کامران میرزا نایب السلطنه سومین پسر ناصرالدین شاه ( بعد از مسعود میرزا ظل السلطان و مظفر الدین میرزا ولیعهد )در سال 1272ه.ق ، از یکی از زنان صیغه ای ناصر الدین شاه به نام منیر السلطنه متولد گردید . بنا به روایاتی که در دست است به نظر می رسد که منیر السلطنه زنی بوده ، اهل ذوق و تشریفات چنانچه معیر الممالک نقل می کند که در آن زمان برای تفریحات شبانه ای که در دربار ناصری ترتیب می دادند دو دسته نوازنده بود ، که یکی از این دسته ها را که سر دسته آنها شخص نابینائی به نام کریم بود دسته کورها می گفتند ، علاوه بر خود کریم که تار و کمانچه می نواخت و می رقصید ،سه مرد دیگر و دو زن او را همراهی می کردند ،یکی از زنها آوازه خوان بود ، زن دیگر که دختر کریم بود کمانچه زن ، سه مرد دیگر هم با ضرب و دف به آن رقص و آواز جلوه می دادند . یکی از شبها ناصر الدین شاه از طرف منیر السلطنه پیامی دریافت کرد ،بدان معنی که یک دسته نوازنده به تازگی از اسپانیا آمده اند که اگر شاه میل کند به حضور او آورده شود ، ناصر الدین شاه از این که از آمدن این نوازندگان بی خبر بوده یکه ای خورد و دستور آمدن آنها را صادر نمود . و بلافاصله نوازندگان در نارنجستان ظاهر شدند ، آنها عینکی بزرگ بر چشم داشته و دایره زنگی به دست گرفته بودند ،شنلهای یراق دوزی بر دوش و کلاههای کوتاه مخمل سرخ یراق دار بر سر نهاده بودند ، شلوارهای نیلی رنگ و جورابهای بلند سفید و کفشهای روباز برقی به پا داشتند ، همه حاضرین از دیدن آنها دچار حیرت شده بودند . پس از بررسی معلوم شد که این افراد ظاهرا اسپانیایی همان دسته کورها هستند که با تدبیر و ذوق منیر السلطنه بدین وضع در آمده بودند و شاه را دچار شگفتی و تحسین کرده بودند 1
یکی دیگر از مراسمی که باشکوه و تشریفات بسیار زیبا توسط منیر السلطنه در دربار ناصری انجام می یافت ، جشن مولود حضرت فاطمه(س)بود که علاوه بر زنان دربار و شاهزادگان ، زنان رجال و ورزا و همسران و دختران و بستگان دیگر همه افراد طراز اول مملکت ، در آن حضور داشتند . در این جشن همه اشیا و لباسها و ظروف و غیره باید سبز می بود . بانوانی که هر ساله در این مراسم شرکت می کردند و به عبارتی مدعو بودند ، از مدتی قبل در صدد تهیه کفش و کیف و لباس و جوراب و دستکش سبز از نوع زیباترین آنها بر می آمدند ، جشن در تالار سبز برگزار می شد ، علاوه بر فرشهای نفیس سبز ، مهمانان بوسیله ظروف گرانقیمت چینی و بلور و بارفتن سبز پذیرایی می شدند ، چند دسته نوازنده زن هم دعوت می شدند که این زنها ابتدا در خانه منیر السلطنه ، ملبوس به البسه تور و حریر و اطلس و مخمل سبز از زیباترین جامه ها می شدند ، جامه هایی که با پولک، یراق رنگین و سنگهای زیبای سبز آراسته شده بود . زنان مدعو با جامه های فاخر سبز روشن و سبز غرق در جواهر ، در مراسم حاضر می شدند ، در این میان منیر السلطنه سینی جواهر نشانی پر از سکه های طلا به مدعوین ، هر کدام ، یک اشرفی و به خدمه آنها ، یک پنج هزاری عیدی می داد ، بعد از صرف ناهار که در اطاقهای مجلل با سفره های سبز و غذاهای رنگین مزیّن شده بود و ناهار همراه با ترنم موسیقی صرف می شد ، مراسم عید مولود شروع می شد که در آن اشعار مناسبی در شرح عروسی حضرت زهرا (س) قرائت می شد.
در پایان این مراسم دو شیزه بی بضاعت سیدی که از قبل در نظر گرفته شده بود ، به عقد جوانی در می آمد و عروس و داماد هدایای گرانبهایی از منیر اسلطنه و مدعوین دریافت می کردند . در آخر ناصر الدین شاه به آن مجلس می آمد و در میان شادی حضار به عروس و داماد مزبور سکه های زر هدیه می کرد 2 . به هر حال این اوصاف منیر السلطنه بود ، زنی که همان طور که ذکر گردید در سال 1272 ه .ق کامران میرزا را به دنیا آورد .
این کودک که بسیار مورد علاقه ناصر الدین شاه بود در سال 1275 هنگامی که بیش از 3 سال نداشت از طرف ناصر الدین شاه به نایب السلطنگی برگزیده شد .شرح صدور فرمان مزبور را روزنامه وقایع اتفاقیه چنین نقل می کند .
چون همواره رای جهان آرای همایون شاهنشاهی خلداله ملکه و سلطانه که به الهامات غیبی ملهم و همت قضا نهمت 3پادشاهی که به تاییدات لاریبی 4مؤید است ، در تکمیل قواعد سلطنت سنیه و تشیید مبانی حفظ و حراست دین مبین و دولت علیه مصروف است ، لهذا برای مصلحت سنجی نظام کل به مبارکی و فیروزی و میمنت و بهروزی در روز شنبه بیست و هشتم این ماه شاهزاده افخم کامران میرزا را به نیابت سلطنت کبری و خلافت عظمی سربلند و کافه انام 5 را از خواص و عوام به نهج 6 آمال و کامرانی بهره مند فرمودند . فرمان قضا شمول شرف صدور یافته به خلعت آفتاب طلعت سرافراز داشتند و حاجی سلیمان خان قاجار را به وزرات پیشکاری معظم الیه تعیین و برقرار فرمودند 7 .
کامران میرزا در سا 1277 قمری در سن شش سالگی به حکومت تهران برگزیرده شد که معاونت او را پاشاخان امین الملک (رئیس دارالشورای دولتی) به عهده داشت .هنگامی که کامران میرزا سیزده ساله شد. ( در سال 1285)ناصر الدین شاه فرماندهی کل قوا را به وی تفویض نمود و در همین سال او را ملقب به امیر کبیر کرد و در سال 1287که به عتبات عالیات سفر نمود ، اداره امور مملکت را به کامرات میرزا نایب السلطنه به مشارکت میرزا یوسف مستوفی الممالک واگذار نمود ، در سال 1288 هنگامی که 16 سال بیشتر نداشت سرورالدوله دختر سلطان مراد میرزا حسام السلطنه معروف به فاتح هرات را به همسری وی در آوردند 8 ، سلطان مراد میرزا حسام السلطنه 9 پسر سیزدهم عباس میرزا نایب السلطنه بود .
به هر حال جشن عروسی سرورالدوله دختر حسام السلطنه با کامران میرزا نایب السلطنه – پسر شاه – بر پا شد . این مراسم در محل فعلی کاخ دادگستری که آن زمان اختصاص به جشنهای نظامی داشت صورت گرفت و چندین شبانه روز به طول انجامید . در این جشن که یکی از جشنهای بسیار باشکوهی بود که در بار ناصری به خود دیده بود هر روز مختص یکی از طبقات بود ، روز اول شاهزادگان و درباریان ، روزی وزرا و رؤسا، روزی اعضای قشون وسپاه ، یک روز اهل علم و آخرین روز به تجار ، اصناف و مردم تهران اختصاص یافت . در این روزها با اقسام شیرینی و اطعمه و اشربه همراه بانوای موسیقی ، آتشبازی و ... و ... از مدعوین پذیرائی می شد . در هر صورت در جائی که شخص ناصر الدین شاه یعنی پدر داماد قلم به دست گرفته و به نگارش مشاهدات خود ازاین جشن می پردازد ، بیش از این سخن پراکندن خطاست .
دستخط ناصرالدین شاه :
دهم شعبان 1288:
ابتدای عروسی نایب السلطنه شد ، ابتدای عروسی که اول عقرب بود ، باران کمی در شهر آمد ، کوه را برف زد ، در اطراف ولایات مثل قزوین ، خمسه ، آذربایجان و غیره ، زیاد باریده بود .
خلاصه معیرالممالک که حالا نظام الدوله است «طوی بیگی » 10بود ، اطاق نظام توی ارگ عروسی خانه بود . روز ، شب ، مهمان از هر طبقه چراغان و غیره بود . اعتضادلسلطنه 11 رئیس آن مجلس بود . خیابان دولت ارگ که تازه ساخته شده است بسیار خوب و عالی و با رو ح ، چراغان زیادی هر شب بود . آتشبازی می شد دو شب آتشبازی در میدان شد ، بعد به کوچه دولت آوردند ، یک شب با زنها رفتیم بالای شمس العماره برای تماشای آتشبازی میدان [انیس الدوله ] 12 بد ... 13زیادی کرد ، من برگشتم پایین ، رفتم اندرون ، خیلی کج خلق شدم ، الی آخر عروسی بد ... 14بی جهتی می کرد ، خیلی جر آمدم .
خلاصه روزها ، هر عصر می رفتم سر در تازه ، در بچه قدیم ، زنها هم می آمدند ، با متفرقه از زنهای دیگر از مهمانان مجلس تنابی 15 تماشای زیادی داشت ، کشتی گیرها کشتی می گرفتند ، بند باز معروف ترک بند بازی می کرد ، کارهای عجیب و غریب می کرد ، انصافا . کریم شیره ای و غیره بازی در می آوردند، میمون باز و غیره می آمد ، خواننده ها کلا می خواندند ، مردم از اعاظم و اشراف ، نوکرهای معتبر و غیره ، عمله خلوت ، اجامر و اوباش ، الواط فرنگی و غیره و غیره شب و روز بودند . شب ها هم بعد از شام باز با حرم می آمدیم همین سر در خیابان ، آتشبازی می شد ، بعد از آتشبازی ، باز کریم شیره ای و خواننده ها و غیره بودند . باز همه بودند . از زن و مرد پشت بام ، پایین و غیره پر از جمعیت بود .
روزها در تنابی مجلس زنانه بود ، روزی یک طبقه زن ، از نوکرها و غیره ، والده شاه 16رئیس مجلس بود.
پهلوان علی اکبر خراسانی که الی حال معروف نبود ، نزد حسین آقا پسر آقا محمد حسن ثانی مرحوک نوکر است ، مدعی شد که با پهلوان یزدی کشتی بگیرد ، یک روز در زیر سر دربچه کشتی گرفتند . پهلوان اکبر که جثه اش پیش یزدی مثل روباهی بود پیش پلنگ ، پهلوان یزدی را به خاک مذلت 17انداخت . خیلی مالید و لت 18داد که محل تعجب همه شد . جهت بندی های طرفین شورش کردند ، آن روز کشتی گیری تمام نشد . دلاوران هر یک به مقام خود رفتند ، دو روز دیگرپهلوان یزدی داوطلب شد که با پهلوان اکبر باید کشتی را تمام کند ، روز هشتم عروسی باز در پای سر در دولت کشتی گرفتند ، جمعیت زیادی از زن و مرد بودند آقادائی 19 راتق فاتق کشتی گیری بود ، مدتی با هم پیچیدند ، پهلوان اکبر از میدان یزدی در می رفت ، دست نمی داد ، تا یک ساعت طول کشید ، پهلوان یزدی را خسته کرد ، پهلوان یزدی گفت من به خاک می افتم اگر مرا زمین زدی قبول است ، افتاد به خاک ، پهلوان اکبر رفت روی یزدی ، قدری زور زد یزدی را خواباند و زمین زد ، پشتش رابه خاک برد همهمه غریبی در مردم برخاست ، شورشی شد بسیار غریب ، پهلوان یزدی برخاست ، داد میزد ، موهای سرش را می کند،خنجری می طلبید خود را بکشد،چیز غریبی شد.دل ما به یزدی سوخت ، فرستادیم که خیر زمین نخورده است ، یک طاق شال کرمانی هم دادیم .
خلاصه روزی که خوانچه می بردند به خانه عروس تماشا داشت ، اول سر در دربچه بودم ، زنها همه بودند ، خوانچه ها که رفت برخاسته 20 رفتم سردر شمس العماره ، پیشخدمتها بودند ، آنجا هم تماشا کردیم . روزی هم جهاز از خانه عروس به خانه نایب السلطنه می بردند ، آن روز هم رفتم اول شمس العماره ، بعد رفتم سر در دربچه .
خلاصه ، شب هم سفرای دول خارجه در دیوانخانه ما موعود بودند ، به شام ، میز به طور فرنگی ، سپهسالار ، معیر و غیره و غیره بودند . شام را هم بیرون خوردیم، پیشخدمتها بودند ، آقا علی ، عکاس ، محمد علی خان ، سیاچی، علی رضا خان و غیره و غیره ،عرفانچی ، حکیم الممالک و غیره جز ء مهمانها بودند .
خلاصه در تالار شمس العماره که روی میز شام می خوردند ،رفتیم به اطاق دیگر از شیشۀ در تماشا کردیم مجلس را، بعد رفتم اندرون .
یک شب هم نایب السلطنه را حنابندان کردند . ما بیرون شام خورده ، در تالار خروجی نشستیم . سپهسالار ، نوکرهای دیگر مثل سپهدار ،ظهیرالدوله و غیره و غیره و غیره بودند.امین الملک،ادیب،افشاربیک،بهرام میرزا و سایر شاهزاده ها،ملک آرا و غیره .نایب السلطنه را آوردند تالار، رختخواب انداختند، آقا را لخت کردند. شبکلاه سرش گذاشتند ، نشاندند .حاجی حیدر حنا بست ، آقا [نایب السلطنه]بسیار بسیار خفیف بود . خواننده ها 21 هم توی تالار می خواندند ، می زدند ، شاهی اشرفی به اصحاب اطاق داده شد . بعد رفتیم اندرون .
یک روز هم عصری نایب السلطنه را آوردند به حمام مخصوص ما با ساز و نقاره و تشریفات و غیره . خیلی تماشا داشت .
شب بیستم شعبان عروس را که دختر حسام السلطنه است آوردند بعد از شام از اندرون رفتم شمس العماره.میرزاعلی خان،آقا علی،سیاچی،آقاوجیه و غیره و غیره بودند.عروس را خیلی خیلی با تشریفات آوردند.افواج زیادی از دم خانه حسام السلطنه الی میدان ارگ به درازای کوچه شمس العماره و لب خندق و کوچه دولت و غیره ایستاده بودند . با شمعهای کافوری سر نیزه ، عروس و اصحاب عروس ازمیدان نظام می آمدند ، قدری که عروس رفت آمدم پایین به تعجیل تمام رفتیم اندرون،رفتم بالای سر در، زنها جمع شدند،انیس الدوله و غیره و غیره هم بودند بلانش هم بود . عروس را که آوردند بردند ، ما هم برخاسته ، رفتیم پایین، عروس را از دالان اندرون دختر سالار آوردد تو ، کنیزها و غیره و غیره ، معلوم است ، همه بودند. عروس وارد شد . خواجه ها کلا بودند، عروس را از حیات تنابی از سروستان بردند . بعد ما هم سرداری مروارید و غیره پوشیده،رفتیم سروستان در اطاق تالار قدیم ولیعهدی من و والده شاه، زنهای شاهزاده ها و غیره و غیره بودند بلانش هم آمده بود ، انیس الدوله هم بود . نایب السلطنه را با کمال خجالت آوردند، با عروس دست به دست دادیم . آمدیم منزل خوابیدیم . الحمدلله خوش گذشت . . 22
باید توجه داشت که در همین سال (1288)قحطی شدیدی در ایران بروز کرد ، زیرا عدم بارش باران در زمستان سال 1287 موجب پدید آمدن خشکسالی گردید و بهای نان که در اوایل سال بیش از یک من شش هفت شاهی نبود ، افزایش یافته به یک قرآن که برابر با بیست شاهی بود رسیده بود و چون شاه هم تازه از سفر عتبات بازگشته بود ، مردم پایتخت تصنیف زیر را در این رابطه زمزمه می کردند .
شاه کج کلا رفته کربلا گشته بی بلا نان شده گران
یک من یک قران یک من یک قران
ماشدیم اسیر از دست وزیر ازدست وزیر
مقصود از وزیر ، میرزاعیسی وزیر بود که تازه به وزارت تهران و پیشکاری کامران میرزا نایب السلطنه منصوب گردیده بود . در زمستان 1288 یعنی همان سال عروسی نایب السلطنه ، قیمت نان به پنج قران که پانزده شانزده برابر قیمت عادی آن بود نیز رسید ، به طوری که مجبور شدند از روسها کمک بخواهند 23.
پس از عروسی ، شاه حکومت تهران رابه فرزند تازه داماد خود داد و پس از چندی او را وزیر جنگ نمود 24 . ناصرالدین شاه این پسر خود را بسیار عزیز می داشت و درهمه مراسم و جشنها او از ارکان بود . مثلا در سلام عید نوروز که در دربار ، بسیار باشکوه برگزار می گشت ، شب عید آتشبازی مفصلی در خیابان سر در اماسیه بر پا می شد . شاه با اهل حرم در ایوان سر در الماسیه به تماشا می نشست و نایب السلطنه با سران سپاه در پایین می ایستادند 25.همین طور در مراسم تعزیه داری دربار ، حرکت دادن علم شاه که روز سوم محرم باید انجام می شد، پس از آن که علم توسط انیس الدوله به انواع جواهر و طاقه شال آراسته می شد ، آن را کنار حوض بزرگ اندرون قرار می دادند ، زنهای حرم شاه ، کنیزان و غیره که حدود سه هزار نفر می شدند دور علم می نشستند و انیس الدوله با شربت از آنها پذیرایی می کرد ، سپس یکی از دخترهای فتحعلی شاه که نامش شاهزاده خانمه بود مرثیه سرائی می کرد و بقیه سینه می زدند ، مدتی بعد نایب السلطنه به اندرون می آمد ، علم را حرکت می داد و به اتفاق چند تن دیگر با تشریفات تمام علم رابه تکیه دولت برده و در آنجا قرارمی دادند . 26
در مراسم آش پزان که به دستور ناصر الدین شاه هر سال در آخرین روز ییلاق درسرخه حصار و بعضا در جاهای دیگر انجام می شد ، هنگام صرف آش ، صندلی شاه در صدر سفره روی قالیچه ای ابریشمین قرار می گرفت و نایب السلطنه و صدر اعظم در دو طرف این صندلی قرار می گرفتند 27. در اعیادی که شاه در مراسم سلام به تخت مرمر می نشست ، یک ساعت قابل از وقت معهود ، تمام افسران ارشد اعم از ایرانی یا خارجی با لباس رسمی نایب السلطنه را برای شرکت در مراسم همراهی می کردند. 28
لرد کرزن سیاستمدار معروف انگلیسی که در یک مراسم سلام شرکت داشته ،آن مراسم را آن طور که مشاهده کرده توصیف می کند در بخشی از آن چنین می نویسد :
رئیس تشریفات لباس سفید پوشیده بود و روی آن شال و کلاه و جبه و چارق داشت ، به علاوه عکس شاه را به گردن آویخته و عصای نقره که از رتبه بلند او حکایت می کرد در دست داشت . دیگر از اشخاص بر جسته آن روزو نایب السلطنه وزیر جنگ بود که پسر سوم ناصر الدین شاه هم می باشد ...
کامران میرزا عمارت امیریه را به نام خود 29(امیر کبیر )و عمارت منیریه را به نام مادرش (منیر السلطنه )بنا نهاد 30،همچنین دو باغ بزرگ و مصفای دیگر نیز ااحداث کرد ، یکی در شمیران نزدیک کاخ صاحبقرانیه به نام "کامرانیه" که دارای سیصد متر عرض و سه هزار متر طول بود،دیگر باغی که در آن یک باغبان اطریشی به نام "فیشر" به باغبانی و پرورش گلهای زیبا اشتغال داشت،از این رو آن محله را به نام آن باغبان "فیشر آباد" می گفتند.لازم به توضیح است که خیابان مزبور در حال حاضر میدان فروسی را به خیابان کریم خان زند متصل می کند و هم اکنون به نام خیابان«سپهبد قرنی »خوانده می شود ولی قبل از انقلاب به خیابان«سپهبد زاهدی»موسوم بود و لی هنوز نیز قدیمی ترها آن را فیشر آباد می نامند. خانه اصلی کامران میرزا متصل به اندرون ناصر الدین شاه بود و بنای آن همان طور که ناصر الدین شاه هم با آن اشاره کرده به نام «سروستان »بود 31.
در سال 1290 که شاه برای اولین بار به اروپا سفر نمود فرهاد میرزا معتمد الدوله را از حکومت کردستا ن به تهران احضار کرد که در غیاب او با کامران میرزا کشور را اداره کنند 32،در همان سال بعد از بازگشت شاه از فرنگ و عزل میرزا حسین خان سپهسالار از صدارت عظمی، امور کشور را بین میرزا یوسف مستوفی الممالک و سپهسالار تقسیم کرد، وزارت خارجه و وزارت جنگ را به سپهسالار و وزارت مالیه و امور حکومتی را به مستوفی الممالک تفویض نمود . در سال که1295 برای دومین بار ناصر الدین شاه به فرنگ رفت ، پس از بازگشت از سفر به سپهسالار و مستوفی الممالک هر دو خلعت داد ، سپس کامران میرزا نایب السلطنه را که در آنجا حضور داشت منصوب به وزارت نمود و به این ترتیب سپهسالار و مستوفی الممالک دارای شریک سومی شدند . در این رابطه کارهای اداری حکومت تهران ، گیلان ، مازندران و ... و ... را به کامران میرزا واگذار نمود ، گذشته از این کارهای مربوط به شاهزادگان ، علما و امور تجارت را هم نایب السلطنه باید بررسی می کرد . وزارت جنگ و وزارت خارجه و کارهای خراسان ، آذربایجان و ... نیز به عهده سپهسالار محول گردید و مستوفی الممالک هم دفتر استیفا ، محاسبات ، دیوان عدالت عظمی و ... و... به علاوه حکومتهای فارس و کرمان و... را دارا شد 33 .
بعد از عزل سپهسالار در سال 1297 و انتصاب کامران میرزا به وزارت جنگ که بیش از 25 سال نداشت ، تا 1313 یعنی سال مرگ ناصر الدین شاه ( حدود 16 سال ) وزارت جنگ به عهده وی بود .
کامران میرزا مردی عیاش و خوش گذران بود . معلوماتی که برای اداره وزارت جنگ لازم بود نداشت ولی دستگاه او مانند پدرش بسیار عریض و طویل بود و برای خود کشیکچی باشی ، حکیم باشی و شاطر باشی و ... داشت 34 .رقابت کامران میرزا با برادرش ظل السلطان به حدی بود که گاهی در مجالسی که او حضور داشت حتی اگر شاه هم بود حاضر نمی شد . همینطور رقابت بین امین السلطان و کامران میرزا به قدری شدید بود که به اندرون نیز کشید شده بود 35.
ناصر الدین شاه از این که شاهزادگان و وزرا در حضور او تخته نرد بازی کنند لذت می برد ، در این گونه مواقع نایب السلطنه و دیگر شاهزادگان یک دسته و صدر اعظم و وزرا یک دسته دیگر را تشکیل داده ، به نبرد می پرداختند. 36
نایب السلطنه از سرورالدوله دختر حسام السلطنه ، سه دختر و یک پسر داشت : ملکه جهان که همسر محمد علی میرزا اعتضاد السلطنه (محمد علی شاه بعدی ) شد 37 . معصومه خانم که زن مهدی قلی خان مجدالدوله شد و در جوانی درگذشت . «مجدالدوله قبل از دختر نایب السلطنه ، دوبار ازدواج کرده بود و هر دوبار همسران او جوانمرگ شده بودند ، اولی دختر محمد ناصر خان ظهیر الدوله و دومی دختر زیبای ناصرالدین شاه فخر الدوله 38 بود » آخرین دختر نایب السلطنه قمر الملوک نامزد دوستعلی خان معیر الممالک بود که در دوازده سالگی در گذشت 39 .تنها پسر کامران میرزا از سرورالدوله ، فتحعلی میرزا بود که در پنج سالگی در گذشت ، کامران میرزا از این ضایعه سخت آزرده و دلتنگ بود و به هیچ روی این غم جانفرسا رهایش نمی کرد ، روایت است که روزی ناصر الدین شاه بر بالین فرزند داغدار رفت و به او پیشنهاد تعدد زوجات نمود او هم این نصیحت پدر را بکار بست ، ازقضا سرورالدوله نیز در همان اوقات صاحب پسری شد ، ولی کامران میرزا از زنهای دیگر مجموعا صاحب بیست و سه فرزند شد .
شرح زندگانی سیاسی و حکومتی کامران میرزا نایب السلطنه در این مقال نمی گنجد ، لذا به ارائه چند سند و یا نامه که وی برای ناصر الدین شاه در سفرهای اول و دوم و سوم فرنگستان ارسال داشته و بعضا ناصر الدین شاه به نایب السلطنه ، بسنده می گردد .
کامران میرزا سرانجام در سال 1308 شمسی در سن هفتادو هشت سالگی درگذشت
سند شماره 1
مربوط به سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگستان[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه]
به خاک پای همایون جسارت عرض می نماید از مرحمت و التفات قبله عالم روحی و روح العالمین فدا احوال این چاکر خوب است و همه اوقات خود رابه خدمات و جان نثاری صرف می کند . در باب قتلی که [در ]شمیران واقع شده است مقرر فرموده اند چرا باید به این زودی بی نظمی اتفاق بیفتد ، همینطور است که مقرر فرموده اند ، ولی نواب معتمد الدوله شب و روز مشغول انتظام امورات است . این غلام هم که آنی غفلت ندارد و از توجه خاطر مبارک جمیع امورات منظم است . روزنامه تلگرافی هم از همه ولایات می رسد . الحمد لله از توجه همایون ولایات همه منظم است ، این قتل هم اتفاقی است، در سر آب واقع شده است . همین تلگراف مبارک را به نواب معتمد لدوله می رسانم . ان شاءالله قاتل را پیدا خواهند کرد و به سزای خود می رسانم و سبب این نزاع و اتفاق قتل، اگر چه مقتول رستم آبادی است ولی اول رستم آبادیها به ملاحظه این که ما زور داریم بنای نزاع را گذاشتند و با اراجی ها نزاع کردند. اشخاص مرتکبین را هم نواب معتمدالدوله تنبیه کردند . قاتل هم ان شاالله پیدا می شود.
کامران-به تاریخ 12 شهر ربیع الاوول سنه 1290
سندشماره 2
مربوط به سفر دوم ناصر الدین شاه به فرنگستان
[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصرالدین شاه ]
از تهران به زنجان
به حضور مهر ظهور و خاک پای جواهر آسای مبارک سر کار اعلیحضرت قدر قدرت اقدس شهریاری روحی و روح العالمین فدا ه ،این غلام روز پنجشنبه به تهران وارد شد ، زیارت تلگراف همایون که به افتخار کمترین غلام جان نثار از قزوین عز صدور یافته مفتخر و مباهی گردید . خبر تازه قابل به عرض نیست .الحمدلله از توجهات بلانهایات همایونی شهر و توابع در کمال نظم و آسوگی [است ]. الان هم آغاباشی را خواسته . از احوال خادمان حرم جلالت سوال نمود ، الحمدلله همگی سالم و مشغول دعاگویی وجود مبارک هستند . حسب الامر قدر قدرت جهان مطاع پانزده نفر از مقصرین انبار مبارکه را که تقصیر شان کم باشد بعد از رسیدگی و عرض کردن اسامی آنها مرخص می نماید. غلام جان نثار کامران -با تاریخ 7 شهر ربیع الثانی
گیرنده مطلب : میرزا زین العابدین
سند شماره 3 [تلگراف کامران میزرا نایب السلطنه از تهران ]
به تاریخ 19 شهر ربیع الثانیه سنه 1295،در میانج
جواب : مقرب الخاقان مؤتمن السلطان اجودان
مخصوص خداوند جان ناقابل مرا به تصدق خاک پای مبارک نماید و سایه همایونی را بر مفارق جمیع اهل ایران علی الخصوص این غلام آستان مبارک ان شاءالله پاینده و مستدام بدارد و مژده سلامتی و بشارت و استقامت ذات کامل الصفات همایون جانی تازه و روانی بی اندازه بخشد . از مر حمت و مکرمت قبله عالم روحنا و روح العالمین فدا ه احوال این غلام آستان همایون خوب و به خدمات محوله مشغول است . اهالی حرم جلالت همگی سلامتند .شهر و توابع بحمدالله در کمال نظم و خبر تازه قابل عرض به هیچ وجه نیست . دیروز را به سرکشی دوشان تپه رفته بودم ، بسیار منتظم و خیلی پاکیزه بود . محض میل خاطر همایون حکومت قم و کاشان را به اعتضاد لدوله واگذار نمود .همین دو سه روزه روانه خواهد شد .نواب فخر الملوک را هم خواهد برد .
عزیز الدوله در حضرت عبدالعظیم التحیه والسلام مانده است . هر چه هم فرستادم نیامده می گوید قرضم را بدهید،عمل خانه مرا درست کنید تا بیایم،به عرض خاک پای مبارک برسانید.در فقره عزیزالدوله هر چه مقرر فرمایند ابلاغ نمایید.
نایب السلطنه
سند شماره 4
[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه ]
جواب : مقرب الخاقان ، موتمن السطان آجودان مخصوص
خداوند جان ناقابل این غلام آستان ملایک پاسبان همایون را به قربان وتصدق خاکپای همایونی نماید . از مرحمت و عنایت و توجه خاطر خطیر همایون احوالم خوب شد. هر روز بدون دقیق ای غفلت به دعای بقای وجود مسعود مبارک و خدمات مرجوعه و محوله مشغول است . و هزاران هزار شکر و سپاس که بحمدالله موکب مسعود همایون به فر و اقبال و فیروزی و صحت و سلامتی به تبریز وارد و نزول اجلال فرمودند ، و ان شاالله تعالی روزی باشد که مژده معاودت موکب جهان پیمای همایون را همین طور به کمترین جان نثار و غلام سرکار اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاهی روحناو روح العالمین فدا تبلیغ نمایند .
الحمدلله و المنه از توجهات بلانهایت شاهنشاهی امورات دارالخلافه و سایر ولایات کلا منسق و در کمال انتظام است . بدون اغراق الحمدلله به قدری منظم است که به هیچ وجه من الوجوه خبری که قابل به عرض باشد نیست. اهالی فارغ بال و آسوده در کمال راحت مشغول دعاگویی وجود مسعود مبارک هستند همه جا امن و منظم و در مراقبت و مواظبت کوتاهی نمی شود .اهالی حرم جلالت جمیعا صحیح و سالم مشغول دعاگویی وجود مسعود مبارک هستند . عضدالدوله جمعه به تهران وارد شدند. بعد از پانزده بیست روز به قزوین می گویند معاودت خواهم کرد.
نایب السلطنه امیر کبیر -با تاریخ 25 ربیع الثانی 1295
سند شماره 5:
[پیش نویس تلگراف ناصر الدین شاه به والده نایب السلطنه ]
[متن دستخط شاه] : به والده نایب السلطنه تلگراف شود .
عریضه که نوشته بودی یک منزلی سرحد . چاپار رساند . الحمدلله احوال ما بسیار خوب است . مضمون عریضه ات بسیا بامزه ، خنده داشت .
ان شاالله احوال نایب السلطنه و بچه ها خوب است . از احوالشان عرض کن ، مطلع باشیم . احوال سرورالدوله را بپرس .
سند شماره 6
[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه ]
به تاریخ 12 جمادی االول ،تفلیس
مقرب الخاقان موتمن السلطان ، آجودان مخصوص
بحمدالله از توجه خاطر خطیر همایون امورات دار الخلافه در کمال انتظام و سایر ولایات منظم است. اهالی به آسودگی مشغول دعاگویی وجود مبارک هستند . دیروز به سرکشی مدرسه دارالفنون رفتم . جناب آقا و شاهزاده اعتضاد لاسلطنه و شاهزاده فرمان فرما معین الدوله، جناب معتمد الملک وزیر فواید وسایرین نیز بودند . الحق در کمال آراستگی و نظم بود . متعلمین و شاگردان جمیعاً حاضر . اتاق به اتاق رفته ، هر مکان ، امتحانات لازمه به عمل آمده طرف غروب مراجعت نمود . نایب السلطنه امیر کبیر
سند شماره 7
استخراج تلگراف رمز نایب السلطنه به شهر جمادالثانیه ،1295
در بادن بادن
آجودان مخصوص شنیدم ضربتی به امپراطور زده اند، مژده سلامتی ذات مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را [تلگراف]زده بدهید و از کیفیت باخبر نمایید . اعلیحضرت همایون کی به طرف پاریس حرکت خواهند فرمود . نایب السلطنه
سند شماره 8
[تلگراف کامران مرزا نایب السلطنه ]
جواب : مقرب الخاقان ،موتمن السلطان ، آجودان مخصوص
به حق خدا از شدت شعف نمیدانم چه جواب می دهم . صد هزار مرتبه شکر که موکب مسعود همایون به سلامتی و اقبال وارد انزلی شدند . خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار را به تصدق مقدم مبارک نماید .
الحمدلله تعالی که روح رفته به این بدنهای بی روح باز آمد و این مژده تشریف فرمایی موکب مسعود همایون به همه جان داد و زنده کرد . از توجه خاطر خطیر همایون الحمدلله تهران ، اطراف و همه جا در کمال انتظام است . خبر تازه به هیچ وجه نیست، به جز این که آحاد و افراد بزرگ تا کوچک ایقدر مشعوف و شاکر و از تشریف فرمایی موکب همایون که ما فوق ندارد و همگی عید گرفته اند . امشب را هم در میدان توپخانه آتش بازی و تمام شهر چراغان خواهد بود .
ان شاالله الرحمن عنقریب چشم این غلامان از زیارت و تراب مقدم مبارک روشن خواهد گردید . به حق خدا قسم«بدین مژده گرجان فشانم رواست»خدا جان مرا به تصدق خاکپای مبارک نماید . نایب السلطنه -تاریخ غره شهر رجب ، سنه 1295
سند شماره 9
تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه در اوضاع تهران ، سر حدات ، امور قشونی و غیره مربوط به سفر سوم فرنگستان
متن سند :
نمره 77- تلگراف حضرت اسعد والا نایب السلطنه است در 24 شهر رمضان المبارک 1306 از طهران به پطرزبورغ عرض کرده است .
حضور اعلیحضرت شاهنشاه ایران :
زیارت دستخط مبارک باعث حیات و کمال سرافرازی این غلام گردید هزار هزار مرتبه شکر خدا را ،وجود مبارک در کمال سلامت است و در ورود مسکوو پطرزبورغ در نهایت خوبی و شکوه بود و به وجود مبارک خوش گذشته ، خبر تازه جز امنیت نیست ، تمام امورات تهران و سرحدات در کمال نظم است ، عموم اهالی با کمال آسودگی به دعا گویی وجود مبارک مشغولند ، اظهار مرحمت همایونی را به همه روسای قشون می رساند ، نرخ تهران بسیار خوب است ، هوا قدری گرم شد . رمضان الحمدلله به دعا گوئی وجود مبارک در کار تمام شدنست ، اهالی حرم جلالت در نهایت سلامت است ، احوال والده این غلام خوب است ، به دعاگوئی وجود مبارک مشغول است ، خداوند جان ناقابل این غلام رابه قربان وجود مبارک بگرداند . غلام بی مقدار کامران
سند شماره 10
تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به شاه
نمره 109تلگراف حضرت والا نایب السلطنه است که در تاریخ شنبه غره شهر شوال المکرم1306 از تهران به ورشو عرض کرده است :
از زیارت دستخط تلگراف مبارک مال ، افتخار حاصل نمود ، صد هزار مرتبه شکر که وجود مبارک در کمال سلامت است . احوال این خانه زاد بی مقدار ا ز تصدق خاک پای مبارک خوبست . امور قشون و تهران و کل سرحدات منظم است . حرم جلالت همه سلامت هستند ، بالا خانم وضع حمل نمود ، دختر ، هر اسمی که مرحمت میشود اسم گذاران شود ، روزنامه های شهر را هم حسب الامر با پست ان شاالله به خاک پای مبارک انفاذ می دارد . غلام بی مقدار کامران
سند شماره 11
نامه کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه
[متن حاشیه سند ] عریضه نایب السلطنه است 28 شهر ذیقعده سنه 1306 در برایتون 1 ملاحظه شد .
هو ،قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت شوم
خداوند ان شاالله تعالی جان ناقابل این غلام بی مقدار را به تصدق خاک پای مبارک همایون2 سرکار اعلیحضرت قدر قدرت اقدس شاهنشاهی روحی و روح العالمین فداه نماید .روزنامه های وقایع شهری را ضمیمه راپرت های قشونی تقدیم خاک پای مبارک نمود الحمدلله تعالی از توجهات بلانهایات همایونی امور شهر دارالخلافه من جمیع الجهات منظم است ، نعمای الهی فراوان و ارزان ، هوای درالخلافه اگر چه به افتضای فصل در نهایات گرمی است لکن الحمدلله بسیار سلامت است . قیمت نان که سه شاهی است ،محض سلامتی وجود مبارک و ازدیاد دعاگوئی وجود مبارک قرار داد از غره ذیقعده که پس فردا ست یک من دو عباسی بفروشند ، یکشاهی ارزان خواهد شد . کارهای قشونی و سر حد استر آباد و اردوی بسطام و همدان همه منظم است ، الحمدلله به هیچ وجه مکروهی روی نداده ، با اینکه همه ساله یک ماه در شدت گرمای هوا مشق را تعطیل می نمود امسال تعطیل را موقوف داشته قشون مشغول مشق هستند و خود این غلام بی مقدار با صاحب منصبان همه روزه حاضر میدان مشق هست ، اهالی حرم جلالت همگی با سالمتی به دعاگوئی و جود مبارک مشغول هستند ، باغات دولتی منظم است ، دیروز برای سرکشی باغ و عمارت مبارکه رفته بود ، یک باغچه را باغبان فرنگی مستخدم تازه مشغول نمونه ساختن بود ، ظاهرا باغبان قابلی به نظر آمد ، تمام سربازان فراری فوج طهران را سوای سه نفر که هنوز بدست نیامد اند از هر گوشه و از هر قریه و دهی که بود گرفته بازنجیر و ده نفر سواره و یک نفر صاحب منصب به استرآباد فرستاد که به امیرخان سردار تحویل داده قبض بگیرند ، محض اطلاع خاطر خطیر همایون جسارت ورزید ، الامرالاقدس الاعلی مطاع مطاع مطاع .
سند شماره 12
نامه کامران میرزا نایب السلطنه به ناصرالدین شاه
[متن حاشیه سند]عریضه آقای نایب السلطنه است که غره شهر ذی حجه 1306 در ورود به پاریس از تهران رسید
هو ،قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت شوم
خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار را ان شالله تعالی به تصدق خاک پای مبار ک همایون سرکار اعلیحضرت قدر قدرت اقدس شاهنشاهی روحی و روح العالمین فداه نماید . شهر دار الخلافه از هر جهت بحمدلله از توجهات بلانهایات همایونی در نهایت انتظام است ، قیمت نان راکه با پست قبل به عرض خاک پای مبارک رسانیده بود ارزان می کند . یکشاهی ارزان نمود ، الان در یک من دو عباسی به سنگ تمام می فروشند، یکشاهی هم سابقا ارزان نموده بود، از دو ماه قبل یکصد دینار ارزان شده است . یکشاهی هم قیمت گوشت را دیروز ارزان نمود، انچه اسباب ازدیاد دعاگوئی وجود مبارک است این غلام بی مقدار و وزیر نظام اقدام نموده و به هیچ وجه خودداری ندارد ، مردم پایتخت از وضیع و شریف در کمال آسودگی به دعا گوئی وجود مبارک مشغولند ، هوا در نهایت شدت گرم است ، والده و کسان خانه این غلام چند روزاست به کامرانیه حسب الاجازه آمده اند . این غلام بی مقدار بعضی از روزهای دوشنبه و جمعه را به کامرانیه آمده بیشتر از روزها را در شهر است . میدان مشق ، مجلس شوری، رسیدگی به امور قشونی و سایر کارها برای این غلام فرصتی باقی نگذاشته ،جان نثاری و خدمتگزاری را به راحت ترجیح داده است، امور قشونی لله الحمد از مرحمت و توجه خاطر مبار ک در کمال انتظام است ، آنی از مشق و تکالیف خود هیچیک از اهل نظام غفلت ند ارند ، اردوها منظم است ، همه روزه از استر آباد خبر دارد ، تلگرافی هم که به تازگی در جواب این غلام از امیر خان سردار رسیده در جوف عریضه عاجزانه انفاذ خاک پای مبارک داشت. در روزنامه تان پاریس شرحی نوشته بود ، محض اطلاع خاطر خطیر همایون تقدیم خاک پای مبارک داشت . اهالی حرم جلالت همگی سلامت اند،به دعاگوئی وجود مبارک مشغولند ، سرکار گلین خانم چند روز ناخو ش بودند ، حالا از تصدق خاک پای مبارک بهتر هستند، خداوند ان شاءالله تعالی جان ناقابل این غلام بی مقدار را ان شاء الله تعالی به تصدق خاک پای مبارک نماید. الامرالا قدس الاعلی مطاع مطاع مطاع
سند شماره 13
دستخط ناصر الدین شاه از فرنگ به کامران میرزا نایب السلطنه که احتمالا به صورت تلگراف ارسال شده است از باد(آلمان) به تهران به نایب السلطنه
امروز که 13 ذیحجه است وارد شهر باد شدیم ، الحمدلله احوال ما بسیار خوب است و باد بسیار خوب جائی است ، شش شب اینجا هستیم ، ان شاء لله احوال شما خوب است ، احوال تمام سرکردگان وقشون را بپرسید . از استرآباد و سایر ارودوها چه خبر دارید ، البته امین الملک جیره آنها را به موقع رسانده است ، تازه باشد اطلاع بدهید .
سند شماره 14
تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه
به خاک پای اعلیحضرت شاهنشاه ایران :دستخط جهان مطاع همایون تلگرافی که به افتخار و سرافرازی این غلام بی مقدار شرف صدور یافته بود باکمال افتخار و نهایت سرافرازی زیارت نمود.
بدین مژده گرجان فشانم رواست که این مژده آسایش جان ماست .
لله الحمد والمنه سه هزار مر تبه شکر که ذات ملکوتی صفات همایونی با کمال صحت و خرمی به سلامتی وارد سرحد روس شدند . ان شاءالله تعالی عن قریب وارد سرحد ایران و ان شاء الله تعالی بزودی وارد پایتخت دار الخلافه تهران خواهید شد و به جسد بی جان بی روح مرده افسرده این غلام بی مقدار به زیارت جمال عدیم المثال همایونی جان و روح تازه خواهید بخشید . الهی جان ناقابل این غلام خاکسار قربان آن وجود باد که این غلام بی مقدرا راجانی تازه بخشید . از توجهات بلانهایات همایونی قشون و تهران و سایر ممالک ایران از هر حیث در کمال نظم است . تازه قابل به عرض نبود . خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار را ان شاء الله به تصدق خاک پای مبارک نماید.
غلام بی مقدار ،چاکر جان نثار کامران
[متن دستخط حاشیه سند ]:تلگراف نایب السلطنه است از تهران عرض کرده ، روز دوشنبه ششم شهر محرم الحرام سنه 1306 که از ولاچسکی سر حدروس به ولادقفقاز می رفتیم در راه آهن رسیده ملاحظه نمودیم .
سند شماره 15
تلگراف کامرا ن میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه
از طهران به جلفا
قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت شوم ، ان شاء الله تعالی خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار و تمام اهل ایران را ان شاء الله قربان و تصدق قدوم میمنت لزوم مبارک همایون نماید ، الحمدلله صدهزار مرتبه شکر که ذات ربوبیت صفات همایونی که به منزله جان و روح ایران و ایرانیان است کل ممالک ایران را چون آفتاب عالم تاب روشن و در خشان نمود و چون اردیبهشت بهار زینت و شرافتش از نو عنایت فرمود و این ذرات سریر را که مدتی مدید از نور این خورشید آرا در انکسار و پژمردگی بودند از پرتو اشعه این مژده که به تمام ایران و ایرانیان طالع گشت که جان کل غلامان به بهای این مژده حقیر است ،زندگانی و جانی از نو بخشید . الحمدلله زبان و بیان این قصه طولانی از عرض تشکر نا متناهی است .
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدا آورد
فردا دوشنبه است ان شاء الله به میدان مشق رفته مژده ورود مقدم مبارک را به تمام سر کرده ها سواره و پیاده و توپخانه و افواج ابلاغ می نماید و از این مژده، قلوب عموم مردم را روشن و گلشن خواهد نمود . محض میمنت و شکوه اطلاع عموم مردم یکصد و ده تیر توپ شلیک اخبار ورود مقدم مبارک را به سرحد به اسم مبارک حضرت امیرالمومنین علیه السلام شلیک شده ، موزیک و نقاره خانه به مبارکی نواخته شد . محض کمال عیش و شادی عموم مردم ،تمام شهر فردا شب چراغانی و آتش بازی شده ، آئین عشرت به مبارکی و میمنت فراهم خواهد شد . خبر تازه قابل عرض نیست همه جا امن و منظم است . غلام بی مقدار خاکسار چاکر جان نثار کامران
[متن دستخط حاشیه سند ]تلگراف نایب السلطنه است از تهران 18 شهر محرم سنه 1307 مراجعت از سفر سیم فرنگستان در جلفا رسیده .
ر.ک:دوستعلی خان معیر الممالک ،یادداشتهایی از زندگانی خصوص ناصر الدین شاه (تهران :نشر تاریخ ایران ، 1372). ص 27.
یکی دیگر از مراسمی که باشکوه و تشریفات بسیار زیبا توسط منیر السلطنه در دربار ناصری انجام می یافت ، جشن مولود حضرت فاطمه(س)بود که علاوه بر زنان دربار و شاهزادگان ، زنان رجال و ورزا و همسران و دختران و بستگان دیگر همه افراد طراز اول مملکت ، در آن حضور داشتند . در این جشن همه اشیا و لباسها و ظروف و غیره باید سبز می بود . بانوانی که هر ساله در این مراسم شرکت می کردند و به عبارتی مدعو بودند ، از مدتی قبل در صدد تهیه کفش و کیف و لباس و جوراب و دستکش سبز از نوع زیباترین آنها بر می آمدند ، جشن در تالار سبز برگزار می شد ، علاوه بر فرشهای نفیس سبز ، مهمانان بوسیله ظروف گرانقیمت چینی و بلور و بارفتن سبز پذیرایی می شدند ، چند دسته نوازنده زن هم دعوت می شدند که این زنها ابتدا در خانه منیر السلطنه ، ملبوس به البسه تور و حریر و اطلس و مخمل سبز از زیباترین جامه ها می شدند ، جامه هایی که با پولک، یراق رنگین و سنگهای زیبای سبز آراسته شده بود . زنان مدعو با جامه های فاخر سبز روشن و سبز غرق در جواهر ، در مراسم حاضر می شدند ، در این میان منیر السلطنه سینی جواهر نشانی پر از سکه های طلا به مدعوین ، هر کدام ، یک اشرفی و به خدمه آنها ، یک پنج هزاری عیدی می داد ، بعد از صرف ناهار که در اطاقهای مجلل با سفره های سبز و غذاهای رنگین مزیّن شده بود و ناهار همراه با ترنم موسیقی صرف می شد ، مراسم عید مولود شروع می شد که در آن اشعار مناسبی در شرح عروسی حضرت زهرا (س) قرائت می شد.
در پایان این مراسم دو شیزه بی بضاعت سیدی که از قبل در نظر گرفته شده بود ، به عقد جوانی در می آمد و عروس و داماد هدایای گرانبهایی از منیر اسلطنه و مدعوین دریافت می کردند . در آخر ناصر الدین شاه به آن مجلس می آمد و در میان شادی حضار به عروس و داماد مزبور سکه های زر هدیه می کرد 2
معیر الممالک ، همان ، صص 63و 64
این کودک که بسیار مورد علاقه ناصر الدین شاه بود در سال 1275 هنگامی که بیش از 3 سال نداشت از طرف ناصر الدین شاه به نایب السلطنگی برگزیده شد .شرح صدور فرمان مزبور را روزنامه وقایع اتفاقیه چنین نقل می کند .
چون همواره رای جهان آرای همایون شاهنشاهی خلداله ملکه و سلطانه که به الهامات غیبی ملهم و همت قضا نهمت 3
نهمت : به فتح اول و ثالث ، همت بستن و قصد و اراده کردن (فرهنگ آنندراج)
لاریب : به فتح ثالث ، بی شک و آنچه در آن شک نباشد . (فرهنگ انندراج ).
انام : مخلوقات از انس و جن (فرهنگ انندراج )
نهج : را ه روشن و گشاده و پیدا و گشاده گردانیدن (فرهنگ انندراج)
روزنامه وقایع اتفاقیه ،یوم پنجشنبه 23 شعبان 1275 ، نمره 426 . برگرفته ازکتابخانه ملی ایران ، 1374 ، ج 4 ، ص 2863.
کامران میرزا در سا 1277 قمری در سن شش سالگی به حکومت تهران برگزیرده شد که معاونت او را پاشاخان امین الملک (رئیس دارالشورای دولتی) به عهده داشت .هنگامی که کامران میرزا سیزده ساله شد. ( در سال 1285)ناصر الدین شاه فرماندهی کل قوا را به وی تفویض نمود و در همین سال او را ملقب به امیر کبیر کرد و در سال 1287که به عتبات عالیات سفر نمود ، اداره امور مملکت را به کامرات میرزا نایب السلطنه به مشارکت میرزا یوسف مستوفی الممالک واگذار نمود ، در سال 1288 هنگامی که 16 سال بیشتر نداشت سرورالدوله دختر سلطان مراد میرزا حسام السلطنه معروف به فاتح هرات را به همسری وی در آوردند 8
ر ک : مهدی بامداد ، شرح حال رجال ایران (تهران :زوار ، 1371)، ج 3 ، صص 150 . 151
سلطان مرادمیرزا حسام السلطنه مدتها حاکم خراسان بود تا این که در سال 1273 هرات رافتح کرد . ولی چون این فتح با اهداف انگلیس تطابق نداشت منجر به بروز جنگی در جنوب ایران گردید که دولت ایران را وادار به انعقاد عهدنامه معروف به پاریس در سال 1275 نمود ، اصل این عهدنامه که به نمایندگی فرخ خان امین الدوله منعقدگشته بود ، عبارت بود از «انتزاع هرات برای همیشه از ایران »
به هر حال جشن عروسی سرورالدوله دختر حسام السلطنه با کامران میرزا نایب السلطنه – پسر شاه – بر پا شد . این مراسم در محل فعلی کاخ دادگستری که آن زمان اختصاص به جشنهای نظامی داشت صورت گرفت و چندین شبانه روز به طول انجامید . در این جشن که یکی از جشنهای بسیار باشکوهی بود که در بار ناصری به خود دیده بود هر روز مختص یکی از طبقات بود ، روز اول شاهزادگان و درباریان ، روزی وزرا و رؤسا، روزی اعضای قشون وسپاه ، یک روز اهل علم و آخرین روز به تجار ، اصناف و مردم تهران اختصاص یافت . در این روزها با اقسام شیرینی و اطعمه و اشربه همراه بانوای موسیقی ، آتشبازی و ... و ... از مدعوین پذیرائی می شد . در هر صورت در جائی که شخص ناصر الدین شاه یعنی پدر داماد قلم به دست گرفته و به نگارش مشاهدات خود ازاین جشن می پردازد ، بیش از این سخن پراکندن خطاست .
دستخط ناصرالدین شاه :
دهم شعبان 1288:
ابتدای عروسی نایب السلطنه شد ، ابتدای عروسی که اول عقرب بود ، باران کمی در شهر آمد ، کوه را برف زد ، در اطراف ولایات مثل قزوین ، خمسه ، آذربایجان و غیره ، زیاد باریده بود .
خلاصه معیرالممالک که حالا نظام الدوله است «طوی بیگی » 10
– طوی بیگی : طوی به معنی جشن و ضیافت و بیگ به معنی امیر و فرمانده . به نظر می رسد که در انجا منظور از طوی بیگی کسی است که مراسم جشن عروسی را برگزار می کند .
- اعتضاد السلطنه : علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه شاهزاده دانشمند ، پسر فتحعلی شاه ، وزیر علوم و رئیس دارالفنون بود و صاحب کتاب فتنه باب.
فاطمه سلطان امامه ای ملقب به انیس الدوله،سوگلی ناصر الدین شاه و مشیر و مشار او، وی ملکه ایران محسوب می شد و زنان میهمان طراز اول از قبیل همسران سفرا و غیره در خانه او پذیرائی می شدند.
یک کلمه حذف شد .
همان کلمه حذف شد .
خلاصه روزها ، هر عصر می رفتم سر در تازه ، در بچه قدیم ، زنها هم می آمدند ، با متفرقه از زنهای دیگر از مهمانان مجلس تنابی 15
تنابی : نام بخشی از اندرون احتمالا به شکل سالن بزرگ می باشد
روزها در تنابی مجلس زنانه بود ، روزی یک طبقه زن ، از نوکرها و غیره ، والده شاه 16
مهد علیا
پهلوان علی اکبر خراسانی که الی حال معروف نبود ، نزد حسین آقا پسر آقا محمد حسن ثانی مرحوک نوکر است ، مدعی شد که با پهلوان یزدی کشتی بگیرد ، یک روز در زیر سر دربچه کشتی گرفتند . پهلوان اکبر که جثه اش پیش یزدی مثل روباهی بود پیش پلنگ ، پهلوان یزدی را به خاک مذلت 17
اصل : مزلت
لت : به فتح اول و سکون ثانی به معنی کتک زدن و پهلو زدن و صدمه زدن ، پهلوان محمود مشهور به پوریای ولی خوارزمی گفته :
آنیم که پیل برنتابد لت ما بر چرخ زنند نوبت شوکت ما
گر در صف ما مورچه ای گیرد جای آن مورچه شیر گردد از دولت ما (فرهنگ انندراج )
آنیم که پیل برنتابد لت ما بر چرخ زنند نوبت شوکت ما
گر در صف ما مورچه ای گیرد جای آن مورچه شیر گردد از دولت ما (فرهنگ انندراج )
آقادائی : آبدارباشی ، اعتماد حضرت .
خلاصه روزی که خوانچه می بردند به خانه عروس تماشا داشت ، اول سر در دربچه بودم ، زنها همه بودند ، خوانچه ها که رفت برخاسته 20
اصل : برخواسته .
خلاصه ، شب هم سفرای دول خارجه در دیوانخانه ما موعود بودند ، به شام ، میز به طور فرنگی ، سپهسالار ، معیر و غیره و غیره بودند . شام را هم بیرون خوردیم، پیشخدمتها بودند ، آقا علی ، عکاس ، محمد علی خان ، سیاچی، علی رضا خان و غیره و غیره ،عرفانچی ، حکیم الممالک و غیره جز ء مهمانها بودند .
خلاصه در تالار شمس العماره که روی میز شام می خوردند ،رفتیم به اطاق دیگر از شیشۀ در تماشا کردیم مجلس را، بعد رفتم اندرون .
یک شب هم نایب السلطنه را حنابندان کردند . ما بیرون شام خورده ، در تالار خروجی نشستیم . سپهسالار ، نوکرهای دیگر مثل سپهدار ،ظهیرالدوله و غیره و غیره و غیره بودند.امین الملک،ادیب،افشاربیک،بهرام میرزا و سایر شاهزاده ها،ملک آرا و غیره .نایب السلطنه را آوردند تالار، رختخواب انداختند، آقا را لخت کردند. شبکلاه سرش گذاشتند ، نشاندند .حاجی حیدر حنا بست ، آقا [نایب السلطنه]بسیار بسیار خفیف بود . خواننده ها 21
اصل:خاننده ها .
یک روز هم عصری نایب السلطنه را آوردند به حمام مخصوص ما با ساز و نقاره و تشریفات و غیره . خیلی تماشا داشت .
شب بیستم شعبان عروس را که دختر حسام السلطنه است آوردند بعد از شام از اندرون رفتم شمس العماره.میرزاعلی خان،آقا علی،سیاچی،آقاوجیه و غیره و غیره بودند.عروس را خیلی خیلی با تشریفات آوردند.افواج زیادی از دم خانه حسام السلطنه الی میدان ارگ به درازای کوچه شمس العماره و لب خندق و کوچه دولت و غیره ایستاده بودند . با شمعهای کافوری سر نیزه ، عروس و اصحاب عروس ازمیدان نظام می آمدند ، قدری که عروس رفت آمدم پایین به تعجیل تمام رفتیم اندرون،رفتم بالای سر در، زنها جمع شدند،انیس الدوله و غیره و غیره هم بودند بلانش هم بود . عروس را که آوردند بردند ، ما هم برخاسته ، رفتیم پایین، عروس را از دالان اندرون دختر سالار آوردد تو ، کنیزها و غیره و غیره ، معلوم است ، همه بودند. عروس وارد شد . خواجه ها کلا بودند، عروس را از حیات تنابی از سروستان بردند . بعد ما هم سرداری مروارید و غیره پوشیده،رفتیم سروستان در اطاق تالار قدیم ولیعهدی من و والده شاه، زنهای شاهزاده ها و غیره و غیره بودند بلانش هم آمده بود ، انیس الدوله هم بود . نایب السلطنه را با کمال خجالت آوردند، با عروس دست به دست دادیم . آمدیم منزل خوابیدیم . الحمدلله خوش گذشت . . 22
سازمان اسناد و کتابخانه ملی،آرشیو اسناد ، اسناد بیوتات
باید توجه داشت که در همین سال (1288)قحطی شدیدی در ایران بروز کرد ، زیرا عدم بارش باران در زمستان سال 1287 موجب پدید آمدن خشکسالی گردید و بهای نان که در اوایل سال بیش از یک من شش هفت شاهی نبود ، افزایش یافته به یک قرآن که برابر با بیست شاهی بود رسیده بود و چون شاه هم تازه از سفر عتبات بازگشته بود ، مردم پایتخت تصنیف زیر را در این رابطه زمزمه می کردند .
شاه کج کلا رفته کربلا گشته بی بلا نان شده گران
یک من یک قران یک من یک قران
ماشدیم اسیر از دست وزیر ازدست وزیر
مقصود از وزیر ، میرزاعیسی وزیر بود که تازه به وزارت تهران و پیشکاری کامران میرزا نایب السلطنه منصوب گردیده بود . در زمستان 1288 یعنی همان سال عروسی نایب السلطنه ، قیمت نان به پنج قران که پانزده شانزده برابر قیمت عادی آن بود نیز رسید ، به طوری که مجبور شدند از روسها کمک بخواهند 23
ر. ک : عبدالله مستوفی ، شرح زندگانی من (تهران : زوار ، 1371)، ص 110
پس از عروسی ، شاه حکومت تهران رابه فرزند تازه داماد خود داد و پس از چندی او را وزیر جنگ نمود 24
- دوستعلی خان معیر الممالک،رجال عصر ناصری، یغما، سال 8،،شماره11 ،بهمن 1334،صص532-531
دوستعلی خان معیر الممالک یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصر الدین شاه ، همان،صص 54. 56
دوستعلی خان معیر الممالک ، رجال عصر ناصری ، همان
در مراسم آش پزان که به دستور ناصر الدین شاه هر سال در آخرین روز ییلاق درسرخه حصار و بعضا در جاهای دیگر انجام می شد ، هنگام صرف آش ، صندلی شاه در صدر سفره روی قالیچه ای ابریشمین قرار می گرفت و نایب السلطنه و صدر اعظم در دو طرف این صندلی قرار می گرفتند 27
دوستعلی خان معیر الممالک ، یادداشتهایی از زندگانی خصوص ... همان ، ص 75
دوستعلی خان معیر الممالک ، رجال عصر ناصری ، همان ، ص 524 .
لرد کرزن سیاستمدار معروف انگلیسی که در یک مراسم سلام شرکت داشته ،آن مراسم را آن طور که مشاهده کرده توصیف می کند در بخشی از آن چنین می نویسد :
رئیس تشریفات لباس سفید پوشیده بود و روی آن شال و کلاه و جبه و چارق داشت ، به علاوه عکس شاه را به گردن آویخته و عصای نقره که از رتبه بلند او حکایت می کرد در دست داشت . دیگر از اشخاص بر جسته آن روزو نایب السلطنه وزیر جنگ بود که پسر سوم ناصر الدین شاه هم می باشد ...
کامران میرزا عمارت امیریه را به نام خود 29
ر. ک . لرد کرزن ، یک سلام جالب در قصر گلستان ، ترجمه علی جواهر کلام ، خواندنیها ، شماره هشتم ، دوره سوم ( 24 مهر 1321 ) ص 10
معیر الممالک عمارت منیریه را به نام همسر کامران میرزا منصوب نموده در صورتی که به نظر می رسد معیر الممالک اشتباه کرده و نام همسر او سرور الدوله و عمارت به نام منیرالسلطنه مادرش بوده است .
ر. ک : دوستعلی خان معیر الممالک ، همان.
در سال 1290 که شاه برای اولین بار به اروپا سفر نمود فرهاد میرزا معتمد الدوله را از حکومت کردستا ن به تهران احضار کرد که در غیاب او با کامران میرزا کشور را اداره کنند 32
عبدالله مستوفی ، همان ،ص 125
عبدالله مستوفی ، همان ، ص147
بعد از عزل سپهسالار در سال 1297 و انتصاب کامران میرزا به وزارت جنگ که بیش از 25 سال نداشت ، تا 1313 یعنی سال مرگ ناصر الدین شاه ( حدود 16 سال ) وزارت جنگ به عهده وی بود .
کامران میرزا مردی عیاش و خوش گذران بود . معلوماتی که برای اداره وزارت جنگ لازم بود نداشت ولی دستگاه او مانند پدرش بسیار عریض و طویل بود و برای خود کشیکچی باشی ، حکیم باشی و شاطر باشی و ... داشت 34
مهدی بامداد ، همان ، ج 3 ص 157
ر. ک . خاطرات تاج السلطنه ، به کوشش منصوره اتحادیه ( تهران : نشر تاریخ ایران . 1371) ص 47
ناصر الدین شاه از این که شاهزادگان و وزرا در حضور او تخته نرد بازی کنند لذت می برد ، در این گونه مواقع نایب السلطنه و دیگر شاهزادگان یک دسته و صدر اعظم و وزرا یک دسته دیگر را تشکیل داده ، به نبرد می پرداختند. 36
عین السلطنه (قهرمان میرزا سالور )در خاطرات روز چهارم ماه رجب سال 1311 خود ، راجع به عروسی شاه جهان و محمد علی میرزا چنین می نویسد :
«صبح را منزل حضرت والا [نایب السلطنه] رفتم . فرستادم محمد حسین میرزا هم آمد با تولوی خان . چون می دانستیم ساعت سه و نیم به غروب مانده ساعد سعد تعیین شده است ، همان وقت رفتیم . افواج رکاب با شاگردهای مدرسه .. . از دم سردر الماسیه تا باغ امیریه صف بسته بودند . تمام شاهزادگان و ورزا و صاحب منصبان نظامی و قلمی حاضر بودند. جمعیت تماشاچی زن و مرد بی حساب بود ، خیلی تماشا داشت . فیلبان باشی هم با فیل جلو جلو میرفت تا باغ امیریه همراهی کرده از آنجا تماما مراجعت کردیم . آقا [نایب السلطنه ]خودش از عقب با سه کالسکه رسید . آمدن آقا با مزه بود . این دختر بزرگ آقا ازبطن سرورالدوله صبیه مرحوم حسام السلطنه می باشد و ملکه جهان لقب دارد . برای حضرت والا اعتضادلسلطنه امیر لشکر ، ارشد اولاد حضرت ولیعهد مدتی است عقد شده و حالا به تبریز می برند . از تبریز هم جمعیت زیادی آمده ، از اینجا حاجی بهاءالدوله همراه عروس می رود ، سه روز دیگر از امیریه حرکت خواهند کرد . هوا سرد است و خیلی سخت خواهد گذشت . تهیه جهیز برای این عروس بیش از اندازه دیده اند . عروس با این همه جهیز دیده نشده است . باری هر دو سزاوارِ همدیگرند خداوند مبارک کند. تماشای زیادی کردیم ...»
«روزنامه خاطرات عین السلطنه . به کوشش مسعود میرزا سالور ، ایرج افشار ،( تهران : انتشارات اساطیر ، 1374 )، جلد اول ، روزگار پادشاهی ناصر الدین شاه ، ص 567»
«صبح را منزل حضرت والا [نایب السلطنه] رفتم . فرستادم محمد حسین میرزا هم آمد با تولوی خان . چون می دانستیم ساعت سه و نیم به غروب مانده ساعد سعد تعیین شده است ، همان وقت رفتیم . افواج رکاب با شاگردهای مدرسه .. . از دم سردر الماسیه تا باغ امیریه صف بسته بودند . تمام شاهزادگان و ورزا و صاحب منصبان نظامی و قلمی حاضر بودند. جمعیت تماشاچی زن و مرد بی حساب بود ، خیلی تماشا داشت . فیلبان باشی هم با فیل جلو جلو میرفت تا باغ امیریه همراهی کرده از آنجا تماما مراجعت کردیم . آقا [نایب السلطنه ]خودش از عقب با سه کالسکه رسید . آمدن آقا با مزه بود . این دختر بزرگ آقا ازبطن سرورالدوله صبیه مرحوم حسام السلطنه می باشد و ملکه جهان لقب دارد . برای حضرت والا اعتضادلسلطنه امیر لشکر ، ارشد اولاد حضرت ولیعهد مدتی است عقد شده و حالا به تبریز می برند . از تبریز هم جمعیت زیادی آمده ، از اینجا حاجی بهاءالدوله همراه عروس می رود ، سه روز دیگر از امیریه حرکت خواهند کرد . هوا سرد است و خیلی سخت خواهد گذشت . تهیه جهیز برای این عروس بیش از اندازه دیده اند . عروس با این همه جهیز دیده نشده است . باری هر دو سزاوارِ همدیگرند خداوند مبارک کند. تماشای زیادی کردیم ...»
«روزنامه خاطرات عین السلطنه . به کوشش مسعود میرزا سالور ، ایرج افشار ،( تهران : انتشارات اساطیر ، 1374 )، جلد اول ، روزگار پادشاهی ناصر الدین شاه ، ص 567»
نایب السلطنه از سرورالدوله دختر حسام السلطنه ، سه دختر و یک پسر داشت : ملکه جهان که همسر محمد علی میرزا اعتضاد السلطنه (محمد علی شاه بعدی ) شد 37
دوستعلی خان معیر الممالک ، یادداشتهایی از زندگانی خصوص ناصر الدین شاه، همان ، ص 99 .
ر . ک:فاطمه قاضیها ، فخرالدوله دختر ادیب و شاعر ناصر الدین شاه ، گنجینه اسناد پاییز و زمستان 1381 (47و 48) صص 18. 26
ناصر الدین شاه در خاطرات روز چهارم جمادی الثانی خود در مورد مرگ قمر الملوک چنین می نویسد : صبح زود از خواب برخاستیم و از عمارت خوابگاه آمدیم پایین که برویم اطاق امین اقدس ، از پله که پایین می آمدیم ، آقا سلطان خواجه نایب السلطنه را دیدیم رنگ و رو پریده ایستاده است ، گفتیم چه چیز است . عرض کرد ، والده نایب السلطنه عرض می کند ، قمر الملوک دختر آقا که دوازده سال داشت دیشب مرده است و آقا خیلی غصه می خورد ، شما آقا را بخواهید بیاید توی باغ دیوانخانه پیش خودتان ، گفتیم حالا هوای به این سردی که نمی شود آقا را خواست توی باغ ... امروز درر این هیر و بیر که دختر نایب السلطنه مرده بود ،شارژدافر دولت هلاند هم وارد می شود و باید تشریفاتی برای ورود او ترتیب بدهند . (روزنامه خاطرات ناصر الدین شاه در سفر سوم فرنگستان ، به کوشش دکتر محمد اسماعیل رضوانی ، فاطمه قاضیها ، ( تهران : سازمان اسناد ملی ایران، 1373)صص 227. 229
شرح زندگانی سیاسی و حکومتی کامران میرزا نایب السلطنه در این مقال نمی گنجد ، لذا به ارائه چند سند و یا نامه که وی برای ناصر الدین شاه در سفرهای اول و دوم و سوم فرنگستان ارسال داشته و بعضا ناصر الدین شاه به نایب السلطنه ، بسنده می گردد .
کامران میرزا سرانجام در سال 1308 شمسی در سن هفتادو هشت سالگی درگذشت
اسناد
سند شماره 1
مربوط به سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگستان[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه]
به خاک پای همایون جسارت عرض می نماید از مرحمت و التفات قبله عالم روحی و روح العالمین فدا احوال این چاکر خوب است و همه اوقات خود رابه خدمات و جان نثاری صرف می کند . در باب قتلی که [در ]شمیران واقع شده است مقرر فرموده اند چرا باید به این زودی بی نظمی اتفاق بیفتد ، همینطور است که مقرر فرموده اند ، ولی نواب معتمد الدوله شب و روز مشغول انتظام امورات است . این غلام هم که آنی غفلت ندارد و از توجه خاطر مبارک جمیع امورات منظم است . روزنامه تلگرافی هم از همه ولایات می رسد . الحمد لله از توجه همایون ولایات همه منظم است ، این قتل هم اتفاقی است، در سر آب واقع شده است . همین تلگراف مبارک را به نواب معتمد لدوله می رسانم . ان شاءالله قاتل را پیدا خواهند کرد و به سزای خود می رسانم و سبب این نزاع و اتفاق قتل، اگر چه مقتول رستم آبادی است ولی اول رستم آبادیها به ملاحظه این که ما زور داریم بنای نزاع را گذاشتند و با اراجی ها نزاع کردند. اشخاص مرتکبین را هم نواب معتمدالدوله تنبیه کردند . قاتل هم ان شاالله پیدا می شود.
کامران-به تاریخ 12 شهر ربیع الاوول سنه 1290
سندشماره 2
مربوط به سفر دوم ناصر الدین شاه به فرنگستان
[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصرالدین شاه ]
از تهران به زنجان
به حضور مهر ظهور و خاک پای جواهر آسای مبارک سر کار اعلیحضرت قدر قدرت اقدس شهریاری روحی و روح العالمین فدا ه ،این غلام روز پنجشنبه به تهران وارد شد ، زیارت تلگراف همایون که به افتخار کمترین غلام جان نثار از قزوین عز صدور یافته مفتخر و مباهی گردید . خبر تازه قابل به عرض نیست .الحمدلله از توجهات بلانهایات همایونی شهر و توابع در کمال نظم و آسوگی [است ]. الان هم آغاباشی را خواسته . از احوال خادمان حرم جلالت سوال نمود ، الحمدلله همگی سالم و مشغول دعاگویی وجود مبارک هستند . حسب الامر قدر قدرت جهان مطاع پانزده نفر از مقصرین انبار مبارکه را که تقصیر شان کم باشد بعد از رسیدگی و عرض کردن اسامی آنها مرخص می نماید. غلام جان نثار کامران -با تاریخ 7 شهر ربیع الثانی
گیرنده مطلب : میرزا زین العابدین
سند شماره 3 [تلگراف کامران میزرا نایب السلطنه از تهران ]
به تاریخ 19 شهر ربیع الثانیه سنه 1295،در میانج
جواب : مقرب الخاقان مؤتمن السلطان اجودان
مخصوص خداوند جان ناقابل مرا به تصدق خاک پای مبارک نماید و سایه همایونی را بر مفارق جمیع اهل ایران علی الخصوص این غلام آستان مبارک ان شاءالله پاینده و مستدام بدارد و مژده سلامتی و بشارت و استقامت ذات کامل الصفات همایون جانی تازه و روانی بی اندازه بخشد . از مر حمت و مکرمت قبله عالم روحنا و روح العالمین فدا ه احوال این غلام آستان همایون خوب و به خدمات محوله مشغول است . اهالی حرم جلالت همگی سلامتند .شهر و توابع بحمدالله در کمال نظم و خبر تازه قابل عرض به هیچ وجه نیست . دیروز را به سرکشی دوشان تپه رفته بودم ، بسیار منتظم و خیلی پاکیزه بود . محض میل خاطر همایون حکومت قم و کاشان را به اعتضاد لدوله واگذار نمود .همین دو سه روزه روانه خواهد شد .نواب فخر الملوک را هم خواهد برد .
عزیز الدوله در حضرت عبدالعظیم التحیه والسلام مانده است . هر چه هم فرستادم نیامده می گوید قرضم را بدهید،عمل خانه مرا درست کنید تا بیایم،به عرض خاک پای مبارک برسانید.در فقره عزیزالدوله هر چه مقرر فرمایند ابلاغ نمایید.
نایب السلطنه
سند شماره 4
[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه ]
جواب : مقرب الخاقان ، موتمن السطان آجودان مخصوص
خداوند جان ناقابل این غلام آستان ملایک پاسبان همایون را به قربان وتصدق خاکپای همایونی نماید . از مرحمت و عنایت و توجه خاطر خطیر همایون احوالم خوب شد. هر روز بدون دقیق ای غفلت به دعای بقای وجود مسعود مبارک و خدمات مرجوعه و محوله مشغول است . و هزاران هزار شکر و سپاس که بحمدالله موکب مسعود همایون به فر و اقبال و فیروزی و صحت و سلامتی به تبریز وارد و نزول اجلال فرمودند ، و ان شاالله تعالی روزی باشد که مژده معاودت موکب جهان پیمای همایون را همین طور به کمترین جان نثار و غلام سرکار اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاهی روحناو روح العالمین فدا تبلیغ نمایند .
الحمدلله و المنه از توجهات بلانهایت شاهنشاهی امورات دارالخلافه و سایر ولایات کلا منسق و در کمال انتظام است . بدون اغراق الحمدلله به قدری منظم است که به هیچ وجه من الوجوه خبری که قابل به عرض باشد نیست. اهالی فارغ بال و آسوده در کمال راحت مشغول دعاگویی وجود مسعود مبارک هستند همه جا امن و منظم و در مراقبت و مواظبت کوتاهی نمی شود .اهالی حرم جلالت جمیعا صحیح و سالم مشغول دعاگویی وجود مسعود مبارک هستند . عضدالدوله جمعه به تهران وارد شدند. بعد از پانزده بیست روز به قزوین می گویند معاودت خواهم کرد.
نایب السلطنه امیر کبیر -با تاریخ 25 ربیع الثانی 1295
سند شماره 5:
[پیش نویس تلگراف ناصر الدین شاه به والده نایب السلطنه ]
[متن دستخط شاه] : به والده نایب السلطنه تلگراف شود .
عریضه که نوشته بودی یک منزلی سرحد . چاپار رساند . الحمدلله احوال ما بسیار خوب است . مضمون عریضه ات بسیا بامزه ، خنده داشت .
ان شاالله احوال نایب السلطنه و بچه ها خوب است . از احوالشان عرض کن ، مطلع باشیم . احوال سرورالدوله را بپرس .
سند شماره 6
[تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه ]
به تاریخ 12 جمادی االول ،تفلیس
مقرب الخاقان موتمن السلطان ، آجودان مخصوص
بحمدالله از توجه خاطر خطیر همایون امورات دار الخلافه در کمال انتظام و سایر ولایات منظم است. اهالی به آسودگی مشغول دعاگویی وجود مبارک هستند . دیروز به سرکشی مدرسه دارالفنون رفتم . جناب آقا و شاهزاده اعتضاد لاسلطنه و شاهزاده فرمان فرما معین الدوله، جناب معتمد الملک وزیر فواید وسایرین نیز بودند . الحق در کمال آراستگی و نظم بود . متعلمین و شاگردان جمیعاً حاضر . اتاق به اتاق رفته ، هر مکان ، امتحانات لازمه به عمل آمده طرف غروب مراجعت نمود . نایب السلطنه امیر کبیر
سند شماره 7
استخراج تلگراف رمز نایب السلطنه به شهر جمادالثانیه ،1295
در بادن بادن
آجودان مخصوص شنیدم ضربتی به امپراطور زده اند، مژده سلامتی ذات مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را [تلگراف]زده بدهید و از کیفیت باخبر نمایید . اعلیحضرت همایون کی به طرف پاریس حرکت خواهند فرمود . نایب السلطنه
سند شماره 8
[تلگراف کامران مرزا نایب السلطنه ]
جواب : مقرب الخاقان ،موتمن السلطان ، آجودان مخصوص
به حق خدا از شدت شعف نمیدانم چه جواب می دهم . صد هزار مرتبه شکر که موکب مسعود همایون به سلامتی و اقبال وارد انزلی شدند . خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار را به تصدق مقدم مبارک نماید .
الحمدلله تعالی که روح رفته به این بدنهای بی روح باز آمد و این مژده تشریف فرمایی موکب مسعود همایون به همه جان داد و زنده کرد . از توجه خاطر خطیر همایون الحمدلله تهران ، اطراف و همه جا در کمال انتظام است . خبر تازه به هیچ وجه نیست، به جز این که آحاد و افراد بزرگ تا کوچک ایقدر مشعوف و شاکر و از تشریف فرمایی موکب همایون که ما فوق ندارد و همگی عید گرفته اند . امشب را هم در میدان توپخانه آتش بازی و تمام شهر چراغان خواهد بود .
ان شاالله الرحمن عنقریب چشم این غلامان از زیارت و تراب مقدم مبارک روشن خواهد گردید . به حق خدا قسم«بدین مژده گرجان فشانم رواست»خدا جان مرا به تصدق خاکپای مبارک نماید . نایب السلطنه -تاریخ غره شهر رجب ، سنه 1295
سند شماره 9
تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه در اوضاع تهران ، سر حدات ، امور قشونی و غیره مربوط به سفر سوم فرنگستان
متن سند :
نمره 77- تلگراف حضرت اسعد والا نایب السلطنه است در 24 شهر رمضان المبارک 1306 از طهران به پطرزبورغ عرض کرده است .
حضور اعلیحضرت شاهنشاه ایران :
زیارت دستخط مبارک باعث حیات و کمال سرافرازی این غلام گردید هزار هزار مرتبه شکر خدا را ،وجود مبارک در کمال سلامت است و در ورود مسکوو پطرزبورغ در نهایت خوبی و شکوه بود و به وجود مبارک خوش گذشته ، خبر تازه جز امنیت نیست ، تمام امورات تهران و سرحدات در کمال نظم است ، عموم اهالی با کمال آسودگی به دعا گویی وجود مبارک مشغولند ، اظهار مرحمت همایونی را به همه روسای قشون می رساند ، نرخ تهران بسیار خوب است ، هوا قدری گرم شد . رمضان الحمدلله به دعا گوئی وجود مبارک در کار تمام شدنست ، اهالی حرم جلالت در نهایت سلامت است ، احوال والده این غلام خوب است ، به دعاگوئی وجود مبارک مشغول است ، خداوند جان ناقابل این غلام رابه قربان وجود مبارک بگرداند . غلام بی مقدار کامران
سند شماره 10
تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به شاه
نمره 109تلگراف حضرت والا نایب السلطنه است که در تاریخ شنبه غره شهر شوال المکرم1306 از تهران به ورشو عرض کرده است :
از زیارت دستخط تلگراف مبارک مال ، افتخار حاصل نمود ، صد هزار مرتبه شکر که وجود مبارک در کمال سلامت است . احوال این خانه زاد بی مقدار ا ز تصدق خاک پای مبارک خوبست . امور قشون و تهران و کل سرحدات منظم است . حرم جلالت همه سلامت هستند ، بالا خانم وضع حمل نمود ، دختر ، هر اسمی که مرحمت میشود اسم گذاران شود ، روزنامه های شهر را هم حسب الامر با پست ان شاالله به خاک پای مبارک انفاذ می دارد . غلام بی مقدار کامران
سند شماره 11
نامه کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه
[متن حاشیه سند ] عریضه نایب السلطنه است 28 شهر ذیقعده سنه 1306 در برایتون 1 ملاحظه شد .
هو ،قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت شوم
خداوند ان شاالله تعالی جان ناقابل این غلام بی مقدار را به تصدق خاک پای مبارک همایون2 سرکار اعلیحضرت قدر قدرت اقدس شاهنشاهی روحی و روح العالمین فداه نماید .روزنامه های وقایع شهری را ضمیمه راپرت های قشونی تقدیم خاک پای مبارک نمود الحمدلله تعالی از توجهات بلانهایات همایونی امور شهر دارالخلافه من جمیع الجهات منظم است ، نعمای الهی فراوان و ارزان ، هوای درالخلافه اگر چه به افتضای فصل در نهایات گرمی است لکن الحمدلله بسیار سلامت است . قیمت نان که سه شاهی است ،محض سلامتی وجود مبارک و ازدیاد دعاگوئی وجود مبارک قرار داد از غره ذیقعده که پس فردا ست یک من دو عباسی بفروشند ، یکشاهی ارزان خواهد شد . کارهای قشونی و سر حد استر آباد و اردوی بسطام و همدان همه منظم است ، الحمدلله به هیچ وجه مکروهی روی نداده ، با اینکه همه ساله یک ماه در شدت گرمای هوا مشق را تعطیل می نمود امسال تعطیل را موقوف داشته قشون مشغول مشق هستند و خود این غلام بی مقدار با صاحب منصبان همه روزه حاضر میدان مشق هست ، اهالی حرم جلالت همگی با سالمتی به دعاگوئی و جود مبارک مشغول هستند ، باغات دولتی منظم است ، دیروز برای سرکشی باغ و عمارت مبارکه رفته بود ، یک باغچه را باغبان فرنگی مستخدم تازه مشغول نمونه ساختن بود ، ظاهرا باغبان قابلی به نظر آمد ، تمام سربازان فراری فوج طهران را سوای سه نفر که هنوز بدست نیامد اند از هر گوشه و از هر قریه و دهی که بود گرفته بازنجیر و ده نفر سواره و یک نفر صاحب منصب به استرآباد فرستاد که به امیرخان سردار تحویل داده قبض بگیرند ، محض اطلاع خاطر خطیر همایون جسارت ورزید ، الامرالاقدس الاعلی مطاع مطاع مطاع .
سند شماره 12
نامه کامران میرزا نایب السلطنه به ناصرالدین شاه
[متن حاشیه سند]عریضه آقای نایب السلطنه است که غره شهر ذی حجه 1306 در ورود به پاریس از تهران رسید
هو ،قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت شوم
خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار را ان شالله تعالی به تصدق خاک پای مبار ک همایون سرکار اعلیحضرت قدر قدرت اقدس شاهنشاهی روحی و روح العالمین فداه نماید . شهر دار الخلافه از هر جهت بحمدلله از توجهات بلانهایات همایونی در نهایت انتظام است ، قیمت نان راکه با پست قبل به عرض خاک پای مبارک رسانیده بود ارزان می کند . یکشاهی ارزان نمود ، الان در یک من دو عباسی به سنگ تمام می فروشند، یکشاهی هم سابقا ارزان نموده بود، از دو ماه قبل یکصد دینار ارزان شده است . یکشاهی هم قیمت گوشت را دیروز ارزان نمود، انچه اسباب ازدیاد دعاگوئی وجود مبارک است این غلام بی مقدار و وزیر نظام اقدام نموده و به هیچ وجه خودداری ندارد ، مردم پایتخت از وضیع و شریف در کمال آسودگی به دعا گوئی وجود مبارک مشغولند ، هوا در نهایت شدت گرم است ، والده و کسان خانه این غلام چند روزاست به کامرانیه حسب الاجازه آمده اند . این غلام بی مقدار بعضی از روزهای دوشنبه و جمعه را به کامرانیه آمده بیشتر از روزها را در شهر است . میدان مشق ، مجلس شوری، رسیدگی به امور قشونی و سایر کارها برای این غلام فرصتی باقی نگذاشته ،جان نثاری و خدمتگزاری را به راحت ترجیح داده است، امور قشونی لله الحمد از مرحمت و توجه خاطر مبار ک در کمال انتظام است ، آنی از مشق و تکالیف خود هیچیک از اهل نظام غفلت ند ارند ، اردوها منظم است ، همه روزه از استر آباد خبر دارد ، تلگرافی هم که به تازگی در جواب این غلام از امیر خان سردار رسیده در جوف عریضه عاجزانه انفاذ خاک پای مبارک داشت. در روزنامه تان پاریس شرحی نوشته بود ، محض اطلاع خاطر خطیر همایون تقدیم خاک پای مبارک داشت . اهالی حرم جلالت همگی سلامت اند،به دعاگوئی وجود مبارک مشغولند ، سرکار گلین خانم چند روز ناخو ش بودند ، حالا از تصدق خاک پای مبارک بهتر هستند، خداوند ان شاءالله تعالی جان ناقابل این غلام بی مقدار را ان شاء الله تعالی به تصدق خاک پای مبارک نماید. الامرالا قدس الاعلی مطاع مطاع مطاع
سند شماره 13
دستخط ناصر الدین شاه از فرنگ به کامران میرزا نایب السلطنه که احتمالا به صورت تلگراف ارسال شده است از باد(آلمان) به تهران به نایب السلطنه
امروز که 13 ذیحجه است وارد شهر باد شدیم ، الحمدلله احوال ما بسیار خوب است و باد بسیار خوب جائی است ، شش شب اینجا هستیم ، ان شاء لله احوال شما خوب است ، احوال تمام سرکردگان وقشون را بپرسید . از استرآباد و سایر ارودوها چه خبر دارید ، البته امین الملک جیره آنها را به موقع رسانده است ، تازه باشد اطلاع بدهید .
سند شماره 14
تلگراف کامران میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه
به خاک پای اعلیحضرت شاهنشاه ایران :دستخط جهان مطاع همایون تلگرافی که به افتخار و سرافرازی این غلام بی مقدار شرف صدور یافته بود باکمال افتخار و نهایت سرافرازی زیارت نمود.
بدین مژده گرجان فشانم رواست که این مژده آسایش جان ماست .
لله الحمد والمنه سه هزار مر تبه شکر که ذات ملکوتی صفات همایونی با کمال صحت و خرمی به سلامتی وارد سرحد روس شدند . ان شاءالله تعالی عن قریب وارد سرحد ایران و ان شاء الله تعالی بزودی وارد پایتخت دار الخلافه تهران خواهید شد و به جسد بی جان بی روح مرده افسرده این غلام بی مقدار به زیارت جمال عدیم المثال همایونی جان و روح تازه خواهید بخشید . الهی جان ناقابل این غلام خاکسار قربان آن وجود باد که این غلام بی مقدرا راجانی تازه بخشید . از توجهات بلانهایات همایونی قشون و تهران و سایر ممالک ایران از هر حیث در کمال نظم است . تازه قابل به عرض نبود . خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار را ان شاء الله به تصدق خاک پای مبارک نماید.
غلام بی مقدار ،چاکر جان نثار کامران
[متن دستخط حاشیه سند ]:تلگراف نایب السلطنه است از تهران عرض کرده ، روز دوشنبه ششم شهر محرم الحرام سنه 1306 که از ولاچسکی سر حدروس به ولادقفقاز می رفتیم در راه آهن رسیده ملاحظه نمودیم .
سند شماره 15
تلگراف کامرا ن میرزا نایب السلطنه به ناصر الدین شاه
از طهران به جلفا
قربان خاک پای جواهر آسای مبارکت شوم ، ان شاء الله تعالی خداوند جان ناقابل این غلام بی مقدار و تمام اهل ایران را ان شاء الله قربان و تصدق قدوم میمنت لزوم مبارک همایون نماید ، الحمدلله صدهزار مرتبه شکر که ذات ربوبیت صفات همایونی که به منزله جان و روح ایران و ایرانیان است کل ممالک ایران را چون آفتاب عالم تاب روشن و در خشان نمود و چون اردیبهشت بهار زینت و شرافتش از نو عنایت فرمود و این ذرات سریر را که مدتی مدید از نور این خورشید آرا در انکسار و پژمردگی بودند از پرتو اشعه این مژده که به تمام ایران و ایرانیان طالع گشت که جان کل غلامان به بهای این مژده حقیر است ،زندگانی و جانی از نو بخشید . الحمدلله زبان و بیان این قصه طولانی از عرض تشکر نا متناهی است .
از دست و زبان که بر آید
کز عهده شکرش بدر آید
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدا آورد
فردا دوشنبه است ان شاء الله به میدان مشق رفته مژده ورود مقدم مبارک را به تمام سر کرده ها سواره و پیاده و توپخانه و افواج ابلاغ می نماید و از این مژده، قلوب عموم مردم را روشن و گلشن خواهد نمود . محض میمنت و شکوه اطلاع عموم مردم یکصد و ده تیر توپ شلیک اخبار ورود مقدم مبارک را به سرحد به اسم مبارک حضرت امیرالمومنین علیه السلام شلیک شده ، موزیک و نقاره خانه به مبارکی نواخته شد . محض کمال عیش و شادی عموم مردم ،تمام شهر فردا شب چراغانی و آتش بازی شده ، آئین عشرت به مبارکی و میمنت فراهم خواهد شد . خبر تازه قابل عرض نیست همه جا امن و منظم است . غلام بی مقدار خاکسار چاکر جان نثار کامران
[متن دستخط حاشیه سند ]تلگراف نایب السلطنه است از تهران 18 شهر محرم سنه 1307 مراجعت از سفر سیم فرنگستان در جلفا رسیده .
- ر.ک:دوستعلی خان معیر الممالک ،یادداشتهایی از زندگانی خصوص ناصر الدین شاه (تهران :نشر تاریخ ایران ، 1372). ص 27.
- معیر الممالک ، همان ، صص 63و 64
- نهمت : به فتح اول و ثالث ، همت بستن و قصد و اراده کردن (فرهنگ آنندراج)
- لاریب : به فتح ثالث ، بی شک و آنچه در آن شک نباشد . (فرهنگ انندراج ).
- انام : مخلوقات از انس و جن (فرهنگ انندراج )
- نهج : را ه روشن و گشاده و پیدا و گشاده گردانیدن (فرهنگ انندراج)
- روزنامه وقایع اتفاقیه ،یوم پنجشنبه 23 شعبان 1275 ، نمره 426 . برگرفته ازکتابخانه ملی ایران ، 1374 ، ج 4 ، ص 2863.
- ر ک : مهدی بامداد ، شرح حال رجال ایران (تهران :زوار ، 1371)، ج 3 ، صص 150 . 151
- سلطان مرادمیرزا حسام السلطنه مدتها حاکم خراسان بود تا این که در سال 1273 هرات رافتح کرد . ولی چون این فتح با اهداف انگلیس تطابق نداشت منجر به بروز جنگی در جنوب ایران گردید که دولت ایران را وادار به انعقاد عهدنامه معروف به پاریس در سال 1275 نمود ، اصل این عهدنامه که به نمایندگی فرخ خان امین الدوله منعقدگشته بود ، عبارت بود از «انتزاع هرات برای همیشه از ایران »
- – طوی بیگی : طوی به معنی جشن و ضیافت و بیگ به معنی امیر و فرمانده . به نظر می رسد که در انجا منظور از طوی بیگی کسی است که مراسم جشن عروسی را برگزار می کند .
- - اعتضاد السلطنه : علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه شاهزاده دانشمند ، پسر فتحعلی شاه ، وزیر علوم و رئیس دارالفنون بود و صاحب کتاب فتنه باب.
- فاطمه سلطان امامه ای ملقب به انیس الدوله،سوگلی ناصر الدین شاه و مشیر و مشار او، وی ملکه ایران محسوب می شد و زنان میهمان طراز اول از قبیل همسران سفرا و غیره در خانه او پذیرائی می شدند.
- یک کلمه حذف شد .
- همان کلمه حذف شد .
- تنابی : نام بخشی از اندرون احتمالا به شکل سالن بزرگ می باشد
- مهد علیا
- اصل : مزلت
- لت : به فتح اول و سکون ثانی به معنی کتک زدن و پهلو زدن و صدمه زدن ، پهلوان محمود مشهور به پوریای ولی خوارزمی گفته :
آنیم که پیل برنتابد لت ما بر چرخ زنند نوبت شوکت ما
گر در صف ما مورچه ای گیرد جای آن مورچه شیر گردد از دولت ما (فرهنگ انندراج )
- آقادائی : آبدارباشی ، اعتماد حضرت .
- اصل : برخواسته .
- اصل:خاننده ها .
- سازمان اسناد و کتابخانه ملی،آرشیو اسناد ، اسناد بیوتات
- ر. ک : عبدالله مستوفی ، شرح زندگانی من (تهران : زوار ، 1371)، ص 110
- - دوستعلی خان معیر الممالک،رجال عصر ناصری، یغما، سال 8،،شماره11 ،بهمن 1334،صص532-531
- دوستعلی خان معیر الممالک یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصر الدین شاه ، همان،صص 54. 56
- دوستعلی خان معیر الممالک ، رجال عصر ناصری ، همان
- دوستعلی خان معیر الممالک ، یادداشتهایی از زندگانی خصوص ... همان ، ص 75
- دوستعلی خان معیر الممالک ، رجال عصر ناصری ، همان ، ص 524 .
- ر. ک . لرد کرزن ، یک سلام جالب در قصر گلستان ، ترجمه علی جواهر کلام ، خواندنیها ، شماره هشتم ، دوره سوم ( 24 مهر 1321 ) ص 10
- معیر الممالک عمارت منیریه را به نام همسر کامران میرزا منصوب نموده در صورتی که به نظر می رسد معیر الممالک اشتباه کرده و نام همسر او سرور الدوله و عمارت به نام منیرالسلطنه مادرش بوده است .
- ر. ک : دوستعلی خان معیر الممالک ، همان.
- عبدالله مستوفی ، همان ،ص 125
- عبدالله مستوفی ، همان ، ص147
- مهدی بامداد ، همان ، ج 3 ص 157
- ر. ک . خاطرات تاج السلطنه ، به کوشش منصوره اتحادیه ( تهران : نشر تاریخ ایران . 1371) ص 47
- عین السلطنه (قهرمان میرزا سالور )در خاطرات روز چهارم ماه رجب سال 1311 خود ، راجع به عروسی شاه جهان و محمد علی میرزا چنین می نویسد :
«صبح را منزل حضرت والا [نایب السلطنه] رفتم . فرستادم محمد حسین میرزا هم آمد با تولوی خان . چون می دانستیم ساعت سه و نیم به غروب مانده ساعد سعد تعیین شده است ، همان وقت رفتیم . افواج رکاب با شاگردهای مدرسه .. . از دم سردر الماسیه تا باغ امیریه صف بسته بودند . تمام شاهزادگان و ورزا و صاحب منصبان نظامی و قلمی حاضر بودند. جمعیت تماشاچی زن و مرد بی حساب بود ، خیلی تماشا داشت . فیلبان باشی هم با فیل جلو جلو میرفت تا باغ امیریه همراهی کرده از آنجا تماما مراجعت کردیم . آقا [نایب السلطنه ]خودش از عقب با سه کالسکه رسید . آمدن آقا با مزه بود . این دختر بزرگ آقا ازبطن سرورالدوله صبیه مرحوم حسام السلطنه می باشد و ملکه جهان لقب دارد . برای حضرت والا اعتضادلسلطنه امیر لشکر ، ارشد اولاد حضرت ولیعهد مدتی است عقد شده و حالا به تبریز می برند . از تبریز هم جمعیت زیادی آمده ، از اینجا حاجی بهاءالدوله همراه عروس می رود ، سه روز دیگر از امیریه حرکت خواهند کرد . هوا سرد است و خیلی سخت خواهد گذشت . تهیه جهیز برای این عروس بیش از اندازه دیده اند . عروس با این همه جهیز دیده نشده است . باری هر دو سزاوارِ همدیگرند خداوند مبارک کند. تماشای زیادی کردیم ...»
«روزنامه خاطرات عین السلطنه . به کوشش مسعود میرزا سالور ، ایرج افشار ،( تهران : انتشارات اساطیر ، 1374 )، جلد اول ، روزگار پادشاهی ناصر الدین شاه ، ص 567»
- دوستعلی خان معیر الممالک ، یادداشتهایی از زندگانی خصوص ناصر الدین شاه، همان ، ص 99 .
- ر . ک:فاطمه قاضیها ، فخرالدوله دختر ادیب و شاعر ناصر الدین شاه ، گنجینه اسناد پاییز و زمستان 1381 (47و 48) صص 18. 26
- ناصر الدین شاه در خاطرات روز چهارم جمادی الثانی خود در مورد مرگ قمر الملوک چنین می نویسد : صبح زود از خواب برخاستیم و از عمارت خوابگاه آمدیم پایین که برویم اطاق امین اقدس ، از پله که پایین می آمدیم ، آقا سلطان خواجه نایب السلطنه را دیدیم رنگ و رو پریده ایستاده است ، گفتیم چه چیز است . عرض کرد ، والده نایب السلطنه عرض می کند ، قمر الملوک دختر آقا که دوازده سال داشت دیشب مرده است و آقا خیلی غصه می خورد ، شما آقا را بخواهید بیاید توی باغ دیوانخانه پیش خودتان ، گفتیم حالا هوای به این سردی که نمی شود آقا را خواست توی باغ ... امروز درر این هیر و بیر که دختر نایب السلطنه مرده بود ،شارژدافر دولت هلاند هم وارد می شود و باید تشریفاتی برای ورود او ترتیب بدهند . (روزنامه خاطرات ناصر الدین شاه در سفر سوم فرنگستان ، به کوشش دکتر محمد اسماعیل رضوانی ، فاطمه قاضیها ، ( تهران : سازمان اسناد ملی ایران، 1373)صص 227. 229
فاطمه قاضیها، گنجینه اسناد، بهار و تابستان 1382، شماره 49 و 50 ،صص 30-49
يكشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۱۰
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .