Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
  
آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    تصویر عباس میرزا......... قائم‌مقام فراهانی که در این انجمن حضور داشت(تصمیم گیری برای جنگ دوم ایران و روس )، از اظهارنظر خودداری کرد و چون فتحعلی‌شاه جداً از او خواست که رأی خود را اعلام نماید، وی در پاسخ با صراحت به مخالفت برخاست و آن‌گاه کسانی چون معتمدالدوله، میرزا عبدالوهاب و حاجی میرزا ابوالحسن ایلچی وزیر خارجه نیز با جنگ مخالفت کردند، اما کسی به نظر آنها وقعی ننهاد .....
    تُرْکَمانْچای، عَهْدْنامه، عهدنامه‌ای که پس از دورۀ دوم جنگهای ایران و روس، میان دو دولت در شعبان ۱۲۴۳/ فوریۀ ۱۸۲۸منعقدشد و به‌موجب‌آن بخشهای مهمی‌از قفقاز و آذربایجان از ایران جدا گردید.
    مقدمات دورۀ دوم جنگهای ایران و روس حدود ۱۳ سال پس از عهدنامۀ گلستان به دلیل به توافق نرسیدن نمایندگان روس و ایران برای حل اختلافات مرزی آغاز گردید، به‌طوری که عدم جدیت ایرانیان در این باره باعث‌ بروز تجاوزاتی از طرف روسها شد که منجر به تصرف اغلب دهات و اراضی ایروان که جزو خاک ایران بود،گردید تا اینکه سردمداران ایران با «تراویچ» که از طرف سردار روس آمده بود، به مذاکره پرداختند و لحن او را تهدیدآمیز یافتند. پس در ۱۲۴۰ق میرزا صادق وقایع‌نگار را به اتفاق تراویچ به تفلیس فرستادند، تا با سردار روس مذاکره کند، اما در پی درگذشت تزار روسیه، وقایع‌نگار که تحقیر نیز شده بود، بدون نتیجه به ایران بازگشت (وقایع‌نگار، ۲۲۷-۲۲۹). با این‌همه، تجاوزهای ارتش روسیه به قلمرو ایران ادامه یافت، چنان که گوگچه توسط آنها در ۱۲۴۱ق تسخیر شد. دولت ایران نسبت به این دست‌اندازی و بدرفتاری با مسلمانان گوگچه، شدیداً به دولت روسیه اعتراض کرد (مفتون، ۳۸۹). نیکلای، تزار جدید روسیه هم پرنس مِنچیکُف را به دربار ایران فرستاد، تا به موضوع رسیدگی نماید (تاج‌بخش، ۲۳۶)؛ اما خشونتی که پرنس روس در رفتار و گفتار و مکاتبات خود با ایرانیان به کار برد ( اسنادی از روابط...، ۳۲۳) و نیز اخبار موحشی که از زجر و شکنجۀ اهالی مسلمان قفقاز به دست روسها می‌رسید، باعث بروز هیجان عمومی در تهران گردید (هوشنگ مهدوی، ۱۲۷). در این زمان، فتحعلی شاه در چمن سلطانیه مجلسی از اعیان و روحانیان و سرداران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا دربارۀ مقابله با تجاوزها و سلطه‌جوییهای روسیه تصمیم گرفته شود. در این مجلس تقریباً همۀ حاضران، به استثنای چند تن، بدون در نظر گرفتن شرایط نامطلوب ایران، معتقد به جنگ و صدور حکم جهاد از طرف علما بودند (سپهر، ناسخ...، ۲۱۵-۲۱۶). سردستۀ مجتهدان و علمایی که فتوای جنگ با روسیه را صادر کردند، سیدمحمد اصفهانی بود که بعدها به سیدمحمد مجاهد معروف شد (بامداد، ۶/ ۲۰-۲۱). قائم‌مقام فراهانی که در این انجمن حضور داشت، از اظهارنظر خودداری کرد و چون فتحعلی‌شاه جداً از او خواست که رأی خود را اعلام نماید، وی در پاسخ با صراحت به مخالفت برخاست و آن‌گاه کسانی چون معتمدالدوله، میرزا عبدالوهاب و حاجی میرزا ابوالحسن ایلچی وزیر خارجه نیز با جنگ مخالفت کردند، اما کسی به نظر آنها وقعی ننهاد (دریاگشت، ۷۲-۷۳).
    به‌این‌ترتیب، ارتش بار دیگر مجدداً به‌فرماندهی عالی عباس‌میرزا، جنگی را شروع کردند که موقعیت و موجودیت ایران را سخت به خطر انداخت. در همین زمان (۱۲۴۱ق/ ۱۸۲۶م) معاهده‌ای سری میان دولتهای انگلیس و روسیه منعقد شده بود که دست روسها را برای هر اقدامی در ایران و عثمانی بازمی‌گذاشت. تشدید تجاوزات روسیه به ایران و واداشتن دولت ایران به مقابله، ازجمله نتایج همین پیمان بود (معاهدات...، ۱۲۲). جنگ در ۲۲ ذیحجۀ ۱۲۴۱ق/ ۲۸ ژوئیۀ ۱۸۲۶م با هجوم حسین‌خان سردار، بیگلربیگی ایروان آغاز شد. حسین خان از مرزهایی که در عهدنامۀ گلستان تعیین شده بود، گذشت و سپاهیان روس را در هم کوبید و شکستهای بزرگ بر آنها وارد کرد (اجلالی، ۲۷). در پیکارهایی که سپس رخ داد نیز ایرانیان موفق شدند بیشتر نواحی از دست رفته بر اساس عهدنامۀ گلستان را بازستانند و روسها با دادن ۴ هزار کشته، شکی و شیروان را تخلیه کردند و اندکی بعد، لنکران و سالیان نیز آزاد شد (ریاحی، ۲۳۷). بر اثر این شکستها، تزار روسیه یرملف، فرمانده سپاه قفقاز را برکنار کرد و ژنرال پاسکویچ را به جای او نشاند (عبدالله‌یف، ۱۵۳-۱۵۴). پاسکویچ بی‌درنگ حملات تعرضی به قلعه‌های نظامی ایران را آغاز کرد (شمیم، ۱۰۰) و از اواخر سال ۱۲۴۲ق عملیات جنگی به نفع روسیه اوج گرفت و پیشروی روسها آغاز شد. عباس میرزا که باتوجه به روند حوادث، پیش‌بینی می‌کرد اوضاع برای ارتش ایران دشوار شود، دستور داد در مناطق مرزی غله انبار گردد ( اسناد رسمی...، آلبوم ۳، برگ ۴، رمضان ۱۲۴۲)، چند ماه بعد در صفر ۱۲۴۳ نیز فتحعلی شاه دستور مشابهی صادر کرد (همان، آلبوم ۳، برگ ۸، با سجع مُهر دُرّ دریای خسروی عباس). اما روسها که همچنان پیش می‌آمدند، به ترتیب بر شهرهای گنجه، ایروان، نخجوان و قلعۀ عباس‌آباد و قلعۀ سردارآباد مستولی شدند (نفیسی، ۲/ ۱۳۵-۱۴۱).
    در۱۲ اکتبر ۱۸۲۷، پاسکویچ ایروان را تصرف کرد و به همین سبب ایروانسکی لقب یافت (افشار یزدی، ۶۴). در این هنگام، امیر اصلان خان دنبلی، حاکم خوی نیز با روسها هم‌داستان شد و شهر را به تصرف پاسکویچ داد. به دنبال آن، مرند، قراچه‌داغ، مشکین‌شهر، سراب، گرمرود و برخی از محال مراغه نیز از دست ارتش ایران به در رفت (وثوق، ۵۵-۵۶) و اردبیل هم به تصرف روسها درآمد و آنان کتب خطی و اشیاء نفیسی را که در آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی نگهداری می‌شد، تصاحب کردند و به مسکو و پترزبورگ فرستادند. ستاد فرماندهی شاه ایران که تا این زمان در سلطانیه بود، به محض ورود نیروهای روس به شهرهای شمالی، به تهران منتقل گردید و منتظر وصول گزارش از عباس میرزا شد (لاچینی، ۱۷). در این زمان، نیروهای ایران در دو جبهۀ قراباغ و ایروان سخت زیر فشار سپاه تزاری قرار گرفته بود. خانها و حکام نواحی به‌رغم ملیت و پیشینه‌های تاریخی‌شان خود را به زیر پرچم روس کشیدند و در سواحل گرگان، سرکردگان ترکمان با فرماندهان مستقر در کشتیهای جنگی روس سازش کردند و برضد دولت مرکزی سر به طغیان برداشتند (پناهی، ۱۷۲).
    شاید مهم‌ترین حادثه در این زمان، سقوط تبریز بود که بر اثر خیانت به دست روسها افتاد. گرچه به دستور شاه سربازان از نقاط مختلف عازم جبهه‌های جنگ بودند، اما شرایط نامطلوب سیاسی و نظامی ایران، و به‌خصوص تهدید تهران از طرف پاسکویچ،موجب وحشت شاه و دولت‌مردانی شد که خود، خواهان جنگ با روسیه بودند. بنابراین، چون روسها توسط الهیارخان آصف‌الدوله که متهم به خیانت و سازش با روسها بر سر تبریز بود، پیشنهاد مذاکره و صلح دادند (ورجاوند، ۱۴۴)، عباس میرزا پذیرفت و به بهرام‌میرزا، که گویا در این زمان در حدود خوی بود، نوشت که خود برای مصالحه به اردوی روسیه خواهد رفت ( اسناد رسمی، آلبوم ۳، برگ ۵۰، ۵۱). پاسکویچ هم شخصاً از عباس میرزا خواست که جلسه‌ای با او منعقد کند و قرار مصالحه را بگذارد.
    در این‌ هنگام، حسین‌خان سردار به دستور نایب‌السلطنه، با توپ و سپاه در دهخوارقان متوقف شد ( اسناد رسمی، آلبوم ۳، برگ ۱۵، ربیع‌الاول ۱۲۴۳) و ۵۰۰ تفنگچی و شمار بسیاری سوار به سوی خوی و گرگر اعزام کرد (همان، آلبوم ۳، نامۀ عباس‌میرزا به بهرام میرزا). از آن سوی، کلنل مکدانلد، وزیر مختار انگلیس که به اقتضای مصالح دولت متبوع خود، مصمم شده بود، مصالحه را تسریع کند، با عباس‌میرزا وارد گفت‌وگو شد. عباس میرزا مصالحه را به ۳ شرط مشروط کرد: اول اینکه «ما خاک و ملک ندهیم، در عوض هر قدر گنجایش دارد، پول نقد و هرجا گرفته‌اند، پس بدهند»؛ دوم اینکه «هرچه در دست ما ست، یا در دست آنها ست، به همین حالت بماند تا انقضای مدت متارکه»؛ و سیم آنکه «هرگاه این دو شق صورت نگیرد، قرار بدهیم که رودخانۀ ارس سرحد دو مملکت باشد» (قائم‌مقامی، نامه‌ها...، ۱۰۴، نامۀ شم‍ ۱۱). ضمناً عباس‌میرزا در نامه‌ای که برای پاسکویچ فرستاد، از او برای آنکه مصالحه را انسب دانسته است، قدردانی کرد (همان، ۱۱۰). قائم‌مقام هم موافقت خود را با این عبارت که «این مصالحه خیر هر ۳ دولت است»، به مکدانلد اعلام داشت (همان، ۱۱۲)، ولی از قرار معلوم نه نخجوان به عنوان محل مذاکره تعیین شد و نه به ۳ شرطی که عباس میرزا نهاده بود، اعتنا شد. ژنرال روس دهخوارقان (آذرشهر) را به عنوان محل مذاکره تعیین کرد و عباس میرزا، قائم‌مقام، میرزا محمدعلی و میرزا مسعود انصاری به آنجا رفتند. پاسکویچ و سایر همراهان او با تواضع به استقبال نایب‌السلطنه آمدند و مذاکرات با حضور هیئت ایرانی و پاسکویچ، گریبایدف، ابرسکف و چند تن دیگر آغاز شد (انصاری، ۶۸). در این انجمن، پاسکویچ خواهان واگذاری ایالات ایروان، نخجوان، ماکو، طالش و مغان و پرداخت۲۰کرور اشرفی به‌روسیه شد(غنی،۲۱). پس از مذاکراتی، پاسکویچ به ۱۵ کرور تومان و تصرف ایالات شمال ارس راضی شد،اما فتحعلی‌شاه از این پیشنهاد سخت برآشفت و دستور تجهیز قوا را برای ادامۀ جنگ صادر کرد (لاچینی، ۱۷- ۱۸). مکدانلد، سفیر انگلیس در تهران، برای حفظ منافع انگلستان، به‌خصوص در هندوستان، به دربار فتحعلی‌شاه شتافت و شاه غضبناک را به پرداخت ۱۰ کرور تومان غرامت راضی کرد (همو، ۱۸-۱۹). آن‌گاه به‌کوشش همو مقرر شد،دور مذاکرات صلح در قریۀ ترکمانچای آغاز گردد. از طرف دولت ایران عباس میرزا، قائم‌مقام و میرزاابوالحسن‌خان وزیر امور خارجه، و از طرف روسها پاسکویچ و افسران ستاد وی شرکت داشتند. دکتر جان مک‌نیل، پزشک سفارت انگلیس نیز به عنوان ناظر در مذاکرات شرکت کرد (هوشنگ مهدوی، ۲۲۵).
    سرانجام، پس از مذاکراتی طولانی مبلغ غرامت، همان‌طور که مکدانلد قول داده بود،۱۰کرور تومان تعیین شد و مقرر گردید که دولت ایران این مبلغ را قبل از امضای معاهده به روسها بپردازد. لازم به توضیح است که طراح و نویسندۀ پیش‌نویس قرارداد ترکمانچای گریبایدف بود (نوایی، ۲/ ۲۷۱)، زیرا وی در مذاکرات ترکمانچای فعالانه شرکت داشت و تمامی شرایط عهدنامه را همانا او تهیه و تنظیم کرده، و شکل بخشیده بود (عبدالله‌یف، ۲۰۴).
    فتحعلی‌شاه با آنکه هنوز از پرداخت غرامت ناخشنود بود، بی‌درنگ ۶ کرور تومان نقد از خزانۀ خود فرستاد، تا معاهدۀ صلح به امضا رسد (غنی، ۲۲) و ضمناً به عباس میرزا اعلام کرد که باید ۵ کرور آن به عنوان انعام و یک کرور به رسم مساعده و وام به روسها تلقی گردد (قائم‌مقام فراهانی، ۴۰-۴۱). به هر حال در ۵ شعبان ۱۲۴۳ق/ ۲۱ فوریۀ ۱۸۲۸م عهدنامۀ ترکمانچای به امضای دو دولت ایران و روسیه رسید. چند عهدنامۀ جداگانۀ دیگر نیز برای تفسیر و تتمیم عهدنامۀ اصلی نوشته، و به آن الحاق شد. مشخصات عهدنامۀ ترکمانچای و ملحقات آن چنین است:
    ۱. عهدنامۀ ترکمانچای میان ایران و روسیه، مشتمل بر یک مقدمه و ۱۶ فصل که به امضای عباس میرزا نایب‌السلطنه و میرزا ابوالحسن خان ایلچی، وزیر امور خارجۀ ایران رسیده است. اصل دست‌نویس این عهدنامه به زبانهای روسی و فرانسوی در آرشیو وزارت امور خارجۀ ایران موجود است. این عهدنامه در همان زمان، یا مدتی بعد، توسط میرزامسعود انصاری گرمرودی، و بعدها توسط سعید نفیسی ترجمه شد.
    ۲. عهدنامۀ تجارت، دربارۀ امور بازرگانی، قضایی (ازجمله قضاوت کنسولی یا کاپیتولاسیون) و امور اتباع دو طرف، شامل ۹ فصل.
    ۳. عهدنامۀ تشریفات ایلچیان و سفیران.
    ۴. عهدنامۀ مربوط به غرامات و سرحدات، شامل تفسیر فصل ششم و چهارم عهدنامۀ ترکمانچای، مشتمل بر یک مقدمه و ۶ فصل و یک نتیجه.
    به‌موجب عهدنامۀ ترکمانچای، رود ارس، مرز میان دو کشور شد؛ عبور و مرور کشتیهای جنگی در دریای خزر منحصراً به روسیه واگذار گردید؛ دولت ایران ملزم شد از مجازات حکام و امیران ایرانی که به روسها پیوسته بودند، خودداری کند؛ به دولت روسیه اجازه دهد در نقاط شمالی ایران، به تأسیس کنسولگری بپردازد؛ در مقابل، دولت روسیه سلطنت عباس میرزا و اولاد او را ، پس از فتحعلی شاه، به رسمیت شناخت (هوشنگ مهدوی، ۲۲۶). با انعقاد این معاهده، نخستین پایه‌های قضاوت کنسولی، توسط یک دولت بیگانه در ایران نهاده شد که پیامدهایی وخیم برای دولت و ملت ایران در بر داشت (نفیسی، ۲/ ۱۸۲-۱۸۳). پس از آن، چند دولت اروپایی دیگر، به استناد همان معاهده «دول کاملة الوداد» محسوب شدند و از همان امتیاز برخوردار گردیدند. کار به جایی رسید که بسیاری از اشخاص منتفذ و ثروتمند ایرانی،خود را تحت حمایت بیگانگان قرار دادند (تقی‌زاده، ۲۹).
    مطابق فصل دوم عهدنامۀ الحاقی (غرامات و سرحدات)، دولت ایران متعهد شده بود تا ۲۶ رمضان ۱۲۴۳، یعنی ظرف مدت ۵۲ روز از انعقاد معاهده، ۸ کرور از ۱۰ کرور غرامت را نقداً بپردازد. پرداخت این مبلغ در این مدت کوتاه برای دولت ایران مقدور نبود. به ناچار مهلت دیگری تعیین شد و مقرر گردید که اگر تا ۱۵ صفر ۱۲۴۴ق، ۸ کرور تومان به تمامی تسلیم روسیه نشود، تمام ولایت آذربایجان به‌طور قطع و دائم از ایران منفصل شود. در همین فصل آمده است که اگر دولت ایران ۷ کرور بپردازد، آذربایجان در مدت یک ماه تخلیه، و به ایرانیان واگذار می‌شود، جز قلعه و ولایت خوی که تا پایان وصول کرور هشتم در اختیار ارتش روسیه باقی می‌ماند (عهدنامۀ غرامات و تخلیۀ سرحدات، فصل ۳).
    پس از آنکه فتحعلی‌شاه به ناچار ۶ کرور اشرفی از خزانۀ خود به آذربایجان فرستاد، برای تهیۀ دو کرور باقی‌مانده و تخلیۀ سراسر آذربایجان از قوای بیگانه، عباس میرزا نایب‌السلطنه، به سبب پریشانی اوضاع و خالی بودن خزانۀ آذربایجان، سخت به زحمت افتاد (قائم‌مقامی، «مسئله...»، شم‍ ۱/ ۲۷۳) و حتى بیمار شد. پاسکویچ به درخواست او، پیش از وصول بقیۀ غرامت، تبریز را در ۶ رمضان ۱۲۴۳ تخلیه کرد و عباس‌میرزا در خانۀ خود مقام گرفت (همو، نامه‌ها...، ۲۵۵-۲۵۹). وی در تبریز، سرانجام یک کرور فراهم کرد و به روسها پرداخت و شهرهای آذربایجان یکی پس از دیگری، جز خوی تخلیه شد (جهانگیر میرزا، ۱۱۳-۱۱۴).
    برای تهیۀ کرور هشتم، به ناچار پای انگلستان به میان آمد (قائم‌مقامی، «مسئله»، شم‍ ۱/ ۲۷۴)، زیرا به موجب فصلهای ۳ و ۴ عهدنامه‌ای که میان ایران و انگلیس در ۱۲۲۹ق منعقد شده بود، در صورت بروز جنگ میان دولت ایران و یک دولت اروپایی، مشروط بر آنکه ایران جنگ را آغاز نکرده باشد، دولت انگلستان متعهد می‌شد با فرستادن سپاه و تجهیزات جنگی به ایران کمک کند، یا سالی ۲۰۰ هزار تومان وجه نقد به دولت ایران بپردازد (محمود، ۱/ ۲۰۱). ولی دولت انگلستان در این زمان به آن بهانه که ایران جنگ را آغاز کرده است، نخست از اجرای این تعهدات سر باز زد و چون عباس میرزا برای تهیۀ کرور هشتم دچار تنگنا شد، مکدانلد از موقعیت استفاده کرد و اعلام داشت که ۲۰۰ هزار تومان به دولت ایران پرداخت می‌شود، به آن شرط که فصلهای ۳ و ۴ معاهده لغو گردد (معاهدات...، ۱۲۴). عباس‌میرزا به ناچار پذیرفت و مکدانلد نیز آن مبلغ را به فتحعلی‌شاه داد و شاه آن را برای عباس‌میرزا فرستاد. عباس‌میرزا کتباً از شاه سپاسگزاری کرد و ضمناً اظهار داشت که ۱۶۶ هزار تومان هم خودش به سختی فراهم کرده است و هنوز برای تکمیل کرور هشتم و نجات خوی باید ۱۵۰ هزار تومان دیگر هم تهیه کند ( نامۀ عباس‌میرزا...). از همین سند پیدا ست پولی که از طرف سفیر انگلستان و توسط شاه به دست عباس‌میرزا رسیده، مبلغ ۱۶ هزار تومان کمتر از مبلغ مقرر (۲۰۰ هزار تومان) بوده است، و نمی‌دانیم آن مبلغ را مکدانلد نداده، یا شاه از آن برداشته بوده است.
    به هر حال، هنوز تمام هشتمین کرور پرداخت نشده بود که در ۱۴ صفر ۱۲۴۴، امبورگر، نمایندۀ دولت روس در آذربایجان، کتباً خبر ورود گریبایدف، اولین وزیر مختار روسیه در ایران، بعد از جنگ، را به وزیر خارجه، میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی اطلاع داد و خواستار اجرای تشریفات لازم برای استقبال از گریبایدف شد و ضمناً درخواست کرد که دولت ایران «هرچه زودتر امر کرور هشتم و متعاقب آن تخلیۀ خوی را فیصله دهند» ( اسناد رسمی...، آلبوم ۶، برگ ۲).
    چنین به نظر می‌رسد که مقداری از این وجه تا رجب ۱۲۴۴ پرداخت شد، زیرا به ایران فرصت داده شد که در ۱۳ رجب ۵۰ هزار تومان و در ۲۰ رجب ۱۰۰ هزار تومان پرداخت کند، تا خوی تخلیه شود (قائم‌مقامی،«مسئله»، شم‍ ۱/ ۲۷۷-۲۷۹). در۱۳ رجب ۵۰ هزار تومان پرداخت شد، ولی دولت نتوانست ۱۰۰ هزار تومان دیگر را تهیه کند؛تا درمحرم ۱۲۴۵ به‌ناچار مقداری از جواهرات سلطنتی به ارزش ۱۲۵ هزار تومان، به عنوان وثیقۀ ۱۰۰ هزار تومان کسری کرور هشتم، به روسها سپرده شد و خوی تخلیه گردید (همان، شم‍ ۲/ ۲۸۰-۲۸۱).
    مطابق اسنادی که مورد بررسی قرار گرفته است، چنین به نظر می‌رسد که مقرر گردیده بود ۵۰ هزار تومان از آخرین ۱۰۰ هزار کرور هشتم به صورت نقد، و ۵۰ هزار تومان بقیه به صورت غله پرداخت شود ( اسنادی از روند...، شماره‌های ۵۱، ۵۹، ۷۴). اما مسلم است که تا شوال ۱۲۴۵،هنوز دولت ایران ۵۰ هزار تومان بدهکار بود و بخشی از جواهرات هنوز در رهن روسیه قرار داشت، زیرا در این تاریخ فتحعلی‌شاه فرمان داد آن پول پرداخت و جواهرات از رهن روسیه بیرون آورده شود (همان، ص ۸۸-۸۹). به دنبال آن، در ربیع‌الاول ۱۲۴۶، عباس‌میرزا به آقا محمدحسن خزانه‌دار دستور داد که مبلغ۳۴۱‘۲۷ تومان و ۳ هزار دینار، باقی‌ماندۀ وجه کرور هشتم را که قسمت عمدۀ آن را فتحعلی‌شاه داده، و مقداری نیز از وجوه آذربایجان و بابان، و قسمتی هم از وجوه مساعده بوده است، تحویل روسها دهد و جواهرات شاه را از رهن بیرون آورد و توسط خسرومیرزا به دربار و نزد شاه ارسال دارد (همان، ص ۵۴-۵۵، ۲۷۲). باید گفت در همین سال، یک کرور از غرامت ایران به روسیه، توسط تزار روس، و در پسِ سفر هیئتی از ایران به روسیه برای ابلاغ تأسف دولت ایران از قتل گریبایدف بخشیده شد و کل مبلغ غرامت به ۹ کرور کاهش یافت (نوایی، ۲/ ۲۷۳؛ قائم‌مقام فراهانی، ۴۶؛ تاج‌بخش، ۲۶۱؛ قائم‌مقامی، «نکاتی...»، ۲۷۴).
    در ۱۲۵۱ق، دولت ایران به سبب تحمل مخارج سنگین مراسم اولین سالگرد سلطنت محمدشاه، تقاضای مهلت بیشتری برای پرداخت آخرین کرور یا کرور نهم کرد. ظاهراً دولت روسیه پذیرفت و موعد پرداخت به اول محرم ۱۲۵۲ موکول شد. ولی چون زمان پرداخت نزدیک شد، دولت ایران اعلام کرد مبلغ ۱۲۵ هزار تومان را در تاریخ تعیین شده، و بقیه را طی ۱۸ ماه آینده می‌پردازد( اسناد روابط...،در دوران فتحعلی‌شاه...، شم‍ ۲۰). دولت روسیه این درخواست را نیز توسط نامه‌ای که سیمونیچ، وزیر مختار وقت روسیه در ایران برای میرزامسعود انصاری، وزیر خارجه وقت نوشت، قبول کرد ( اسناد رسمی، آلبوم ۷، ص ۵ پشت صفحه). با این‌همه، تمام این مبلغ در دورۀ محمدشاه پرداخت نشد و تا دورۀ پادشاهی ناصرالدین شاه و صدارت میرزا آقاخان نوری دولت ایران هنوز ۳۳۰ هزار تومان بدهکار بود. در این زمان چون جنگهای کریمه آغاز شد، دولت روسیه از بیم نزدیک شدن ایران به دولت عثمانی، با ایرانیان به مذاکره برخاست و معاهده‌ای سری میان دو دولت منعقد شد (۱۸ محرم ۱۲۷۱ق/ ۲۱ سپتامبر ۱۸۵۴م) که مطابق فصل ۳ این معاهده، دولت روسیه از بقیۀ کرور نهم، یعنی از ۳۳۰ هزار تومان دیگر به‌طور قطع صرف‌نظر کرد (قائم‌مقامی، «مسئله...»، شم‍ ۲/ ۲۲۷).
    پس از انقلاب اکتبر، با آنکه تروتسکی، وزیر امور خارجۀ دولت روسیۀ شوروی، در یادداشت مورخ ۲۷ ژانویۀ ۱۹۱۸ به دولت ایران، تمام معاهدات منعقده میان روسیۀ تزاری و دولت ایران را لغو کرد، ولی اهمیت این یادداشت، به سبب آشفتگی احوال ایران و فقدان حکومتی مقتدر و آگاه به منافع ملی درک نشد و مورد توجه و استقبال اولیای دولت ایران قرار نگرفت. ایرانیان زمانی متوجه آن شدند که برای استیفای حقوق خود و لغو آن قراردادهای مذلت‌بار بسیار دیر شده بود. پس از جنگ جهانی اول، کوششهایی برای الحاق مجدد خاک قفقاز به ایران صورت گرفت و هیئتی از بادکوبه به تهران آمد و با اعضای دولت ایران دربارۀ شهرهایی که براساس دو عهدنامۀ گلستان و ترکمانچای ضمیمۀ خاک روسیه شده بود، به گفت‌وگو نشست و راجع به چگونگی پیوستن آنها به ایران به رایزنی پرداخت. اما کوشش نمایندگان دولت ایران در کنفرانس صلح ورسای (ژانویۀ ۱۹۱۹) در این‌باره، به دلیل مخالفتها و کارشکنیهای دولت انگلیس بی‌نتیجه ماند (سپهر، ایران...، ۴۵۱-۴۵۷) و سرانجام، با اشغال قفقاز توسط بلشویکها، موضوع الحاق مجدد آن نواحی به ایران به‌طور کلی کنار گذاشته شد.
    دوسال پس از استقرار شوروی، دولت ایران علیقلی انصاری، مشاور الممالک، را برای انعقاد پیمانی با آن دولت، بر پایۀ مواد ۱۶گانه‌ای که تروتسکی و چیچرین دربارۀ ایران پیشنهاد کرده بودند و نیز آنچه دولت انقلابی روسیه قبلاً دربارۀ نقض عهدنامۀ ترکمانچای گفته بود، مأمور کرد. این پیشنهادها به اجمال موادی چون فسخ تمام قرضهای ایران به حکومت تزاری، فسخ همۀ امتیازاتی که پیش از این به حکومت روسیه و یا اشخاص تبعۀ روس از طرف دولت ایران داده شده بود، همچنین لغو کاپیتولاسیون را دربرداشت ( اسنادروابط...، از دورۀ ناصرالدین شاه...، شم‍ ۱۶۲-۱۶۳).
    سرانجام درتاریخ۲۶ فوریه ۱۹۲۱م/ ۸ اسفند۱۲۹۹،یعنی ۵ روز بعد از کودتای رضاخان سردار سپه، «عهدنامۀ مودت بین ایران و دولت شوروی روسیه» مشتمل بر یک مقدمه و ۲۶ ماده در مسکو امضا شد. براساس مادۀ اول این عهدنامه، دولت شوروی به سیاست جابرانۀ امپریالیستی روسیه در ایران خاتمه می‌دهد و قراردادهایی که دولت امپراتوری سابق یا اتباع روس با دولت ایران منعقد کرده بودند، از درجه اعتبار ساقط می‌داند (ذوقی، ۵۳۲-۵۴۲). این عهدنامه در ۲۳ آذر ۱۳۰۰ به امضای مؤتمن الملک (حسین پیرنیا)، رئیس مجلس شورای ملی رسید و در ۲۵ جمادی‌الاول ۱۳۴۰ق/ ۴ بهمن ۱۳۰۰ش، احمدشاه قاجار بر آن صحه گذاشت (راهنما...، ۲۰۳-۲۰۴) و بدین ترتیب، فصل جدیدی در روابط میان ایران و اتحاد شوروی گشوده شد.

    مآخذ
    اجلالی، فرزام، بنیان حکومت قاجار، نظام سیاسی ایلی و دیوان سالاری مدرن، تهران، ۱۳۷۳ش؛ اسناد رسمی وزارت امور خارجۀ ایران، اسناد آلبوم شده؛ اسناد روابط ایران و روسیه از دورۀ ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۸۰ش؛ اسناد روابط ایران و روسیه در دورۀ فتحعلی‌شاه و محمدشاه، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۸۰ش؛ اسنادی از روابط ایران با منطقۀ قفقاز، تهران، ۱۳۷۲ش؛ اسنادی از روند اجرای معاهدۀ ترکمانچای، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۴ش؛ افشار یزدی، محمود، سیاست اروپا در ایران، ترجمۀ ضیاءالدین دهشیری، تهران، ۱۳۵۸ش؛ انصاری، مسعود، سفرنامۀ خسرومیرزا به پطرزبورگ، تصحیح فرهاد میرزا معتمدالدوله، به کوشش محمد گلبن، تهران، ۱۳۴۹ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۷۱ش؛ پناهی سمنانی، قائم‌مقام فراهانی چهرۀ درخشان ادب و سیاست، تهران، ۱۳۷۶ش؛ تاج‌بخش، احمد، سیاستهای استعماری روسیۀ تزاری، انگلستان و فرانسه در ایران، تهران،۱۳۶۲ش؛ تقی‌زاده، حسن، خطابه، تهران، ۱۳۳۸ش؛ جهانگیر میرزا، تاریخ نو، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۷ش؛ دریاگشت، محمد رسول، قائم‌مقام نامه، تهران، ۱۳۷۷ش؛ ذوقی، ایرج، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ، تهران، ۱۳۶۸ش؛ راهنما و مشخصات معاهدات دوجانبۀ ایران با سـایر دول، تهران، ۱۳۷۰ش؛ ریـاحی، محمدامین، سفـارت‌نـامـه‌های ایران، تهران، ۱۳۶۸ش؛ سپهر، محمدتقی، ایران در جنگ بزرگ، تهران، ۱۳۶۲ش؛ همو، ناسخ‌التواریخ، دورۀ کامل قاجاریه، به کوشش جهانگیر قائم‌مقامی، تهران، ۱۳۳۷ش؛ شمیم، علی‌اصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، تهران، ۱۳۷۱ش؛ عبدالله‌یف، فتح‌الله، گوشه‌ای از مناسبات روسیه و ایران و سیاست انگلستان در ایران، ترجمۀ غلامحسین متین، تهران، ۱۳۵۶ش؛ غنی، قاسم و عباس اقبال آشتیانی، «غرامات معاهدۀ ترکمانچای و جریان پرداخت آن»، یادگار، ۱۳۲۳ش، س ۱، شم‍ ۲؛ قائم‌مقام فراهانی، ابوالقاسم، منشآت، به کوشش فرهادمیرزا معتمدالدوله، تهران، ارسطو؛ قائم‌مقامی، جهانگیر، «مسئلۀ غرامات جنگ دوم ایران و روسیه»، بررسیهای تاریخی، ۱۳۵۳ش، س ۹، شم‍ ۱ و ۲؛ همو، نامه‌های سیاسی و تاریخی سیدالوزراء قائم‌مقام فراهانی، تهران، ۱۳۵۸ش؛ همو، «نکاتی دربارۀ قتل گریبایدف»، بررسیهای تاریخی، ۱۳۴۸ش، س ۴، شم‍ ۵ و ۶؛ لاچینی، ابوالقاسم، احوال و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایب‌السلطنه، تهران، ۱۳۲۶ش؛ محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، تهران، ۱۳۷۸ش؛ معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورۀ قاجاریه، به کوشش غلامرضا طباطبایی، تهران، ۱۳۷۳ش؛ مفتون دنبلی، عبدالرزاق، مآثر سلطانیه، به کوشش غلامحسین صدری افشار، تهران، ۱۳۵۱ش؛ نامۀ عباس میرزا به فتحعلی‌شاه، موجود در بایگانی شخصی نوش‌آفرین انصاری؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر، تهران، ۱۳۷۲ش؛ نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان، تهران، ۱۳۶۹ش؛ وثوق، علی، عبرت‌نامۀ روشندلان، تهران، ۱۳۵۸ش؛ ورجاوند، پرویز، ایران و قفقاز، تهران، ۱۳۷۸ش؛ وقایع‌نگار مروزی، میرزاصادق، آهنگ سروش (تاریخ جنگهای ایران و روس)، گردآورنده: حسین آذر، به کوشش امیرهوشنگ آذر، تهران، ۱۳۶۹ش؛ هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، ۱۳۴۹ش.

    فاطمه قاضیها
    دائرة المعارف بزرگ اسلامی ، جلد 15،https://www.cgie.org.ir/fa/article/224191/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%86%D8%A7%DB%8C%D8%8C-%D8%B9%D9%87%D8%AF%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87
    چهارشنبه ۱۷ دي ۱۳۹۹ ساعت ۲:۵۳
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت