....زمانی که مورد غضب برادر زاده اش، یعنی شاه، قرار گرفته بود و جانش در خطر بود، توسط سر تیلور تامسون نجات یافته بود. او برای فرار از خشم شاهانه، به سفارت خانه ی انگلیس پناه برد و تحت حمایت دوستش، آقای سفیر قرار گرفت.....
فرهاد میرزا معتمدالدوله«عموی ناصرالدین شاه» و پناهنده شدن او به سفارت انگلیس به روایت ادوارد براون
فرهاد میرزا معتمدالدوله از رجال سرشناس دوره ناصری و فرزند عباس میرزا نایب السلطنه بود که در سفر اول فرنگستان ناصرالدین شاه و در غیبت او نایب السلطنه ناصرالدین شاه بود.
ادوارد براون:
فرهادمیرزا را در حالی ملاقات کردم که در اندرون خانه اش در میان چندین بالش لمیده بود و دور تا دورش را قفسه های پر از کتاب احاطه کرده بود.
او، ما را با ادب اصیل و بی نظیری پذیرفت که خاص بزرگان ایرانی است و موجب می شود که شخص مهمان احساس راحتی کرده و در عین حال، احترام عمیقی نسبت به میزبان احساس کند. من شدیدا تحت تأثير قیافه درخور احترام و سیمای نجیب و اشرافی وی قرار گرفتم. اجزای صورتش و خصوصا چشمان نافذ و درخشانش، اراده ای رام نشدنی و هوش و خردی سرشار را منعکس می کرد که حتی سن زیاد و ضعف بدنی قادر به محو آن نشده بود.
او درباره کتابی که خودش نوشته بود، به نام نصاب یا روش ساده ی یادگیری
انگلیسی صحبت کرد و سپس، نسخه ای از آن را به من هدیه کرد که به عنوان یادگاری از یک شخصیت برجسته برایم ارزش زیادی دارد. .... فرهادمیرزا، برای ملت انگلیس نیز، همان طور که برای زبان انگلیسی، علاقه و احترام زیادی قائل بود که تعجبی هم ندارد، زیرا زمانی که مورد غضب برادر زاده اش، یعنی شاه، قرار گرفته بود و جانش در خطر بود، توسط سر تیلور تامسون نجات یافته بود. او برای فرار از خشم شاهانه، به سفارت خانه ی انگلیس پناه برد و تحت حمایت دوستش، آقای سفیر قرار گرفت که به او اطمینان داد تا هر وقت که لازم باشد می تواند در آن جا بماند. کمی بعد، فراشان حکومتی سررسیدند و تقاضای تسلیم او را کردند که بی درنگ رد شد. آنها تهدید کردند که به زور وارد سفارت خانه خواهند شد که در جواب ایشان، سر تیلور تامسون در مدخل ورودی روی زمین خطی کشید و اعلام کرد که اولین کسی که از روی خط بگذرد، هدف گلوله قرار خواهد گرفت. بدین ترتیب، فراشان را دست خالی بازگرداند و فرهادمیرزا مدتی به عنوان مهمان در سفارت خانه اقامت کرد و در این مدت، سر تیلور تامسون کاملا از وی حمایت می کرد و حتی غذایش را مورد بازرسی دقیق قرار می داد تا اطمینان پیدا کند که مسموم نشده باشد. بالأخره خشم شاه فرو نشست و فرهادمیرزا توانست به سلامت از پناهگاه خود خارج شود.
منبع : یک سال در میان ایرانیان، ادوارد گرانویل براون ، ترجمه :مانی صالحی علامه،تهران: انتشارات ماه ریز، 1381 صص 135 -136
فرهاد میرزا معتمدالدوله از رجال سرشناس دوره ناصری و فرزند عباس میرزا نایب السلطنه بود که در سفر اول فرنگستان ناصرالدین شاه و در غیبت او نایب السلطنه ناصرالدین شاه بود.
ادوارد براون:
فرهادمیرزا را در حالی ملاقات کردم که در اندرون خانه اش در میان چندین بالش لمیده بود و دور تا دورش را قفسه های پر از کتاب احاطه کرده بود.
او، ما را با ادب اصیل و بی نظیری پذیرفت که خاص بزرگان ایرانی است و موجب می شود که شخص مهمان احساس راحتی کرده و در عین حال، احترام عمیقی نسبت به میزبان احساس کند. من شدیدا تحت تأثير قیافه درخور احترام و سیمای نجیب و اشرافی وی قرار گرفتم. اجزای صورتش و خصوصا چشمان نافذ و درخشانش، اراده ای رام نشدنی و هوش و خردی سرشار را منعکس می کرد که حتی سن زیاد و ضعف بدنی قادر به محو آن نشده بود.
او درباره کتابی که خودش نوشته بود، به نام نصاب یا روش ساده ی یادگیری
انگلیسی صحبت کرد و سپس، نسخه ای از آن را به من هدیه کرد که به عنوان یادگاری از یک شخصیت برجسته برایم ارزش زیادی دارد. .... فرهادمیرزا، برای ملت انگلیس نیز، همان طور که برای زبان انگلیسی، علاقه و احترام زیادی قائل بود که تعجبی هم ندارد، زیرا زمانی که مورد غضب برادر زاده اش، یعنی شاه، قرار گرفته بود و جانش در خطر بود، توسط سر تیلور تامسون نجات یافته بود. او برای فرار از خشم شاهانه، به سفارت خانه ی انگلیس پناه برد و تحت حمایت دوستش، آقای سفیر قرار گرفت که به او اطمینان داد تا هر وقت که لازم باشد می تواند در آن جا بماند. کمی بعد، فراشان حکومتی سررسیدند و تقاضای تسلیم او را کردند که بی درنگ رد شد. آنها تهدید کردند که به زور وارد سفارت خانه خواهند شد که در جواب ایشان، سر تیلور تامسون در مدخل ورودی روی زمین خطی کشید و اعلام کرد که اولین کسی که از روی خط بگذرد، هدف گلوله قرار خواهد گرفت. بدین ترتیب، فراشان را دست خالی بازگرداند و فرهادمیرزا مدتی به عنوان مهمان در سفارت خانه اقامت کرد و در این مدت، سر تیلور تامسون کاملا از وی حمایت می کرد و حتی غذایش را مورد بازرسی دقیق قرار می داد تا اطمینان پیدا کند که مسموم نشده باشد. بالأخره خشم شاه فرو نشست و فرهادمیرزا توانست به سلامت از پناهگاه خود خارج شود.
منبع : یک سال در میان ایرانیان، ادوارد گرانویل براون ، ترجمه :مانی صالحی علامه،تهران: انتشارات ماه ریز، 1381 صص 135 -136
دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۸ ساعت ۸:۵۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .