.....من فکر میکنم که احساس رشک و انزجار مردم ایران از این راه آهن ها ،ترامواها، حق انحصارها، دریافت امتیازها و کمپانی های اروپایی که اخیرا درباره شان سر و صدای زیادی به پا خاسته است، کاملا طبیعی و حتی منطقی است. درست است که اینها در واقع منابع مولد ثروت اند، اما نه برای مردم ایران، بلکه برای شاه و درباریانش از یک سو و برای اروپاییان طرف قرارداد از سوی دیگر.....
حمله مردم به راه آهن تهران- شاه عبدالعظیم
به روایت ادوارد براون ، در عصر ناصری
درباره شهر کوچک شاه عبدالعظیم که به خاطر مسجدش شهرت پیدا کردهاست، در بخش دیگری صحبت خواهم کرد. راه آهن بحث انگیزی که قرار بود تا خلیج فارس ادامه یابد، از تهران تا همین محل کشیده شده است. وقتی که در پاییز1888 در مسیر بازگشت به خانه دوباره به این محل آمدم، راه آهن مزبور مشغول به کار بود و روزانه ۸ تا ۱۰ قطار به مقصد تهران و برعکس در حرکت بودند. اما افسوس که دوران رونق آن بسیار کوتاه بود و قبل از پایان سال، جمعیتی خشمگین که از مرگ تصادفی مردی که در حال حرکت قطار از آن بیرون پریده بود، تحریک شده بودند، به قطار حمله کردند و صدمات و خسارات اساسی به آن زدند.به روایت ادوارد براون ، در عصر ناصری
این را که دوستان این مرد که بر اثر خطای شخص خودش کشته شد، با انتقام گرفتن از راه آهن، عمل بی جا و غیرمنطقی ای مرتکب شدند، من برای یک لحظه هم رد نخواهم کرد. اما حاضر به تأیید این مطلب هم نیستم که نفرت مردم از ابداعات و رسوم جدید اروپایی در طی این جریان آشکار شده باشد.
من فکر میکنم که احساس رشک و انزجار مردم ایران از این راه آهن ها ،ترامواها، حق انحصارها، دریافت امتیازها و کمپانی های اروپایی که اخیرا درباره شان سر و صدای زیادی به پا خاسته است، کاملا طبیعی و حتی منطقی است. درست است که اینها در واقع منابع مولد ثروت اند، اما نه برای مردم ایران، بلکه برای شاه و درباریانش از یک سو و برای اروپاییان طرف قرارداد از سوی دیگر.
کسانی که در اروپا، در این باره به بحث و استدلال می پردازند، تصور میکند که منافع شاه و مردمش یکسان است، درحالی که نه تنها این طور نیست، بلکه منافع آنها معمولا در تضاد با یکدیگر قرار دارد. همچنین آنها خیال می کنند که شاه ایران[ناصرالدیت شاه] رهبری روشن بین و نیکخواه است که هیچ کاری ندارد به جز کوشش در راه آسایش و پیشرفت مردمان سرسخت و ناسازگاری که از تخریب و بی اثر کردن طرحها و برنامه های عمرانی خیرخواهانۀ شاه لذت می برند! درحالی که واقعیت از این قرار است که او سلطانی است، مستبد، خودخواه و بدون پایگاه مردمی که فقط در فکر آسایش و منافع شخصی خویش است و سرسختانه با نشر هرگونه اندیشۀ آزادی خواهانه در میان مردم مخالفت می کند که سرعت انتقال و حساسیت بسیار و نیز تیزهوشی ذاتی، به علاوه استعداد یادگیری مردم ایران موجب نگرانی و اضطراب وی می شود؛ هر کاری که از دستش بر می آید، می کند تا از گسترش این گونه اندیشه ها که منجر به پیشرفت و توسعه ی واقعی می شوند، جلوگیری کند و احترام ظاهری او به تمدن و تجدد، تا حد زیادی به علت علاقه ی شدید او به داشتن اسباب بازیهای عجیب و غریب مکانیکی است!
منبع:یک سال در میان ایرانیان،ادوارد گرانویل براون، برگردان مانی صالحی علامه، تهران: نشر ماه ریز،1381 ،صص119-120
دوشنبه ۱۰ تير ۱۳۹۸ ساعت ۳:۲۶
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .