...رسم است که برای سرگرمی و تفریح مهمانان، از نوای موسیقی استفاده می شود....سفره شان را روی زمین پهن می کنند و دور تا دور آن تکه های نان سنگک می گذارند که به جای بشقاب نیز استفاده می شود....گرمی و جذابیت مهمانی، ..بیش از همه، به دلیل تنوع و جاذبه و پرمحتوا بودن صحبتها و بحثها است...
مهمانیهای ایرانی در عصر ناصری از نگاه و قلم ادواردبراون
ادوارد براون مستشرق و ایرانشناس انگلیسی در سال 1305 ه.ق (1888)به ایران آمدو یک سال در ایران بود ، او در خاطراتش راجع به مهمانیهای ایرانی چنین نقل می کند:
... در تمام مدت اقامتم در تهران فقط دوبار اتفاق افتاد که به مهمانی واقعا اصيل دعوت شوم.
ترتیب مهمانی ها همیشه یک جور است. مهمانان، حوالی غروب آفتاب از راه می رسند و به اتاق پذیرایی هدایت می شوند، درحالی که میزبان و بستگان مردِ او، به
آنها خوش آمد می گویند. (زنها اصلا دیده نمی شوند) ،قلیان و شراب یا نوشابه های غیرالکلی، به آنها تعارف می شود و تا دیر وقت به نوشیدن و کشیدن ادامه می دهند. ظرفهای محتوی آجیل دور میگردد و یا نزدیک مهمانها گذاشته می شود و هر از چندگاه، تکه های کباب که در لای دو ورقه نان سنگک گذاشته شده، به اتاق آورده می شود. خوراکی های مذکور، به عنوان مزه شراب و نیز محرک اشتها مصرف می شود. زمان صرف شام اصلی، کمی قبل از پایان مهمانی است که معمولا تا نیمه شب به طول می انجامد.
رسم است که برای سرگرمی و تفریح مهمانان، از نوای موسیقی استفاده شود. گروه موسیقی، معمولا از سه نفر تشکیل می شود، نوازندۀ سازی زهی به نام سه تار، نوازنده طبلی به نام دنبک و یک نفر خواننده. گاهی اوقات چند پسر بچۀ رقاص هم حضور دارند که با حرکات و اطوار ماهرانه ی خود، حاضران را به وجد می آورند، که به نظر من حرکات آنها، بیشتر از جنبۀ آکروباتیک نظرها را جلب می کند تا به خاطر زیبایی و شکوه حركات. البته این رقاص ها در شیراز بیشتر از تهران یافت می شوند.
گاهی وقتها خواننده نیز یک پسربچه است و چنانچه از صدای دلنشین و چهره ای زیبا برخوردار باشد از طرف حاضران، با دست زدن های مفصل به گرمی استقبال و تشویق می شود. در یکی از مهمانی هایی که من حضور داشتم، مهمانان آن چنان تحت تأثیر آواز پسربچۀ خواننده قرار گرفتند که دست در دست یکدیگر، به دور پسرک حلقه زده، مشغول رقصیدن شدند و همه با هم یکصدا می خواندند « بارک الله کوچولو! بارك الله کوچولو!» و آنقدر ادامه دادند که خسته شدند و آرام گرفتند.
وقتی میزبان تشخیص می دهد که مهمانی به حد کافی طول کشیده، دستور آوردن شام را می دهد که در همان اتاق پذیرایی یا اتاقی جداگانه صرف می شود. سفره شان را روی زمین پهن می کنند و دور تا دور آن تکه های نان سنگک می گذارند که به جای بشقاب نیز استفاده می شود. غذای اصلی، که اکثرا از چلو یا پلوهای مختلف تشکیل می شود، در وسط سفره جای می گیرد و در کنارش کاسه های شربت می گذارند که داخل هر یک قاشق چوبی بزرگی قرار دارد. مهمانان به حالت دو زانو گرد سفره می نشینند، اشخاص عالی رتبه و محترم در بالای سفره (روبه روی در ورودی) و نوازندگان و خوانندگان در پایین سفره جای می گیرند و همگی پس از نشستن،بی درنگ به غذاها حمله ور می شوند. غذا را به سرعت صرف می کنند و کمتر در حین خوردن، حرفی زده می شود زیرا ایرانیان دوست ندارند وقت زیادی را به خوردن اختصاص دهند و یا با حرف زدن آن را طولانی تر کنند و معتقدند که صحبت و گفت وگو، موقعی خوب است که دهان به کار دیگری مشغول نباشد. اگر میزبان بخواهد احترام مخصوصی به یکی از مهمانان نشان دهد، لقمه ای از بهترین خوراکی سر سفره را با دست خودش، به دهان مهمان می گذارد.
تا حدود یک ربع ساعت بعد از نشستن بر سر سفره، اکثر مهمانان غذای شان را تمام کرده و دست هایشان را در لگنهایی که خدمتکاران دور می گردانند، شسته اند. آن وقت دهانشان را پاک می کنند و در صورتی که نخواهند شب را همان جا بخوابند، پس
از خداحافظی با میزبان، پیاده یا سوار بر اسب، به طرف خانه هایشان روانه می شوند؛ درحالی که خدمتکاری با فانوس جلوی آنها حرکت می کند.
این روند معمولی مهمانی های شام در ایران است. مهمانی های ناهار هم به همین ترتیب، ولی در مدتی کوتاه تر و با تشریفاتی مختصرتر انجام می شود. با این که توضیح نسبتأ مفصلی دربارۀ این گونه مهمانی ها دادم، اما فکر میکنم که نتوانسته ام، شور و حرارت و شیرینی و جذابیت آن را، آن طور که باید بیان کنم. گرمی و جذابیت مهمانی، از یک سو، به دلیل نبودن قید و بند باعث احساس راحتی مهمانان است و از سوی دیگر، به خاطر تأثیر شراب و نوای موسیقی است که به رغم متفاوت بودن با موسیقی غربی که ما بدان خو گرفته ایم، حتی در شنوندۀ غربی نیز احساس لذت و وجد پدید می آورد و بیش از همه، به دلیل تنوع و جاذبه و پرمحتوا بودن صحبتها و بحثها است.بدون شک، سیری و پر بودن شکم، باعث کسالت و بی حوصلگی می شود، : همان طور که در مهمانی های شام انگلیسی دیده می شود. ایرانیان با زیرکی تمام، صرف غذا را به آخر شب موکول می کنند که پس از آن، وقت خواب فرا می رسد. تا قبل از آن به موسیقی و شراب و گفت وگو می پردازند که بدین ترتیب سنگینی غذا، مانع خوشگذرانی آنها نمی شود. بدون شک، این یکی از دلایلی است که گفت وگوهای آنان، جاذب و پرمحتوا است و دلیل دیگر آن، هوشمندی ذاتی و وسعت نظر و سريع الذهن بودن ایرانیان است. همچنین، حافظۀ ایرانی معمولا از نکات و لطایف و
ماجراهای جالب انباشته است و هرگاه، موقتا از گرفتاری ها و قید و بندهای زندگی روزمره خلاصی پیدا می کند، از این ذخیرۀ گرانقدر استفاده کرده، به شوخی و بذله
گویی می پردازد که در ضمن آن، انتقادات و کنایه های معنی دار و نکات فلسفی نیز بیان می شود. به همین علت است که کمتر کسی پیدا می شود که از حضور در ضیافت ایرانی لذت نبرد و در مدت پنج یا شش ساعتی که مهمانی به طول می انجامد، حوصله اش سر برود
ادوارد براون مستشرق و ایرانشناس انگلیسی در سال 1305 ه.ق (1888)به ایران آمدو یک سال در ایران بود ، او در خاطراتش راجع به مهمانیهای ایرانی چنین نقل می کند:
... در تمام مدت اقامتم در تهران فقط دوبار اتفاق افتاد که به مهمانی واقعا اصيل دعوت شوم.
ترتیب مهمانی ها همیشه یک جور است. مهمانان، حوالی غروب آفتاب از راه می رسند و به اتاق پذیرایی هدایت می شوند، درحالی که میزبان و بستگان مردِ او، به
آنها خوش آمد می گویند. (زنها اصلا دیده نمی شوند) ،قلیان و شراب یا نوشابه های غیرالکلی، به آنها تعارف می شود و تا دیر وقت به نوشیدن و کشیدن ادامه می دهند. ظرفهای محتوی آجیل دور میگردد و یا نزدیک مهمانها گذاشته می شود و هر از چندگاه، تکه های کباب که در لای دو ورقه نان سنگک گذاشته شده، به اتاق آورده می شود. خوراکی های مذکور، به عنوان مزه شراب و نیز محرک اشتها مصرف می شود. زمان صرف شام اصلی، کمی قبل از پایان مهمانی است که معمولا تا نیمه شب به طول می انجامد.
رسم است که برای سرگرمی و تفریح مهمانان، از نوای موسیقی استفاده شود. گروه موسیقی، معمولا از سه نفر تشکیل می شود، نوازندۀ سازی زهی به نام سه تار، نوازنده طبلی به نام دنبک و یک نفر خواننده. گاهی اوقات چند پسر بچۀ رقاص هم حضور دارند که با حرکات و اطوار ماهرانه ی خود، حاضران را به وجد می آورند، که به نظر من حرکات آنها، بیشتر از جنبۀ آکروباتیک نظرها را جلب می کند تا به خاطر زیبایی و شکوه حركات. البته این رقاص ها در شیراز بیشتر از تهران یافت می شوند.
گاهی وقتها خواننده نیز یک پسربچه است و چنانچه از صدای دلنشین و چهره ای زیبا برخوردار باشد از طرف حاضران، با دست زدن های مفصل به گرمی استقبال و تشویق می شود. در یکی از مهمانی هایی که من حضور داشتم، مهمانان آن چنان تحت تأثیر آواز پسربچۀ خواننده قرار گرفتند که دست در دست یکدیگر، به دور پسرک حلقه زده، مشغول رقصیدن شدند و همه با هم یکصدا می خواندند « بارک الله کوچولو! بارك الله کوچولو!» و آنقدر ادامه دادند که خسته شدند و آرام گرفتند.
وقتی میزبان تشخیص می دهد که مهمانی به حد کافی طول کشیده، دستور آوردن شام را می دهد که در همان اتاق پذیرایی یا اتاقی جداگانه صرف می شود. سفره شان را روی زمین پهن می کنند و دور تا دور آن تکه های نان سنگک می گذارند که به جای بشقاب نیز استفاده می شود. غذای اصلی، که اکثرا از چلو یا پلوهای مختلف تشکیل می شود، در وسط سفره جای می گیرد و در کنارش کاسه های شربت می گذارند که داخل هر یک قاشق چوبی بزرگی قرار دارد. مهمانان به حالت دو زانو گرد سفره می نشینند، اشخاص عالی رتبه و محترم در بالای سفره (روبه روی در ورودی) و نوازندگان و خوانندگان در پایین سفره جای می گیرند و همگی پس از نشستن،بی درنگ به غذاها حمله ور می شوند. غذا را به سرعت صرف می کنند و کمتر در حین خوردن، حرفی زده می شود زیرا ایرانیان دوست ندارند وقت زیادی را به خوردن اختصاص دهند و یا با حرف زدن آن را طولانی تر کنند و معتقدند که صحبت و گفت وگو، موقعی خوب است که دهان به کار دیگری مشغول نباشد. اگر میزبان بخواهد احترام مخصوصی به یکی از مهمانان نشان دهد، لقمه ای از بهترین خوراکی سر سفره را با دست خودش، به دهان مهمان می گذارد.
تا حدود یک ربع ساعت بعد از نشستن بر سر سفره، اکثر مهمانان غذای شان را تمام کرده و دست هایشان را در لگنهایی که خدمتکاران دور می گردانند، شسته اند. آن وقت دهانشان را پاک می کنند و در صورتی که نخواهند شب را همان جا بخوابند، پس
از خداحافظی با میزبان، پیاده یا سوار بر اسب، به طرف خانه هایشان روانه می شوند؛ درحالی که خدمتکاری با فانوس جلوی آنها حرکت می کند.
این روند معمولی مهمانی های شام در ایران است. مهمانی های ناهار هم به همین ترتیب، ولی در مدتی کوتاه تر و با تشریفاتی مختصرتر انجام می شود. با این که توضیح نسبتأ مفصلی دربارۀ این گونه مهمانی ها دادم، اما فکر میکنم که نتوانسته ام، شور و حرارت و شیرینی و جذابیت آن را، آن طور که باید بیان کنم. گرمی و جذابیت مهمانی، از یک سو، به دلیل نبودن قید و بند باعث احساس راحتی مهمانان است و از سوی دیگر، به خاطر تأثیر شراب و نوای موسیقی است که به رغم متفاوت بودن با موسیقی غربی که ما بدان خو گرفته ایم، حتی در شنوندۀ غربی نیز احساس لذت و وجد پدید می آورد و بیش از همه، به دلیل تنوع و جاذبه و پرمحتوا بودن صحبتها و بحثها است.بدون شک، سیری و پر بودن شکم، باعث کسالت و بی حوصلگی می شود، : همان طور که در مهمانی های شام انگلیسی دیده می شود. ایرانیان با زیرکی تمام، صرف غذا را به آخر شب موکول می کنند که پس از آن، وقت خواب فرا می رسد. تا قبل از آن به موسیقی و شراب و گفت وگو می پردازند که بدین ترتیب سنگینی غذا، مانع خوشگذرانی آنها نمی شود. بدون شک، این یکی از دلایلی است که گفت وگوهای آنان، جاذب و پرمحتوا است و دلیل دیگر آن، هوشمندی ذاتی و وسعت نظر و سريع الذهن بودن ایرانیان است. همچنین، حافظۀ ایرانی معمولا از نکات و لطایف و
ماجراهای جالب انباشته است و هرگاه، موقتا از گرفتاری ها و قید و بندهای زندگی روزمره خلاصی پیدا می کند، از این ذخیرۀ گرانقدر استفاده کرده، به شوخی و بذله
گویی می پردازد که در ضمن آن، انتقادات و کنایه های معنی دار و نکات فلسفی نیز بیان می شود. به همین علت است که کمتر کسی پیدا می شود که از حضور در ضیافت ایرانی لذت نبرد و در مدت پنج یا شش ساعتی که مهمانی به طول می انجامد، حوصله اش سر برود
ادوارد گرانویل براون، یک سال در میان ایرانیان، برگردان مانی صالحی علامه،تهران، 1381 ، نشر ماه ریز صص139-141
جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۲:۰۲
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .