Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
  
آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    .....تصور کردیم که این مرد حالا در حضور ما خطبه ای به زبان آلمانی یا اطریشی خواهد خواند، منتظر این بودیم که يك دفعه دیدیم در نهایت فصاحت و بلاغت به زبان صحیح ایرانی که هیچ ادیبی و خطیبی در ایران اینطور نمیتواند حرف بزند، بنا کرد به خواندن خطبه ایرانی غرایی و یك خطبه بسیار خوب مفصل ایرانی خواند. با کمال تعجب پرسیدم این کیست؟ گفتند این وامبری معروف است. او را شناختم و تعارف کردم. حالا این وامبری رئیس این آکادمی است ......
    ملاقات ناصرالدین شاه با وامبری در بوداپست :
    آرمینوس وامبری خاورشناس پرآوازه مجاری، سالها در شهر قسطنطنیه اقامت كرد و در تحقق آرزوی خود برای سفر به ایران و خاصه به تركستان بدون تغییر مذهب، به آموختن شریعت اسلام و زبان فارسی و تركی خاوری پرداخت. آن‌گاه به سوی ایران رهسپار شد و با سفر به خوی و تبریز و زنجان و قزوین، در لباس درویشی دروغین، و اقامت در این شهرها و توصیف دلچسب وقایع به تهران رسید، مدتی بعد با هیئت مبدل درویش بغدادی به قم، كاشان، اصفهان و شیراز رفت و پس از اقامت سه ماهه در این شهرها و بیان حوادث و وقایع آنجا به نحو مطلوب و شیرین به تهران بازگشت.
    بخشی از خاطرات روز ۲۹ ذیحجه ۱۳۰۶ در سفر سوم فرنگستان:
    خلاصه نهار خوردیم و یکساعت بعد از ظهر سواره شده رفتیم به آکادمی، اجزای آکادمی تمام حاضر بودند، يك مردی آنجا دیدم که قد کوتاه ریش بورزردی، چشم كوچك تنگ، روی سرخ چین دار، تنه گنده ای جلو ما ایستاد، تصور کردیم که این مرد حالا در حضور ما خطبه ای به زبان آلمانی یا اطریشی خواهد خواند، منتظر این بودیم که يك دفعه دیدیم در نهایت فصاحت و بلاغت به زبان صحیح ایرانی که هیچ ادیبی و خطیبی در ایران اینطور نمیتواند حرف بزند، بنا کرد به خواندن خطبه ایرانی غرایی و یك خطبه بسیار خوب مفصل ایرانی خواند. با کمال تعجب پرسیدم این کیست؟ گفتند این وامبری معروف است. او را شناختم و تعارف کردم. حالا این وامبری رئیس این آکادمی است .وامبری در سی سال قبل از توی ترکمانها رفته بود برای سیاحت ترکستان و سمرقند و تمام ترکستان و بخارا آنجاها ابتدا اینکه فرنگی است خیلی اذیت و آزار کرده بودند، یواش یواش و امبری بناکرده است به قرآن خواندن، شب و روز در چادر ترکمانها نماز خواندن و عبادت کردن و طوری وانمود کرده است که مسلمان است و منتهای مهربانی را هم به او کرده بودند و تمام ترکستان و سمرقند را سیاحت کرده است و از آنجا آمده بوده است به خراسان .... ز آنجا هم به تهران آمده است که او را دیده بودم و شناختم.کتابی هم نوشته است در سیاحت مسافرت خودش که اسمش " درویش دروغین" است و حالا رئیس این آکادمی است.يك آدم سبيل کلفت رنگ زردی هم دیدم که لباس مجاری پوشیده بود و فارسی حرف میزد، پرسیدم وامبری این کیست؟ گفت این مرد از اهل ،قنقرات خیوه ایست وقتی که در خیوه بودم این پیش من بود و با خودم آوردم ،اینجا. اسمش ملا اسحق است، زبان آلمانی را هم خوب یاد گرفته است ، خودم هم با ملا اسحق حرف زدم فارسی حرف میزد، خیلی خوب ،گفت مذهبم را تغییر نداده ام گفتم خوب حال که مذهب خودت را تغییر نداده یی در ماه رمضان روزه میگیری؟ گفت ،خیر گفتم نماز می خوانی گفت: ابدا، گفتم قران می خوانی؟ گفت خیر، اما مذهبم مسلمان است خلاصه وقتی که شناختیم این وامبری است از پله ها رفتیم بالا برای تماشای آکادمی عمارت بسیار عالی است اول داخل اطاق کتابخانه شدیم، اطاق بزرگی است دالانهای متعدد دارد که پشت قفسه ها کتاب چیده اند بعضی کتابهای خطی و چاپی به خط ایرانی هم روی میز چیده بودند، از قبیل حافظ ،چاپی خط نستعلیق، تفسیر قرآن چایی، شاهنامه خطی و از این جور کتابها آنها را تماشا کردیم .....
    منبع : روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان ،به کوشش دکتر محمد اسمعیل رضوانی، فاطمه قاضیها، کتاب سوم ، صص۷-۸ .
    جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۱۸
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت