم امپراطور فلان نوکر را به نوکر خودش به آشپزی می دهد و می بخشد، من هم تو را آشپز میرزا احمد خان کردم، این سزای توست.
    بعد برگشتم به اطاق دیگر، پیشخدمتها ایستاده بودند توی اطاق. با کمال غرور و شعف راه می رفتیم ،از این سرِ اطاق به آن سر اطاق و به پیشخدمتها می گفتم این خواب است ما می بینیم؟ یا بیداری است؟ آنها هم تعجب از این قوت ما می کردند. عالم حیرت و تعجب غریبی بود که این طور حُکم که پسر امپراطور را به شاگرد آشپزی به میرزا احمدخان ببخشم و نفسش در نیاید،حرف نتواند بزند، یعنی چه. بعد به یک اطاق دیگری رفتم تو در تو ،حکیم طولوزان را آنجا دیدم، من و حکیم تنها راه می رفتیم. حکیم هم کمال تعجب را می کرد از این حُکم، و گفتم به حکیم دیدی ولیعهد امپراطور را به شاگرد آشپزی میرزا احمدخان دادم. آنها چرا نوکر مرا آشپز کرده بودند ، اما من حالا ولیعهد را می بخشم، حکیم بسیار خوشحال شد.توسط می کرد تا اینکه به حکیم بخشیدم، و به حکیم گفتم که من قوتی دارم، که همۀ دولتهای روی زمین جمع بشوند، نمی توانند به من غلبه کنند و هنوز خودم هم سبب و جهت این قوت را نفهمیده ام.

    چهارشنبه ۱ دي ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۰
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت