پیشینه
لشگركشی داریوش اول هخامنشی به سواحل شمالی دریای سیاه در سال 513 قبل از میلاد را، شاید بتوان از قدیمیترین روابط بین ایرانیان و ملل اسلاو - كه اسلاف روسها هستند - محسوب کرد. امّا بنابر قراینی كه ارنست كونیك مورخ روسی به دست آورد، تاریخ اولین تاخت و تاز روسیه به ایران در سال 880 میلادی برابر با 266 ـ 267ق. دانسته شده است؛ زیرا تشكیل سلطنت روس از سنۀ 248 هجری شروع شده و پیش از آن تاریخ، اصلاً سلطنت و دولتی به اسم روس وجود نداشته است.1 در سال 298ق./911م. نیز جمعی از روسها با شانزده كشتی دریای خزر را پیمودند و به خاك طبرستان حمله کردند.2 ولی تا اواخر قرن هفدهم میلادی مطابق با اواخر قرن یازدهم هجری، ظاهراً تاخت و تازهایی كه روسها به نواحی مختلف ایران میکردهاند، هنوز حالت سلطهجویی نداشته و دنبالهای پیدا نمیكرده است؛ تا اینكه در سال 1668م./1089ق. یكی از قزاقان ناحیۀ رود دن به نام ستنكو رازین با لشگریانش در سواحل دریای خزر پیشروی کردند. شاه سلیمان صفوی با او به مقابله برخاست و لشگریانش را - كه تا دروازۀ شهر رسیده پیش آمده بودند - به عقب راند؛ چنانچه در سراسر دورۀ صفویه گرجستان تا سواحل شرقی دریای سیاه جزو خاك ایران شده بود.3پس از انقراض صفویه و ضعف دربار ایران، روسها بر متصرفات جنوبی خود افزودند و با گرجستان همسایه شدند و ناچار هر وقت پادشاهان گرجستان از جانب دربار ایران نگران و بددل میشدند، میكوشیدند پشتیبانی و هواخواهی دربار روسیه را جلب كنند؛4ولی همین كه پطركبیر به سلطنت رسید و پادشاه گرجستان با ضعف و ناتوانی شاه سلطان حسین مواجه گردیـد، همه چیز تغییر كرد.5 پطركبیر در سال 1722م./1135ق. زمانی كه شاه سلطان حسین مملكت را به افغانها سپرده بود، به بهانۀ اینكه برخی از اتباع روس را كارگزاران ایران كشتهاند، ازگردنههای جبال قفقاز گذشته و دربند را - كه به قول مورخان دروازۀ ایران بود - به تصرف در آورد و به موجب عهدنامهای، نواحی ساحلی دریای خزر را تصرف كرد. امّا چند سال بعد نادرشاه آن نواحی را بازستاند.6
جانشینان نادرشاه و پس از ایشان كریم خان زند و جانشینان او، مدت پنجاه سال بدون داشتن تسلط كاملی برتمام نواحی ایران حكمفرمایی كردند تا اینكه آقا محمدخان قاجار برسركار آمد و سلسلۀ قاجاریه را تأسیس كرد.7 زمانی كه آقا محمدخان بر خاندان زند قیام كرد، هراكلیوس دوازدهم پادشاه مسیحی گرجستان، پریشانی اوضاع ایران را غنمیت شمرد و خود را تحت حمایت روسیه قرار داد. به همین دلیل آقا محمدخان درصدد حمله به گرجستان برآمد (1209 ق.) و لشگریان خود را با شتاب تمام به طرف گرجستان سوق داد. وی پس از تسخیر شهرهای ایروان و شوش - كه بر سر راه ایران به گرجستان بودند - به تفلیس وارد شد و خونریزیهای بسیار كرد و گذشته از ویرانیهایی كه از خود برجای گذاشت، شانزده هزار پسر و دختر به اسارت گرفت و بعدها با خود به ایران آورد.8 هجوم آقا محمدخان به گرجستان - كه توأم با بیرحمی و خشونت فوقالعادهای بود - منجر به عواقب وحشتناكی گردید كه كمترین آن، گرایش ملل قفقاز به روسیۀ تزاری بود، تا خود را از هجوم و اسارت ایرانیان نجات دهند. روسیه نیز با استفاده از موقعیت مناسبی كه در نتیجۀ هجوم و قتل و غارت بیسابقۀ سپاهیان آقا محمدخان كسب كرده بود، توانست این منطقۀ زرخیز پهناور (قفقاز) را - كه در حدود 400 سال تحت حاكمیت ایران قرار داشت - زیر نفوذ و حاكمیت قلمرو خود قرار دهد.9
جمالزاده، محمدعلی، تاریخ روابط ایران و روس. – تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار، 1372، صص 19 ـ 36.
نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر. – تهران: انتشارات بنیاد، 1372، ج 1، ص 111.
همان، صص 111 و 112.
همان، ص 64.
جمالزاده، همان، ص 19.
نفیسی، همان، ص 88 .
جانشینان نادرشاه و پس از ایشان كریم خان زند و جانشینان او، مدت پنجاه سال بدون داشتن تسلط كاملی برتمام نواحی ایران حكمفرمایی كردند تا اینكه آقا محمدخان قاجار برسركار آمد و سلسلۀ قاجاریه را تأسیس كرد.7
مقتدر، سرهنگ غلامحسین، تاریخ نظامی ایران. – تهران: چاپخانۀ فردین و برادر، 1318، ص 234.
نفیسی، همان، ص 67.
عشقی، خانک، سیاست نظامی روسیه در ایران. – تهران: شرکت افست، 1353، ص 28.
جنگهای اول ایران و روس و معاهدۀ گلستان
پس از درگذشت كاترین در روسیه و آقا محمدخان در ایران، طی مدتی زدوخورد از دو طرف قطع گردید ولی چندی نگذشت كه جرج سیزدهم قیصر گرجستان، به نفع امپراتور روسیه از سلطنت كنارهگیری کرد. پرنس الكساندر برادر جوانتر جرج - كه میل نداشت ناظر از دست رفتن تاج سلطنت خانوادهاش باشد - از دولتهای ایران و عثمانی استمداد جست. فتحعلی شاه به رغم عدم تمایل به فراهم آوردن موجبات خصومت همسایۀ شمالی، قبول كرد كه الكساندر را برای بیرون راندن روسها از گرجستان همراهی كند؛ ولی روسها بموقع از این نقشه آگاهی یافتند و درصدد مقابله با آن برآمدند.10 به این ترتیب مقدمات حملۀ روسیه به ایران فراهم شد، و سیسیانوف فرمانده قوای روس در قفقاز، در رمضان 1218ق./دسامبر1803م. قوای خود را به طرف گنجه سوق داد و آن شهر را محاصره كرد و به رغم رشادتها و مقاومتهای لشكریان ایران و مردم، گنجه بر اثر توطئه و خیانت سقوط كرد و مسلمانان آنجا قتل عام شدند. این خبر، غوغایی برپا كرد و علمای تهران جنگ با كفار روسیه را تصویب كردند و حكم جهاد صادر شد.
عباس میرزا به فرماندهی سپاه منصوب شد و در روز 14 صفر 1219 از تبریز به جانب ایروان حركت كرد.11 با این همه سعی فتحعلی شاه بر آن بود كه از طریق مكاتبه با امپراتور و از طریق سیاسی به غائله خاتمه دهد، ولی سردار روس به دستور تزار به علمیات تعرضی خود ادامه می¬داد و به این دلیل، دفاع از قفقاز كه مبنی بر حق حاكمیت ایران بر آن منطقه بود، امری اجتنابناپذیر برای ایرانیان شد و موجب بروز جنگ گردید. با این تفاصیل، علت اساسی جنگ اول ایران و روسیه را میتوان تمایل هر دو دولت به تصرف ناحیۀ گرجستان دانست.12 زمانی كه ایران بر ضد روسها وارد جنگ میشد، هیچگونه ارتشی كه از حیث سازمان شبیه ارتشهای اروپایی باشد، در اختیار نداشت. عدۀ اصلی ارتش عبارت از سوارهای چریكی بود كه در مواقع جنگ احضار میشدند؛ بعلاوه در هر ایالت و ولایتی یك عده محلی به خرج آن ایالت یا ولایت نگاهداری میشدند.13 در سال اول جنگ (1219ق.) بر قشون ایران چندین شكست فاحش پی در پی وارد آمد. انگلیسها كه استیصال فتحعلی شاه را دیدند، درصدد برآمدند با وعدۀ یاری، او را به خود جلب كنند، ولی در برابر وعدۀ یاری خواستار واگذاری جزیرۀ خارك و بندر بوشهر به انگلستان بودند كه پذیرش چنین شرطی امكان نداشت.14 ناچار فتحعلی شاه به فكرجلب حمایت از فرانسه افتاد و این، مصادف با زمانی بود كه ناپلئون برنامههای توسعهطلبی خودش را بویژه برای مقابله با رقیب نیرومندش انگلستان دنبال میكرد. به همین دلیل ناپلئون از این خواستۀ فتحعلی شاه استقبال كرد.15 فتحعلی شاه كه گمان میكرد با كمك فرانسه میتواند بر روسیه غلبه كند، با ناپلئون متحد شد و در نتیجۀ این اتحاد، عهدنامۀ فین كن اشتاین Finkenstein در چهارم ماه مۀ 1807 مطابق با 25 صفر 1222 در اردودگاه نظامی فینكن اشتاین در خاك لهستان - هنگامی كه ناپلئون مشغول جنگ با پروس بود - بین نمایندگان فتحعلی شاه و ناپلئون با یك مقدمه و 16 ماده بین ایران و فرانسه منعقد شد و ایران رسماً صحنۀ رقابت سیاسی دول اروپا گردید.16 در این اثنا وقایع متعددی در جنگ بین دو كشور ایران و روس اتفاق افتاد، از قبیل قتل سیسیانوف فرمانده كل قوای روس به دست ایرانیان و جنگ و گریزهای بین طرفین. از طرفی رفت و آمد نمایندگان فرانسه و وعدههای ناپلئون، فتحعلی شاه را بر آن داشت كه پیشنهاد صلح روسها را نپذیرد،17 غافل از آنكه قبل از اجرای وعدههای ناپلئون، میان فرانسه و روس در تیلسیت Tilsit - كه در پروس آن دوران واقع بود - پیمانی انعقاد یافت كه دیگر تعهد در برابر ایران برای فرانسه چندان سودمند نبود18 و ناگهان در سختترین شرایط، فتحعلی شاه تنها ماند و بناچار و دوباره با تمایل انگلستان به این كشور پناه برد و در 25 محرم 1224 هجری مطابق با 12 مارس 1809، معاهدهای در 8 ماده و یك مقدمه با انگلیس در تهران منعقد نمود.19 که از جملۀ مواد آن، خارج کردن فوری فرانسویها از ایران و ممانعت از نفوذ مجدد آنها در این كشور بود.20 بدینترتیب، جنگ بین دو كشور دوباره آغاز شد و تا سال 1227ق./1812م. جنگ و گریز بین دو كشور ادامه داشت و هر زمانی فتح و پیروزی نصیب یكی از طرفین میگردید.
در سالهای 1812ـ1813م./1227 ـ 1228ق. كه استقلال و تمامیت ارضی روسیه به علت فتوحات تاریخی ناپلئون به خطر افتاده بود، الكساندر اول امپراتور روسیه، مصمم شد كه عمدۀ قوای خود را در مرزهای غربی متمركز سازد و به جنگ با ایران خاتمه دهد. پیشنهاد صلح و مذاكرات مربوط به آن، مورد استقبال ولیعهد ایران، عباس میرزا قرار گرفت و عباس میرزا برای شروع مذاكرات و اثبات حسن نیت خود، كلیۀ قوای آمادۀ دفاع را در تبریز مرخص كرد و به این ترتیب مذاكرات صلح با حضور و وساطت سرگور اوزلی نمایندۀ دولت انگلیس آغاز گردید،21 اما مذاكرات به جایی نرسید و اجلاس پس از مدتی بدون اخذ نتیجه به كار خود پایان داد و جنگ از سرگرفته شد.
در همان زمان، خبری به تبریز رسید كه بین روسیه و انگلستان قرارداد صلحی امضا شده است و به این ترتیب انگلیس هم مانند فرانسه در زمان حساس افرادش را فرا خواند و ایران را تنها گذاشت.22 در این هنگام لشگریان ایران با هدف اشغال محلی به نام اصلاندوز به سمت ارس پیشروی میكردند كه نیروهای روس با یك حملۀ ناگهانی و غیرمنتظره به قلب سپاه ایران یورش بردند و لشگر ولیعهد بكلی تارومار شد23 درپی آن با سقوط لنكران در دوم ژانویۀ 1812، تمام سواحل غربی بجز خزر به دست روسها افتاد.24 فتحعلی شاه - كه همۀ درها را به روی خود بسته دید - ناچار شد شرایط كمرشكن صلح را بپذیرد. در نتیجه میرزا ابوالحسن خان از طرف ایران و ژنرال رتیشچف از جانب روسیه، در محلی به نام گلستان واقع در ساحل رودخانۀ زیوه، در تاریخ 12 اكتبر سال 1813 میلادی قرارداد صلحی منعقد ساختند كه به عهدنامۀ گلستان معروف است.
بالاخره جنگهای دهسالۀ ایران و روسیه، بر اثر میانجیگیری و تلاش سرگوراوزلی سفیر انگلیس پایان یافت و برطبق عهدنامۀ گلستان، قسمتهایی از خاك ایران در تصرف روسها باقی ماند. دولت ایران برای پس گرفتن اراضی مزبور اصرار میورزید ولی سفیر انگلیس - كه به اقتضای سیاست دولت متبوع خود میخواست به هر نحو که بود به جنگ روس و ایران پایان دهد - با وعدههای فریبنده، فتحعلی شاه را به انعقاد عهدنامۀ صلح گلستان وادار ساخت.25 بدین ترتیب و بالاجبار عباس میرزا ولیعهد - كه فرمانده جنگ بود - براساس معاهدۀ گلستان، در مقابل وعدۀ سادۀ روسیه مبنیبر پشتیبانی از او برای رسیدن به سلطنت، از تمام دعاوی ایران دربارۀ نواحی قفقاز، گرجستان، داغستان و ... صرفنظر كرد و شهرهای دربند، بادكوبه، شیروان، شكی، و قراباغ و قسمت زیادی از طالش گیلان را - كه در كنار دریای خزر واقع بود - به روسها واگذاشت و ضمناً متعهد گردید كه در این دریا هیچگاه كشتی جنگی نداشته باشد.26
واتسن، گرنت، تاریخ ایران در دورۀ قاجاریه. - ترجمۀ وحید مازندرانی. - تهران: انتشارات امیرکبیر، 1348، چاپ دوم، صص 139 و 140.
عباس میرزا به فرماندهی سپاه منصوب شد و در روز 14 صفر 1219 از تبریز به جانب ایروان حركت كرد.11
شمیم، علی اصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار. - تهران: انتشارات علمی، چاپ سوم، 1371، صص 86 و 87 .
همان، ص 86 .
مقتدر، غلامحسین، همان، ص 240.
نفیسی، سعید، همان، ص 254.
حائری، عبدالهادی، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویۀ تمدن بورژواری غرب. – تهران: امیرکبیر، 1372، صص 27 ـ 31.
مدنی، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران. - قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1361، ص 15.
تاجبخش، احمد، سیاستهای استعماری روسیۀ تزاری انگلستان و فرانسه در ایران. - تهران: انتشارات اقبال، 1362، صص 47 و 555.
حائری، عبدالهادی، همان، ص 250.
محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس. – تهران: انتشارات اقبال، 1362، ج 1، صص 102 ـ 105.
مدنی، سیدجلال الدین، همان، ص 16.
در سالهای 1812ـ1813م./1227 ـ 1228ق. كه استقلال و تمامیت ارضی روسیه به علت فتوحات تاریخی ناپلئون به خطر افتاده بود، الكساندر اول امپراتور روسیه، مصمم شد كه عمدۀ قوای خود را در مرزهای غربی متمركز سازد و به جنگ با ایران خاتمه دهد. پیشنهاد صلح و مذاكرات مربوط به آن، مورد استقبال ولیعهد ایران، عباس میرزا قرار گرفت و عباس میرزا برای شروع مذاكرات و اثبات حسن نیت خود، كلیۀ قوای آمادۀ دفاع را در تبریز مرخص كرد و به این ترتیب مذاكرات صلح با حضور و وساطت سرگور اوزلی نمایندۀ دولت انگلیس آغاز گردید،21
عشقی، خانک، همان، صص 166ـ 172.
در همان زمان، خبری به تبریز رسید كه بین روسیه و انگلستان قرارداد صلحی امضا شده است و به این ترتیب انگلیس هم مانند فرانسه در زمان حساس افرادش را فرا خواند و ایران را تنها گذاشت.22
لرد کرزن، جرج ناتانیل، ایران و قضیۀ ایران. - ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی. - تهران: علمی و فرهنگی، 1367، ص 773.
عشقی، خانک، همان، صص 160 ـ 163.
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 222 .
بالاخره جنگهای دهسالۀ ایران و روسیه، بر اثر میانجیگیری و تلاش سرگوراوزلی سفیر انگلیس پایان یافت و برطبق عهدنامۀ گلستان، قسمتهایی از خاك ایران در تصرف روسها باقی ماند. دولت ایران برای پس گرفتن اراضی مزبور اصرار میورزید ولی سفیر انگلیس - كه به اقتضای سیاست دولت متبوع خود میخواست به هر نحو که بود به جنگ روس و ایران پایان دهد - با وعدههای فریبنده، فتحعلی شاه را به انعقاد عهدنامۀ صلح گلستان وادار ساخت.25
قائم مقامی، جهانگیر، سندی دربارۀ سفارت یرملوف به ایران. - بررسیهای تاریخی، سال پنجم، بهمن و اسفند 1349، شمارۀ ششم، ص 244.
بروکلمان، کارل، تاریخ ملل و دول اسلامی. - ترجمۀ هادی جزایری. - تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1346، ص 582 .
جنگ دوم ایران و روس
میتوان گفت مواد عهدنامۀ گلستان نه روسها را راضی كرده بود و نه حكومت ایران را؛ بخصوص به علت ابهاماتی كه در خطوط سرحدی وجود داشت، گهگاه تجاوزهایی از سوی روسها به ایران صورت میگرفت، تا اینكه در سال 1241ق. گوگچه را قوای روس تصرف کرد. دولت ایران نسبت به این تصرف و بدرفتاری با مسلمانان آنجا شدیداً اعتراض كرد و برای این منظور میرزا صادق وقایع نگار را به عنوان سفیر به تفلیس اعزام کرد؛27 در این اثنا الكساندر امپراطور روسیه درگذشت (1241ق.)و پرنس منشیكوف Mentchicoff از طرف نیكلا امپراتور جدید روسیه به دربار ایران اعزام شد تا نسبت به طرز رفتار با مسلمانان گنجه و همچنین تصرف ناحیۀ گوگچه رسیدگی نماید.28 اما خشونت پرنس روس در رفتار و گفتگو و مكاتبات خود با ایرانیان،29 مزید بر اخبار وحشتناكی كه از زجر و شكنجۀ اهالی مسلمان قفقاز به دست روسها میرسید، باعث بروز هیجان عمومی در تهران گردید. بنابراین ورود سفیر روس در محیط آشكارا ناخوشایند و غیردوستانهای صورت گرفت كه شروع جنگ دوم بین ایران و روس را اجتنابناپذیر میکرد.30 در این زمان بود كه ناچار فتحعلی شاه در چمن سلطانیه مجلسی از رجال و اعیان و روحانیان و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد تا دربارۀ صلح یا ادامۀ جنگ به مشورت بپردازد. در این مجلس تقریباً عقیدۀ عموم به ادامۀ جنگ بود و حكم جهاد از طرف علما صادر شد.31 سردستۀ مجتهدان و علمایی كه فتوای جنگ با روسیه را صادر كردند، سید محمد اصفهانی بود كه بعدها به سید محمد مجاهد معروف شد.32 همۀ حضار برای دلخوشی شاه و بدون در نظر گرفتن شرایط نامطلوب ایران، رأی به جنگ دادند و تنها كسی كه در آن مجلس ساكت ماند، قائم مقام بود. فتحعلی شاه - كه سكوت قائم مقام را نپسندیده بود - جداً از او خواست كه رأی خود را اعلام كند. قائم مقام در پاسخ با صراحت لهجه مخالفت خود را اظهار داشت. باید گفت كه بجز قائم مقام تعداد معدود دیگری نیز مخالف با جنگ بودند، از جمله معتمدالدوله میرزا عبدالوهاب و حاجی میرزا ابوالحسن ایلچی وزیر خارجه. اما چون در اقلیت بودند، كسی به نظر آنها وقعی ننهاد.33 به این ترتیب، قشون ایران به فرماندهی عباس میرزا جنگ را شروع كرد و دورۀ دوم جنگهای ایران و روسیه آغاز گردید. در همین اوان (1241ق./1826م.) معاهدۀ سری بین دولت انگلیس و دولت روس در سر قضایای شرق مخصوصاً راجع به ایران و دولت عثمانی، دولت روس را مختار نمود كه هر اقدامی میخواهد در ممالك شرق بكند، آزاد باشد كه نتیجۀ آن همین حملۀ روسها به دولت ایران بود كه قریب دو سال طول كشید.34 علی¬اَيّ حال جنگ در تاریخ 22 ذیحجۀ 1241ق. برابر با ژوئیۀ 1826م. با هجوم حسین خان سردار، بیگلربیگی ایروان آغاز شد. حسین خان و سپاهیانش از مرزهایی كه در عهدنامۀ گلستان تعیین شده بود، گذشتند و سپاهیان روس را درهمكوبیدند. هجوم سپاهیان ایران، روسها را عقب راند و شكستهای مهمی بر آنها وارد كرد.35 در جنگهای فواصل سال 41-1242 موفقیت بیشتر نصیب سپاهیان ایران گردید و روسها كاری از پیش نبردند؛ چنانچه ایرانیان بیشتر نواحی از دست رفتۀ عهدنامۀ گلستان را باز ستاندند و روسها با دادن چهارهزار كشته، شكی و شیروان را تخلیه كردند؛ لنكران و سالیان نیز آزاد شد.36 به دلیل همین ناكامیها بود كه امپراتور، یرملوف فرمانده سپاه قفقاز را بر كنار و به جای وی پاسكویچ را منصوب کرد.37 عملیات جنگی که به دست پاسكویچ افتاد، حملات تعرضی ارتش روسیه به قلعههای نظامی ایران آغاز گردید38 و از اواخر سال 1242 عملیات جنگی به نفع روسیه اوج گرفت و پیشروی روسها آغاز شد. عباس میرزا با آگاهی از شكست قریبالوقوع، دستور داد كه سرحدات از غله خالی نباشد و تأكید كرد كه قبل از اینكه قشون روسیه برسد، غله باید در آنجا باشد.39 چند ماه بعد (صفر 1243) فتحعلی شاه نیز دستور حمل دوهزار خروار غله را از ارومی به خوی به اضافۀ 500 نفر فعله صادر کرد، ولی عباس میرزا به رغم دستور شاه، اعزام پانصد فعله را از ارومی به خوی موقوف داشت و فقط مجوز غله را صادر کرد40 و بدین منوال، روسها تدریجاً بر سرزمینهای متعلق به ایران غلبه كردند و به ترتیب شهرهای گنجه، ایروان، نخجوان و قلعۀ عباس آباد را اشغال كردند.41 با تسخیر ایروان در دوازدهم اكتبر 1827، پاسكویچ لقب ایروانسكی یافت.42 پیشروی روسها همچنان ادامه داشت تا اینكه تبریز بر اثر دسیسه و خیانت سقوط كرد و عباس میرزا تا خوی عقب نشست. در این اثنا خوی نیز که به حاکمیت امیر اصلان خان دنبلی بود، به تصرف پاسكویچ درآمد و به تبع آن، مرند و قراچه داغ و مشكین شهر و سراب و گرمرود و بعضی از محال مراغه نیز از تصرف نایب السلطنه خارج شد.43 قشون روس در عرض راه از غارت و چپاول مناطق اشغالی دریغ نمیکرد به طوری كه در اردبیل اشیای نفیسی را كه از زمان شاه عباس بزرگ در آرامگاه شیخ صفی، سر دودمان صفویه وجود داشت، تصاحب و به مسكو و پترزبورگ حمل کردند. مركز فرماندهی شاهی كه تا آن زمان در سلطانیه بود، به محض ورود نیروهای روس به شهرهای شمالی، از سلطانیه به تهران منتقل گردید و منتظر وصول گزارش از عباس میرزا شد.44 عباس میرزا به مردمی كه حاصل زراعتشان لگدكوب سم ستوران دشمن شده بود، از طرف فتحعلی شاه اطمینان داد كه خسارت وارده جبران خواهد شد.45 سیدمحمد مجاهد در رجب 1242 هنگامی كه از آذربایجان به قزوین رسیده بود و خبر شكست سپاهیان ایران را دریافت كرد، از شدت اندوه درگذشت.46 نیروهای ایران در دو جبهۀ قراباغ و ایروان تحت فشار سخت سپاه تزاری قرار گرفته بودند. خانها و حكام نواحی مذكور به رغم تمایلی كه به ایران نشان داده بودند، خیانت ورزیدند و خود را زیر پرچم روس كشیدند.تلفات سنگین در جبهههای مختلف بر ایرانیان وارد آمده بود. تركمانان و ایلات یموت، در سواحل گرگان با فرماندهان مستقر در كشتیهای جنگی روس سازش كرده و سر بر طغیان برداشتند،47 بالاخره ارتش ضعیف ایران نتوانست با سپاه روسیه - كه سابقۀ پیكار با ناپلئون را داشت - برابری كند و ارتش تزاری همچنان به پیشرفت خود ادامه میداد تا به تبریز رسید. تسلیم شدن شهر تبریز - كه اهمیت جنبۀ روانی آن از نظامیاش بیشتر بود - به معنای شكست قطعی ایران نبود؛ زیرا به دستور فتحعلی شاه سپاهیان از نقاط مختلف ایران عازم جبهههای جنگ بودند، اما با شرایط نامطلوب حاكم بر اوضاع و اینكه تهران را پاسكویچ مورد تهدید قرار داده بود، پیشنهاد صلحی كه از طرف روسها توسط اللهیارخان آصفالدوله، متهم به خیانت در سقوط تبریز ارسال شد،48 مورد استقبال عباس میرزا قرار گرفت.وی به بهرام میرزا - كه در آن زمان در خوی بود و ظاهراً حكومت آن شهر اشغال شده را برعهده داشت - مكتوب کرد كه سخن پاسكویچ این است كه ارس سرحد باشد و ایران هم خسارت بدهد. سپس نایبالسلطنه در مكتوب مورد نظر اذعان نمود كه من خود برای مصالحه به اردوی روسیه خواهم رفت یا مصالحه میشود و ان شاءالله رفتهها را پس میگیرم و اگر مصالحه هم نشود، در مورد خوی ترتیب خوبی خواهیم داد، و اظهار میدارد كه ظاهر این است كه بیشتر از این متاركه نشود. آنگاه با تأکید مجدد در مكتوب خود در مورد خوی اطمینان میدهد كه بهرام میرزا در خوی مردانه و محكم نشسته و از دشمن باك نكند و اینكه هر چه مستحفظین ثابتتر باشند، كار زودتر و خوبتر خواهد گذشت.49 در همین مورد پاسكویچ از عباس میرزا خواست كه نظر به اذن و اختیاری كه او یعنی نایبالسلطنه در امر مصالحه دارد، جلسهای با پاسكویچ ترتیب داده، قرار مصالحه بگذارد. عباس میرزا هم با كسب موافقت فتحعلی شاه و صلاحدید مكدونالد سفیر انگلیس، به قول خودش بنا به مصلحت وقت، عازم نخجوان شد كه منطقۀ سرحدی بود و ایلچی انگلیس را با خود همراه کرد و اذعان داشت كه هر چه بكنیم، خیریت و سلامت مستحفظین و همۀ اهل ولایت خواهد بود، و در قسمت دیگری از مكتوب خود، اذعان کرد كه اگر هم نخجوان نشد و در ولایات این طرف ارس هم محل مذاكرات صلح تعیین شد، اشكال ندارد.
در حین این قضایا، عباس میرزا، حسین خان سردار را با توپ و سپاه در دهخوارقان متوقف50 و پانصد تفنگچی و تعداد زیادی سوار برای خوی و گرگر اعزام کرد.51 علیاَيُّحال در همین زمان كلنل مكدونالد وزیر مختار انگلیس، به اقتضای مصالح دولت متبوع خود برای جلوگیری از پیشرفت سریع روسها به تلاش افتاد و مصمم شد كه امر مصالحه را تسریع کند؛ به همین جهت با عباس میرزا وارد گفتگو شد. عباس میرزا ابتدائاً برای مصالحه سه شرط گذاشت؛ اول اینكه ما خاك و ملك ندهیم، در عوض هر قدر گنجایش دارد پول نقد و هر جا گرفتهاند پس بدهند.
دوم اینكه هر چه در دست ماست یا در دست آنهاست، به همین حالت بماند تا انقضای مدت متاركه.
سیم آنكه هرگاه این دو شق صورت نگیرد، قرار بدهیم كه رودخانۀ ارس سرحد دو مملكت بـاشد.52 در این باره عباس میرزا طی ارسال مكتوبی برای پاسكویچ، از اینكه وی مصالحه را انسب دانسته، به طور ضمنی قدردانی و به امید خدا واگذاری كرد. قائممقام هم موافقت خود را در این عبارت كه ««این مصالحه خیر هر سه دولت است»، به مكدونالد اظهار کرد.53 ولی از قرار معلوم نه نخجوان كه مورد نظر عباس میرزا بود برای مذاكره تعیین شد و نه سه شرطی كه عباس میرزا عنوان كرده بود، بلكه دهخوارقان (آذرشهر) را پاسكویچ تعیین کرد و سران دو كشور جهت مذاكرات در آنجا حضور یافتند. از طرف ایران عباس میرزا، قائممقام، میرزا محمدعلی و میرزا مسعود انصاری جهت انجام مذاكره به دهخوارقان رفتند. پاسكویچ و سایر همراهان او با تواضع به استقبال نایبالسلطنه آمدند و مذاكرات با حضور پاسكویچ، گریبایدوف، ابرسكوف و چند تن دیگر آغاز شد.54 در مجلس مذاكرات دهخوارقان، پاسكویچ قرار صلح را به واگذاری ایالات ایروان و نخجوان و ماكو و طالش و مغان و پرداخت بیست كرور اشرفی از اطراف ایران مشروط کرد55 و سرانجام به پانزده كرور تومان راضی شد تا فقط شهرهای این طرف رود ارس را تخلیه كند. عباس میرزا موضوع را به شاه گزارش داد. شاه از این پیشنهاد سخت برآشفت و دستور تهیۀ قوا را صادر کرد.56 مكدونالد سفیر انگلیس در تهران، با آگاهی از شكست مذاكرات دهخوارقان جهت حفظ منافع انگلستان و جهت حفظ هندوستان، به دربار فتحعلی شاه شتافت و شاه غضبناك را راضی به پرداخت غرامت کرد با این تفاوت كه قول داد كه میزان غرامت را به ده كرور تقلیل دهد.57 بنابراین با وساطت مكدونالد، مقرر گردید كه مذاكرات صلح مجدداً آغاز شود و این بار در قریۀ تركمانچای.
از طرف دولت ایران، عباس میرزا، میرزا ابوالحسن خان وزیر امورخارجه و قائممقام، از طرف روسها پاسكویچ، گریبایدوف و افسران ستاد وی شركت داشتند. دكتر جان مكنیل پزشك سفارت انگلیس نیز به عنوان ناظر در مذاكرات شركت كرده بود.58 در پایان مذاكرات طولانی، مبلغ غرامت همانطور كه مكدونالد قول داده بود، 10 كرور معادل 5 میلیون تومان تعیین گردید كه قبل از امضای معاهده باید به روسها میرسید.
فتحعلی شاه - كه از پرداخت غرامت نقدی ناخرسند بود - بناچار به ارسال 6 كرور نقد از خزانۀ خود به توسط قائممقام و منوچهر خان معتمدالدولۀ گرجی راضی شد و آن را روانۀ خمسه و آذربایجان کرد، تا با تأدیۀ این مبلغ معاهدۀ صلح را به امضا رسانند.59 ضمناً فتحعلی شاه به عباس میرزا خاطر نشان كرد كه از این شش كرور، پنج كرور آن بابت انعام است و یك كرور به رسم مساعده و وام.60 بدین ترتیب وجه مصالحه رسید و طرفین متعاهد در دهكدۀ تركمانچای عهدنامۀ صلح بین دو كشور را در پنجم شعبان 1243ق. برابر با فوریۀ 1828 امضا کردند. جهت تفسیر بعضی مواد عهدنامۀ تركمانچای نیز چند عهدنامۀ جداگانۀ دیگر به آن الحاق شد كه كلاً مشخصات عهدنامه و ملحقات آن به شرح ذیل است:
1. عهدنامۀ تركمانچای: عهدنامۀ صلح تركمانچای بین ایران و روسیه، مشتمل بر یك مقدمه و 16 فصل كه به امضای عباس میرزا نایبالسلطنه و میرزا ابوالحسن خان ایلچی وزیر دول خارجه رسیده است (اصل دستنویس این عهدنامه به زبان روسی و فرانسوی در آرشیو وزارت امورخارجه موجود است). این عهدنامه را در همان زمان یا مدتی بعد میرزا مسعود انصاری گرمرودی ترجمه کرد كه چاپ آن در بیشتر كتب، همان ترجمه است. بعدها نیز به قلم مرحوم سعید نفیسی مجدداً ترجمه شد كه از نظر مفهوم تفاوت چندانی با ترجمۀ مسعود انصاری ندارد.
2. عهدنامۀ تجارت مربوط به امور بازرگانی، قضائی و كاپیتولاسیون و امور اتباع طرفین، شامل 9 فصل.
3. عهدنامۀ تشریفات ایلچیان و سفرا.
4. عهدنامۀ مربوط به غرامات و سرحدات شامل تفسیر فصل ششم و چهارم عهدنامۀ تركمانچای، مشتمل بر یك مقدمه و شش فصل و یك نتیجه.
در هر صورت، به موجب عهدنامۀ تركمانچای بخشی از ایالات ایران تا سرحد ارس به روسیه واگذار شد و مقرر گردید، ایران مبلغ ده كرور تومان بابت خسارت جنگ به روسیه بپردازد. سرحد دو كشور ارس تعیین شد. عبور و مرور كشتیهای جنگی در بحر خزر، منحصراً به روسیه واگذار گردید و دولت ایران ملزم شد، خیانتهای بعضی از اهالی آذربایجان و یاری آنها را به دشمن ببخشد و با برقراری كنسولگریهای روسیه در نقاط شمالی ایران موافقت كند. در مقابل، دولت روسیه حقوق عباس میرزا و اولاد او را نسبت به تاج و تخت ایران به رسمیت شناخت و به این ترتیب، عباس میرزا برای خود امتیاز حمایت امپراتور روسیه را نسبت به سایر اعضای قاجار به دست آورد.61 با انعقاد این معاهده، دولت روسیه منظور سیاسی خود را - كه از مدتها قبل درپی آن بود62 - جامۀ عمل پوشاند و پایه و اساس قضاوت كنسولی را در ایران استوار ساخت و برای نمایندگان خود حقوق و اختیارات خارج از سرحد (برون¬مرزی) یا كاپیتولاسیون را در ایران دایر کرد.63 كاپیتولاسیون، یكی از بدترین صدماتی بود كه عهدنامۀ تركمانچای بر پیكرۀ ضعیف ایران وارد كرد؛ زیرا غالب دول دیگر نیز به حكم «دول كاملۀالوداد» شریك آن حق شدند و این حكم و تجاوز علیه استقلال ایران در اواخر قرن 13 و اوایل قرن 14 به جایی رسید كه بسیاری از اشخاص با نفوذ و با ثروت تحت حمایت خارجیها درآمدند.64 در مورد فصل دوم عهدنامۀ الحاقی (غرامات و تخلیۀ سرحدات)، ایران میبایست كه تا 26 رمضان 1243 یعنی ظرف مدت 52 روز هشت كرور از ده كرور غرامت را نقداً میپرداخت. پرداخت این مبلغ در این مدت كوتاه برای ایران نامقدور بود. بناچار یك ضربالاجل نیز برای ایران تعیین گردید كه در فصل سوم عهدنامۀ مزبور، درج و مفهوم آن این بود كه اگر تا 15 صفر 1244 هشت كرور تومان به تمامی تسلیم روسیه نشود، تمام ولایت آذربایجان از ایران انفصال دائمی خواهد یافت.
در همین فصل نیز قید شده است كه اگر هفت كرور از طرف ایران پرداخت شود، همۀ آذربایجان در مدت یك ماه تخلیه و به ایرانیان واگذار میشود، بجز قلعه و ولایت خوی كه تا پایان وصول كرور هشتم در اختیار لشكر روس باقی خواهد ماند (عهدنامۀ غرامات و تخلیۀ سرحدات فصل سیم).
در مورد نحوۀ پرداخت هشت كرور اول از ده كرور وجه خسارت - به شرحی كه قبلاً آورده شد - فتحعلی شاه بناچار شش كرور اشرفی از خزانۀ خود به آذربایجان ارسال کرد. جهت بقیۀ دو كرور باقیمانده و برای آزادسازی آذربایجان از قوای بیگانه، عباس میرزا ولیعهد سخت به زحمت افتاد.65 زیرا با پریشانی اوضاع و احوال آن روزهای آذربایجان و تهی بودن خزانۀ نایبالسلطنه، به نظر نمیرسید كه پرداخت این وجه ممكن شود.66 عباس میرزا كه بشدت تحت فشار قرار گرفته و بیمار شده بود، از پاسكویچ خواست تا استثنائاً تبریز را تخلیه كند تا او قادر باشد در خانۀ خود به سر برد. پاسكویچ پذیرفت و بدین¬منوال، تبریز در روز ششم رمضان 1243 از قوای روس تخلیه شد67 و عباس میرزا به هر نحو كه بود، كرور هفتم را فراهم کرد و شهرهای آذربایجان یكی پس از دیگری آزاد شدند. به این ترتیب، ارومیه آخرین نقطهای بود كه از رهن روسیه بیرون آمد و فقط خوی در اشغال روسیه باقی ماند.68 كرور هفتم را قائم مقام توسط محمد طاهرخان به نزد پایقراطیف، «یكی از فرماندهان نظامی روسیه - كه برای وصول غرامات با عدهای سپاه در خوی مستقر بود» - فرستاد و روسها سه روزه ارومیه را تخلیه كردند.69 جهت تهیۀ كرور هشتم بناچار پای انگلستان به میان آمد؛ زیرا همانطور كه به موجب فصل سوم و چهارم عهدنامهای كه بین ایران و انگلیس در سال 1229ق. منعقد شده بود،70 انگلیس تعهد كرده بود كه اگر میان دولت ایران و یك دولت اروپایی جنگ واقع شود و شروع جنگ از طرف ایران نباشد، با فرستادن صاحب منصب، سپاه و تجهیزات جنگی، به ایران كمك نماید یا به جای آن، سالی دویست هزار تومان وجه نقد به دولت ایران بپردازد. ولی در جنگ ایران و روس، انگلیس به بهانۀ اینكه ایران آغازگر جنگ بوده است نه روسیه، از انجام این تعهدات سرباز زد، ولی بعداً زمانی كه عباس میرزا جهت تهیۀ كرور هشتم سخت گرفتار بود، مكدونالد پیشنهاد كرد كه در قبال دویست هزار تومان نقد كه از طرف آنها پرداخت میشود، دولت ایران فصل سوم و چهارم معاهدۀ سال 1229/1814م. بین ایران و انگلیس را لغو نماید.71 عباس میرزا بناچار شرط مزبور را پذیرفت و مكدونالد پول را به فتحعلی شاه داد و فتحعلی شاه آن را برای عباس میرزا فرستاد. عباس میرزا سپاس خود را كتباً به شاه ابراز داشت و اذعان کرد كه 166 هزار هم خودش با هزار مشقت فراهم كرده و جهت نجات خوی به باقیماندۀ كرور هشتم - كه 150 هزار تومان میباشد - شدیداً نیازمند است.72 مطابق این سند، معلوم میشود كه یا دولت انگلیس به جای 200 هزار تومان، 184000 تومان پرداخته و یا فتحعلی شاه 16000 تومان از روی آن برداشته است.
با این همه، هنوز مقداری از وجه كرور هشتم پرداخت نشده بود كه در 14 صفر 1244 امبورگر نمایندۀ دولت روس در آذربایجان به وزیر خارجۀ ایران (میرزا ابوالحسن ایلچی)، خبر ورود گریبایدوف، اولین وزیر مختار بعد از جنگ روسیه را مكتوب کرد و خواستار به عمل آوردن تشریفات لازم برای استقبال از گریبایدوف گردید و اذعان کرد كه هر چه زودتر امر كرور هشتم و متعاقب آن تخلیۀ خوی را فیصله دهند.73 در 24 ربیعالاول هم مجدداً امبورگر به وزیر خارجه نوشت كه اگر دولت ایران بخواهد مسئلۀ خوی بكلی قطع و فصل شود، شاه ایران بعد از یكصد هزار تومان قبولی خود، یكصد هزار تومان دیگر هم پرداخت كند كه در عوض آن جواهرآلات مرهونه به ایلچی انگلیس، تسلیم و داده شود تا امر تمام شود.74 متن سند فوق، بیانگر این نكته است كه انگلیسها مقداری پول هم در ازای رهن گرفتن جواهرات از ایرانیان، پرداخته بودند یا همان دویست هزار تومان را در قبال رهن گرفتن جواهرات پرداخته بوده¬اند.
چنین به نظر میرسد كه مقداری از وجه مذكور تا رجب 1244 پرداخت گردید؛ زیرا به ایران فرصت داده شد كه در تاریخ سیزده رجب، پنجاه هزار تومان و بیست رجب، صد هزار تومان پرداخت نماید تا خوی آزاد شود.75 به هر صورت پنجاه هزار تومان پرداخت شد ولی یكصد هزار تومان تا محرم 1245 پرداخت نشد. در این زمان بناچار مقداری جواهر به ارزش یكصد و بیست و پنج هزار تومان وثیقۀ یكصد هزار تومان كسری كرور هشتم به روسها سپرده شد و بالاخره خوی تخلیه گردید.76 مطابق اسناد بررسی شده، چنین به نظر میرسد كه مقرر گردیده بود كه صد هزار تومان آخرین وجه كسر كرور هشتم، پنجاه هزار تومان نقد و پنجاه هزار تومان به صورت غله پرداخت شود.77 آنچه مبرهن است، تا تاریخ شوال 1245 مبلغ 50 هزار تومان وجه نقد كسر كرور هشتم باقی بود و بخشی از جواهرات هنوز در رهن روسیه. زیرا در این تاریخ فتحعلی شاه فرمان صادر کرد كه پول پرداخت و جواهرات از رهن روسیه بیرون آورده شود.78 فتحعلی شاه و عباس میرزا در صدد فراهم آوردن وجه مزبور برآمدند و متعاقب آن در ربیعالاول 1246، عباس میرزا طی حكمی به آقا محمد حسن خزانهدار مأموریت داد مبلغ بیست و هفت هزار و سیصد و چهل و یك تومان و سه هزار دینار باقی وجه كرور هشتم را - كه قسمت عمدۀ آن را فتحعلی شاه و مقداری نیز از وجوه آذربایجان و بابان و وجوه مساعده بوده است - تحویل روس داده و جواهرات شاه را از رهن بیرون آورده، توسط خسرو میرزا به دربار و نزد شاه ارسال دارد.
به نظر میرسد كه وجه نقد پرداخت شده ولی تا تاریخ 28 جمادیالثانی 1246 هنوز از بابت غله و در واقع كسر كرور هشتم، دولت ایران پانزده هزار تومان بدهكار بوده است.79 بدون اینكه سندی در دست باشد، مضمون اسناد بعدی چنین مینماید كه بالاخره تتمهء كرور هشتم پرداخت گردید. زیرا در سال 1251، اولیای دولت ایران، به جهت تحمل مخارج سنگین اولین سال سلطنت محمدشاه، تقاضای مهلت بیشتری برای پرداخت آخرین كرور یا كرور نهم نموده بودند. از قرار معلوم، این زمان هم تمدید شده و موعد آن به اول محرم 1252 موكول شده بود؛ ولی هنگام نزدیك شدن موعد مزبور، پیشنهاد دولت ایران مبنی بر پرداخت 125 هزار تومان در این تاریخ و پرداخت باقی آن طی 18 ماه آینده بوده است80 و دولت تزاری، این خواسته را به توسط نامهای كه سیمونیچ (وزیر مختار وقت روسیه در ایران) برای میرزا مسعود انصاری وزیر خارجۀ وقت نوشته، قبول کرد.81 بدینترتیب وزیر مختار سیمونیچ، «موجبات مزید حسن اعتماد محمد شاه را نسبت به خود فراهم آورد.»82 مضمون مقالات و متون اسناد، گویای آن است كه محمدشاه به همه جهت 170 هزار تومان از یك كرور تومان (كرور نهم) را پرداخت کرده83 و 330 هزار تومان دیگر نیز تا زمان پادشاهی ناصرالدین شاه و صدارت میرزا آقا خان نوری باقی بوده است؛ تا اینكه در آن زمان جنگهای كریمه بین روسیه و عثمانی، انگلیس و فرانسه واقع شد، در این هنگام دولت روسیه از بیم نزدیك شدن دولت ایران به عثمانی، با اولیای ایران وارد مذاكره شد و حاصل مذاكرات، معاهدهای سری بود كه در چهار فصل بین ایران و روسیه منعقد گردید (18 محرم 1271 برابر دوم سپتامبر 1854) كه به استناد فصل سوم این معاهده، دولت روسیه از باقی كرور نهم یعنی از 330 هزار تومان دیگر صرفنظر كرد.84 فصل سوم معاهدۀ مزبور به شرح ذیل است:
« فصل سوم: دولت روسیه از طرف خویش به ملاحظۀ اجرای صحیح فصول مسطوره و نظر به انجام آن با صداقت و حقانیت و وظایف دوستی و حسن همجواریت از جانب دولت ایران، اگر در تمام مدت امتداد جنگ دولت روسیه با دشمنان خود، این مواد با حسن عمل انجام شود و هیچ دلیلی موجه در خلال آن زمان بر نقض آنها شهادت ندهند، در ضمن انعقاد صلح، مطالبۀ بقیۀ آخر كرور تومانی را كه دولت ایران الآن هم به دولت روسیه مقروض است، دولت روسیه گذشت و انكار خواهد كرد.»
به این ترتیب، مسئلۀ كرور نهم غرامات جنگ ایران و روس - كه پرداخت آن در زمان سه پادشاه قاجار به طول انجامید - آخرالامر با گذشت روسیه در برابر عدم سازش ایران با عثمانی در زمان ناصرالدین شاه پایان پذیرفت.
كرور دهم نیز كه در زمان فتحعلی شاه و دو سال بعد از انعقاد عهدنامۀ تركمانچای (1245ق.) از طرف تزار روس بخشیده شد و دلیل آن، واقعهای بود كه ذیلاً نقل میشود.¬
مفتون دنبلی، عبدالرزاق بیک، مآثر سلطانیه. - به اهتمام غلامحسین صدری افشار. - تهران: ابن سینا، 1351، ص 389.
تاجبخش، احمد، همان، ص 236.
اسنادی از روابط ایران با منطقۀ قفقاز. - تهران: ادارۀ انتشارات اسناد، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1372، ص 323.
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 127.
سپهر، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، دورۀ کامل قاجاریه. - با مقابله و تصحیح جهانگیر قائم مقامی. - تهران: امیرکبیر، 1337، صص 215 ـ 216.
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران. – تهران: زوار، 1371، جلد 6، صص 20 و 21.
دریا گشت، محمد رسول، قائم مقام نامه. - تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار یزدی، 1377، صص 72 و 73.
معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورۀ قاجاریه، به کوشش غلامرضا طباطبایی. - تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشاریزدی، 1373، ص 122.
اجلالی، فرزام، بنیان حکومت قاجار، نظام سیاسی ایلی و دیوانسالاری مدرن. – تهران: نشرنی، 1373، ص 27.
ریاحی، محمد امین، سفارتنامه های ایران. – تهران: توس، 1368، ص 237.
عبدالله یف، فتح الله، گوشه ای از مناسبات روسیه و ایران و سیاست انگلستان در ایران. - ترجمۀ غلامحسین متین. - تهران: چاپ آفتاب، 1356، صص 153 و 154.
شمیم، علی اصغر، همان، ص 100.
آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد آلبوم شده، آلبوم 3، برگ 4، به تاریخ رمضان 1242.
همان، آلبوم 3، برگ 8، باسجع مهر «دُر دریای خسروی عباس».
نفیسی، سعید، همان، ج 2، صص 135 ـ 143.
افشار یزدی، محمود، سیاست اروپا در ایران. - ترجمۀ سیدضیاءالدین دهشیری. - تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1358، ص 64.
وثوق، عباس، عبرتنامۀ روشندلان. - تهران: بی جا، 1358، ص 55.
لاچینی، ابوالقاسم، احوال و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایبالسلطنه. – تهران: بنگاه مطبوعاتی افشاری، 1326، ص 17.
آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 3، برگ 5.
آبادیان، حسین، روایت ایرانی جنگهای ایران و روس. - تهران: 1380، صص 124 ـ 125.
پناهی سمنانی، قائم مقام فراهائی، چهرۀ درخشان ادب و سیاست. - تهران: نشر ندا، 1376، ص 172.
ورجاوند، پرویز، ایران و قفقاز. – تهران: نشر قطره، 1378، ص 144.
آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 3، ورق 50 و 51 با مُهر «عبده الرجی عباس».
در حین این قضایا، عباس میرزا، حسین خان سردار را با توپ و سپاه در دهخوارقان متوقف50
همان، ص15، به تاریخ ربیع الاول 1243.
همان، نامۀ عباس میرزا به بهرام میرزا.
دوم اینكه هر چه در دست ماست یا در دست آنهاست، به همین حالت بماند تا انقضای مدت متاركه.
سیم آنكه هرگاه این دو شق صورت نگیرد، قرار بدهیم كه رودخانۀ ارس سرحد دو مملكت بـاشد.52
قائم مقامی، جهانگیر، نامههای سیاسی و تاریخی سیدالورزا قائم مقام فراهانی. - تهران: دانشگاه ملی ایران، 1358، ص 104، نامه شمارۀ 11.
همان، صص 110 و 111.
انصاری، میرزا مسعود، سفرنامۀ خسرو میرزا به پترزبورگ، به تصحیح فرهاد میرزا معتمدالدوله، به کوشش محمد گلبن. - تهران: کتابخانۀ مستوفی، 1349، ص 68.
قاسم غنی و عباس اقبال آشتیانی، غرامات معاهدۀ ترکمانچای و جریان پرداخت آن. – یادگار، مهرماه 1324، سال اول، شمارۀ دوم، ص 21.
ـ لاچینی، ابوالقاسم، همان، صص 17 ـ 18.
همان، صص 18 ـ 19.
از طرف دولت ایران، عباس میرزا، میرزا ابوالحسن خان وزیر امورخارجه و قائممقام، از طرف روسها پاسكویچ، گریبایدوف و افسران ستاد وی شركت داشتند. دكتر جان مكنیل پزشك سفارت انگلیس نیز به عنوان ناظر در مذاكرات شركت كرده بود.58
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 236.
فتحعلی شاه - كه از پرداخت غرامت نقدی ناخرسند بود - بناچار به ارسال 6 كرور نقد از خزانۀ خود به توسط قائممقام و منوچهر خان معتمدالدولۀ گرجی راضی شد و آن را روانۀ خمسه و آذربایجان کرد، تا با تأدیۀ این مبلغ معاهدۀ صلح را به امضا رسانند.59
قاسم غنی و اقبال آشتیانی، همان، ص 22.
قائم مقام فراهانی، ابوالقاسم، منشآت. - گردآورۀ فرهاد میرزا معتمدالدوله. - تهران: ارسطو، بی تا، ص 40.
1. عهدنامۀ تركمانچای: عهدنامۀ صلح تركمانچای بین ایران و روسیه، مشتمل بر یك مقدمه و 16 فصل كه به امضای عباس میرزا نایبالسلطنه و میرزا ابوالحسن خان ایلچی وزیر دول خارجه رسیده است (اصل دستنویس این عهدنامه به زبان روسی و فرانسوی در آرشیو وزارت امورخارجه موجود است). این عهدنامه را در همان زمان یا مدتی بعد میرزا مسعود انصاری گرمرودی ترجمه کرد كه چاپ آن در بیشتر كتب، همان ترجمه است. بعدها نیز به قلم مرحوم سعید نفیسی مجدداً ترجمه شد كه از نظر مفهوم تفاوت چندانی با ترجمۀ مسعود انصاری ندارد.
2. عهدنامۀ تجارت مربوط به امور بازرگانی، قضائی و كاپیتولاسیون و امور اتباع طرفین، شامل 9 فصل.
3. عهدنامۀ تشریفات ایلچیان و سفرا.
4. عهدنامۀ مربوط به غرامات و سرحدات شامل تفسیر فصل ششم و چهارم عهدنامۀ تركمانچای، مشتمل بر یك مقدمه و شش فصل و یك نتیجه.
در هر صورت، به موجب عهدنامۀ تركمانچای بخشی از ایالات ایران تا سرحد ارس به روسیه واگذار شد و مقرر گردید، ایران مبلغ ده كرور تومان بابت خسارت جنگ به روسیه بپردازد. سرحد دو كشور ارس تعیین شد. عبور و مرور كشتیهای جنگی در بحر خزر، منحصراً به روسیه واگذار گردید و دولت ایران ملزم شد، خیانتهای بعضی از اهالی آذربایجان و یاری آنها را به دشمن ببخشد و با برقراری كنسولگریهای روسیه در نقاط شمالی ایران موافقت كند. در مقابل، دولت روسیه حقوق عباس میرزا و اولاد او را نسبت به تاج و تخت ایران به رسمیت شناخت و به این ترتیب، عباس میرزا برای خود امتیاز حمایت امپراتور روسیه را نسبت به سایر اعضای قاجار به دست آورد.61
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 273.
نفیسی، سعید، همان، ج 2، صص 182 ـ 183.
شمیم، علی اصغر، همان، ص 24.
تقی زاده، سیدحسن، خطابۀ آقای سیدحسن تقی زاده (تاریخ اوایل انقلاب مشروطیت ایران). - تهران: انتشارات باشگاه مهرگان، 1338، ص 29.
در همین فصل نیز قید شده است كه اگر هفت كرور از طرف ایران پرداخت شود، همۀ آذربایجان در مدت یك ماه تخلیه و به ایرانیان واگذار میشود، بجز قلعه و ولایت خوی كه تا پایان وصول كرور هشتم در اختیار لشكر روس باقی خواهد ماند (عهدنامۀ غرامات و تخلیۀ سرحدات فصل سیم).
در مورد نحوۀ پرداخت هشت كرور اول از ده كرور وجه خسارت - به شرحی كه قبلاً آورده شد - فتحعلی شاه بناچار شش كرور اشرفی از خزانۀ خود به آذربایجان ارسال کرد. جهت بقیۀ دو كرور باقیمانده و برای آزادسازی آذربایجان از قوای بیگانه، عباس میرزا ولیعهد سخت به زحمت افتاد.65
قاسم غنی و ...، همان، ص 51.
قائم مقامی، جهانگیر، مسئلۀ غرامات جنگ دوم ایران و روسیه. - بررسیهای تاریخی، سال نهم، شمارۀ اول، فروردین و اردیبهشت 1353، ص 273.
قائم مقامی، جهانگیر، نامه های سیاسی و ....، همان، صص 255 ـ 256.
جهانگیر میرزا، تاریخ نو. - به کوشش عباس اقبال آشتیانی. - تهران: علی اکبر علمی و شرکا، 1377، صص 113 ـ 114.
همان، ص 51.
محمود محمود، همان، صص 198 ـ 230.
معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورۀ قاجاریه. – همان، ص 124.
یک فقره سند، حاوی نامۀ عباس میرزا، ممهور به مهر او، در مورد تهیۀ کسری کرور هشتم عهدنامه، این سند هم اکنون نزد خانم نوش آفرین انصاری از نوادگان مسعود انصاری، وزیر خارجۀ محمدشاه موجود است.
با این همه، هنوز مقداری از وجه كرور هشتم پرداخت نشده بود كه در 14 صفر 1244 امبورگر نمایندۀ دولت روس در آذربایجان به وزیر خارجۀ ایران (میرزا ابوالحسن ایلچی)، خبر ورود گریبایدوف، اولین وزیر مختار بعد از جنگ روسیه را مكتوب کرد و خواستار به عمل آوردن تشریفات لازم برای استقبال از گریبایدوف گردید و اذعان کرد كه هر چه زودتر امر كرور هشتم و متعاقب آن تخلیۀ خوی را فیصله دهند.73
آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 6، ص 2.
همان.
چنین به نظر میرسد كه مقداری از وجه مذكور تا رجب 1244 پرداخت گردید؛ زیرا به ایران فرصت داده شد كه در تاریخ سیزده رجب، پنجاه هزار تومان و بیست رجب، صد هزار تومان پرداخت نماید تا خوی آزاد شود.75
قائم مقامی، جهانگیر، مسئلۀ غرامات ....، صص 277 ـ 279.
همان، به نقل از مرقع فیروز به شمارۀ 354 در کتابخانۀ مجلس.
قاضیها، فاطمه، اسنادی از روند اجرای معاهدۀ ترکمانچای. - تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1374، اسناد شماره های 51, 59, 74.
همان، صص 88 و 89.
به نظر میرسد كه وجه نقد پرداخت شده ولی تا تاریخ 28 جمادیالثانی 1246 هنوز از بابت غله و در واقع كسر كرور هشتم، دولت ایران پانزده هزار تومان بدهكار بوده است.79
همان، سند شمارۀ 14.
قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه در دورۀ فتحعلی شاه و محمدشاه. - تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380، سند شمارۀ 20.
آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 7، پشت صفحۀ 5.
قائم مقامی، جهانگیر، نکاتی دربارۀ قتل گریبایدوف. - بررسیهای تاریخی، سال چهارم، شمارۀ 5 و 6.
قاضیها، فاطمه، همان، اسناد شماره های 51 و 58.
قائم مقامی، جهانگیر، مسئلۀ غرامات جنگ دوم ایران و روس. - بررسیهای تاریخی، سال نهم، شمارۀ 2، صص 207 ـ 247.
« فصل سوم: دولت روسیه از طرف خویش به ملاحظۀ اجرای صحیح فصول مسطوره و نظر به انجام آن با صداقت و حقانیت و وظایف دوستی و حسن همجواریت از جانب دولت ایران، اگر در تمام مدت امتداد جنگ دولت روسیه با دشمنان خود، این مواد با حسن عمل انجام شود و هیچ دلیلی موجه در خلال آن زمان بر نقض آنها شهادت ندهند، در ضمن انعقاد صلح، مطالبۀ بقیۀ آخر كرور تومانی را كه دولت ایران الآن هم به دولت روسیه مقروض است، دولت روسیه گذشت و انكار خواهد كرد.»
به این ترتیب، مسئلۀ كرور نهم غرامات جنگ ایران و روس - كه پرداخت آن در زمان سه پادشاه قاجار به طول انجامید - آخرالامر با گذشت روسیه در برابر عدم سازش ایران با عثمانی در زمان ناصرالدین شاه پایان پذیرفت.
كرور دهم نیز كه در زمان فتحعلی شاه و دو سال بعد از انعقاد عهدنامۀ تركمانچای (1245ق.) از طرف تزار روس بخشیده شد و دلیل آن، واقعهای بود كه ذیلاً نقل میشود.¬
اجرای معاهدۀ تركمانچای و قتل وزیر مختار
آ.س گریبایدوف، در مذاكرات تركمانچای فعالانه شركت داشت و تمامی شرایط عهدنامه را همانا او تهیه و تنظیم كرده و شكل بخشیده بود. بنا به روایت معاصران بدون كمك گریبایدوف، پاسكویچ هرگز نمیتوانست چنان قرارداد نافعی برای روسیه منعقد نماید. وی (گریبایدوف) در ازای خدماتی كه در این زمینه انجام داد، به یكی از عالیترین رتبههای كشوری ارتقا یافت. به همین دلیل، دولت هنگام مطالعۀ وضعیت نامزدان پست وزیر مختاری روسیه در ایران، گریبایدوف را انتخاب كرد.85 از این پس مصالح حكومت روسیۀ تزاری ایجاب میكرد كه با كشور مغلوب همسایه، رابطۀ سیاسی مطلوبی داشته باشد؛ زیرا مسائل چندی از جمله موضوع غرامات جنگی وجود داشت - كه شرح آن در فوق آمد - كه تكلیف آنها روشن نشده و یا معوق مانده بود و دولت ایران میبایستی در محیطی دوستانه به آنها میپرداخت. جهت اجرای این امر، الكساندر گریبایدوف - كه متن روسی معاهدۀ تركمانچای به امضا و قلم او بود - با سمت وزیر مختار به ایران آمد. چنانچه هنگام ورود پس از چند روز توقف در تبریز در پنجم رجب 1244 وارد تهران شد.86 این مرد - كه خود را نمایندۀ دولت فاتحی در پایتخت كشور مغلوبی تصور میكرد - بنای تفاخر و بیاعتنایی به شاه و بدرفتاری و خشونت به مردم را گذاشت و هر روز به وجهی موجبات رنجش شاه و مردم را فراهم میآورد.87 اِعمال زور و خشونت همراهان سفیر با مردم پایتخت به حدی بود كه چندین بار نزدیك بود منجر به نزاع و كشمكش فوقالعاده شدید میان مردم و سفارت گردد. چنانچه قزاقها و پیشخدمتهای سفارت در حال مستی در بازارها و معابر هر نوع خفت و بی احترامی در حق مردم روا میداشتند. از جملۀ وقایع متعددی كه باعث هیجان مردم پایتخت علیه گریبایوف گردید، این بود كه وی به استناد عهدنامه، دو نفر دختر ارمنی را از اسیران جنگ - كه قبول اسلام كرده بودند - از آصفالدوله به زور گرفت. این موضوع بر علما و روحانیون گران آمد و تصمیم گرفتند كه آنها را به هر شكلی از سفیر پس بگیرند.88 چنان شد كه مردم به حكم علما روز دوشنبه دوم شعبانالمعظم سر به شورش برداشتند و اگر چه رأی علما قتل ایلچی نبود، اما مردم ستمدیده، عنان اختیار از كف داده، به طرف خانۀ گریبایدوف حملهور شدند.89 سفیر كه متوحش شده بود، دو نفر زن را تحویل داد، ولی مردم عاصی و رنجدیده، دست از شورش برنداشتند. گریبایدوف مردم را هدف گلوله قرار داد، ولی هرگونه دفاعی بیفایده بود. مهاجمان وارد عمارت شدند و گریبایدوف را به اتفاق كلیۀ اعضای سفارت به قتل رساندند. تنها كسی كه از این غوغا جان سالم به در برد، ملسوف منشی سفارت بود كه درگوشهای پنهان شده بود.90 گفتنی است كه حدود هفتاد هشتاد نفر از مسلمانان به ضرب گلوله یاران گریبایدوف نیز مقتول شـدند.91 بدین ترتیب درست یك سال از انعقاد معاهدۀ تركمانچای گذشته بود كه اولین سفیر روس بعد از اتمام جنگ در 11 فوریۀ 1829 برابر با شعبان 1244، در تهران به دست مردم دلسوخته كشته شد. این پیشامد كه ممكن بود موجب درگیری دیگری شود و بهانه به دست روسها برای طرح تقاضاهای دیگری بدهد، موجب وحشت شدید اولیای دربار قاجار شد. از طرفی آن روزها كشور روسیه با عثمانی در جنگ بود و بیم این داشت كه ایرانیها برای جبران شكستهای سابق به جانب عثمانیها گرایش یابند؛ لذا بر ایرانیان چندان سخت نگرفتند.92 چنانچه در همین ماه شعبان، از طرف یكی از كارگزاران روس (امبورگر) نامهای به قائم مقام ارسال شد و در آن اظهار تشكر و قدردانی از بانویی کرد كه عباس میرزا به جهت مراقبت از همسر گریبایدوف مأمور كرده بود و اینكه آن زن، لازمۀ جانفشانی و مهربانی و دلداری را نسبت به این امر مرئی داشته و آنی و دقیقهای غفلت نكرده است و كمال رضامندی را اظهار داشت.93 حدود یك ماه بعد یعنی هشتم رمضان 1244 باز هم امبورگر به قائم مقام مكتوب کرد كه همسر گریبایدوف را به همراه پدرش مایور كنیار جفجواوزوف به تفلیس روانه نمایند94 و بدین گونه، دو ماه بعد به ترتیب 2 و 11 ذیقعده از طرف روسیه در دو نامۀ جداگانه - كه به عباس میرزا و قائم مقام نوشته شد - خواستار شدند كه نعش گریبایدوف را به وطنش اعاده نمایند، البته با كمال حرمت و عزت، نهایت اعزاز و احترام را نسبت به نعش ایلچی در راهها و منازل به جا آورند.95 به هر روی دولت ایران از دلجویی چیزی فرو نگذاشت؛ جسد گریبایدوف را با احترامات رسمی كامل به قفقاز فرستاد؛ آتش بازی نیمۀ شعبان را موقوف ساخت و به جای آن روز سوگواری اعلام کرد و نسبت به زن ماتم زدۀ سفیر، نهایت عزت را معمول داشت.96 شهادت منصفانۀ ملسوف، «شخصی كه منشی سفارت بود و جان سالم از غوغا به در برده بود» نیز كه دال بر رفتار تحریكآمیز گریبایدوف بود، موجب شد، امپراتور روسیه سیاست ملایمی درپیش گیرد.97 بنابراین، با اظهار تمایل روسیه و توافق ایران، قرار بر این گردید كه هیئتی جهت عذرخواهی از قتل گریبایدوف به دربار روسیه اعزام شود. در ابتدای امر، بنا بود كه عباس میرزا خود به معیت قائم مقام به روسیه برود. بعد بنا شد شاهزاده محمد میرزا عازم این مأموریت شود. عزیمت محمد میرزا نیز منتفی شد و سرانجام حكومت ایران مصمم شد هیئتی به ریاست خسرو میرزا پسر هفتم عباس میرزا، جهت تقدیم مراتب معذرت از امپراتور روسیه، به پترزبورگ برود. خسرو میرزا همراه با میرزا محمدخان زنگنۀ امیر نظام، محمدحسین خان اشیك آقاسی، میرزا صالح و میرزا بابای حكیم - كه هر دو از تحصیل كردگان انگلستان بودند - میرزا محمدتقی (امیركبیر بعدی) و مسیوسمینو فرانسوی، از طریق تفلیس عازم پترزبورگ شدند.98 فتحعلی شاه هم دو نامه خطاب به امپراتور روسیه در عذرخواهی از مرگ گریبایدوف نوشت كه در یكی از نامهها، چنین آمده است:
بیا كه نوبت صلح است و دوستی عنایت/ به شرط آنكه نگوییم از آنچه رفت، حكایت.99 به هر روی امپراتور، خسرو میرزا را با كمال گرمی پذیرفت. خسرو میرزا پس از اظهار معذرت از طرف شاه ایران، تقاضا كرد كه تزار این واقعه را فراموش كند. نیكلای اول دست خسرو میرزا را گرفت و اظهار كرد كه من همواره این واقعه شوم را فراموش خواهم کرد.100 در همین ملاقات (22 صفر 1245) بود كه امپراتور مبلغ یك كرور تومان از غرامات جنگی را - كه دولت ایران به موجب معاهدۀ تركمانچای میبایستی میپرداخت - بخشود و در نامهای كه به عباس میرزا نوشت آن را تأیید كرد:
«بناء علیه، ورقۀ علیحده به دستخط خود نوشتم، از مبلغ معینه كه قرض دولت ایران است، موافق مصالحۀ منعقده در تركمانچای كه در عهدنامۀ بینالدولتین ایران و روس مندرج است، مبلغ یك كرور گذشت نمودم؛ مابقی را مهلت دادم كه به مدت پنج سال كار سازی نمایند...».101 و بدین ترتیب، این واقعه - كه میتوانست برای دولت روسیه بهانۀ جنگ باشد - با عذرخواهی رسمی ایران پایان پذیرفت و كنیاز دالغوروكی به عنوان جانشین گریبایدوف جهت اجرای عهدنامۀ تركمانچای وارد ایران گردید. ظاهراً انتخاب دالغوروكی به سفارت ایران - كه از شاهزادگان روسی نیز بوده است - از هر دو طرف توأم با خوشبینی و حسن نیت بوده است. زیرا در زمان مذاكرات سران دو دولت در دهخوارقان، این شخص از طرف پاسكویچ در دهخوارقان به استقبال عباس میرزا آمد و همچنین در زمان تحویل وجوه وجه المصالحه جهت انعقاد معاهدۀ تركمانچای، دالغوروكی مهماندار ولیعهد بوده است. نیز در مأموریتی كه خسرو میرزا به روسیه داشته، از حمایت دالغوروكی - كه در دربار آنجا سمتهای مختلفی داشته - بیبهره نبوده است.102 دالغوروكی، در یكی از نامههای خود هدف اصلی از اعزام خود را به ایران، به عمل آوردن مضامین عهدنامۀ تركمانچای قید کرده است.103 لحن نامههای دالغوروكی غالباً احترامآمیز است و از محتوای اسناد برمیآید كه وی سعی داشته در درجۀ اول برنامۀ دولت روسیه را از طریق احترام و ادای كلمات محبتآمیز اجرا نماید؛ چنانچه در بعضی از نامهها از قائم مقام و عباس میرزا خواهش و تمنای زیاد و حتی التماس مینموده، ولی در مواردی كه لازم بوده، تهدید بسیار جدی نیز به عمل میآورده و این تفاوت در گفتار، جهت اجرای برنامههای كشورش بوده كه از هر طریق باید اجرا میشده است. ارتباط و مكاتبات وی اغلب با قائم¬مقام بوده و مسائل را با او در میان میگذاشته و فقط زمانی به مكاتبه با عباس میرزا میپرداخته كه از مكاتبه و گفتگو با قائم مقام نتیجهای حاصل نمیشده و یا قصد احوالپرسی و نظایر آن را داشته است.104 به هر حال مأموریت دالغوروكی در ایران به اتمام رسید، اسناد نمایانگر این نكته است كه وی حداقل تا جمادیالثانی سال 1246 در ایران بوده است، زیرا در هفتم همین ماه نامهای به قائم مقام نوشته و خروج خود را تا ده دوازده روز دیگر از ایران اعلام داشته و گوشزد کرده كه امورات را به عالیجاه میرزابزك تسلیم کرده است.105 به هر جهت از تاریخ هفتم جمادیالاول 1246 بزك شوالیه و مشاور دربار روسیه موقتاً امور سفارت و سركنسولگری روس را در ایران به عهده گرفت. او نیز همان روش دالغوروكی را در اجرای عهدنامۀ تركمانچای به كار میگرفته و سعی داشته كه با حسن تفاهم به حل امور بپردازد. مأموریت این شخص در منصب مزبور در ایران بیش از یك سال و نیم دوام نیافته و در تاریخ 29 شوال 1247، شخصی به نام ایوان سیمونیچ را به جای خود معرفی كرد.106 ایوان سیمونیچ به دستور كنت نسلرود وزیر خارجۀ وقت روسیه، در هجدهم اكتبـر 1832م./1248ق. به عنوان وزیر مختار دولت روسیه در ایران مشغول به كار شد. وزارت مختار وی پس از مرگ فتحعلی شاه و به مدت چهار سال یعنی تا زمان محمدشاه ادامه یافت107 و در این مدت به انجام امور مربوط به عهدنامۀ تركمانچای نیز میپرداخت.
پس از مرگ فتحعلی شاه در سال 1250ق. چون بر طبق فصل هفتم عهدنامۀ تركمانچای، روسیه عباس میرزا را وارث تاج و تخت ایران شناخته بود و در این زمان عباس میرزا درگذشته بود، بنابراین وارث او یعنی محمد میرزا به شاهی رسید. در زمان محمدشاه به رغم اجحافاتی كه از دولت روسیۀ تزاری به ایران میشده و مطابق اسناد موجود زورگوییهای توأم با تهدید و تحكم كه از یك وزیر مختار به صدراعظم (میرزا آقاسی) و وزیر خارجه اعمال میشده، باز میبینیم كه پادشاه ناتوان دست یاری به سوی دشمن نیرومند دراز میكند و حمایت و اعانت آنها را در موضوع هرات و مقابله با انگلیسیها تقاضا میكند، تا حدی كه مكاتبات مكنیل سفیر انگلیس را با دولت ایران در اختیار وزیر خارجۀ روسیه گذاشت و اذعان کرد كه به رغم تحمل مخارج سنگین جنگ و تصرف كل افغانستان بجز هرات، به جهت تهدید مكنیل مبنی بر استقرار قوای انگلیس در بحرفارس و جزایر جنوب، شاه مجبور به فراخواندن قوای خود شده است.108 از طرف دیگر مكنیل نیز صدراعظم را تهدید کرده بود كه به وی خبر رسیده كه حاجی میرزا آقاسی در حضور شاه اظهار داشته است، اگر هراتیها ایستادگی كنند، مردم تهران را تحریك به قتل مكنیل خواهد کرد، یعنی بر او همان رود كه بر سر گریبایدوف آمد. سفیر انگلیس، حاجی را مورد بازخواست قرار داده و مصراً از او خواست كه این خبر را تأیید یا تكذیب كند.109 به هر حال اجرای معاهدۀ تركمانچای در زمان محمدشاه به طریق مذكور در فوق توسط وزرای مختار روس - كه به ترتیب ایوان سیمونچ، كلنل دو حامل، غراف مدم، و دالغوروكی بودهاند - صورت میگرفته است. در این دوره (دورۀ محمدشاه) روسها یك بار در سال 1252 و بعد در سال 1258 قمری به بهانۀ جلوگیری از دزدیهای تراكمه در دریای خزر در جزیرۀ عاشوراده مستقر شدند. دولت ایران نیز چندین بار از روسها خواست آنجا را تخلیه كنند اما روسها به تقاضای دولت ایران وقعی ننهادند تا اینكه در زمان ناصرالدین شاه، در سال 1267 عدهای از تراكمه به آن جزیره حمله برده و عدهای از روسها را كشته و جمعی را به اسارت گرفتند و با آنچه به دستشان رسیده بود، شبانه فرار كردند. بعد از این واقعه، روسها برای عزل حاكم مازندران (مهدیقلیمیرزا) - كه برادر شاه بود - دست به كار شدند اما میرزا تقی خان امیر نظام مدتها ایستادگی کرد110 تا اینكه دالگوركی وزیر مختار روس، نامۀ مفصلی به امیر نوشت و عدم رضایت امپراتور روسیه را در این زمینه و عزل بلادرنگ حاكم مازندران را خواستار شد؛ ولی ناصرالدین شاه به این امر راضی نشد؛111 اما مقاومت امیر و ناصرالدین شاه نتیجهای نبخشید و با فشارهایی كه از طرف روسیۀ تزاری به دولت ایران وارد میشد، ناچار تن به عزل مهدیقلی میرزا دادند.112 بعد از عزل و قتل امیر و صدارت میرزا آقا خان نوری، در اسناد روابط ایران و روس، تهدید و تحكم وزیر مختار روس به میرزا آقا خان صدراعظم بخوبی هویدا و روشن است. هنگامی كه كارگزاران انزلی از ورود كشتیهای جنگی روسها به مرداب انزلی ممانعت کردند، وزیر مختار روسیه با لحنی خشونت بار میرزا آقا خان را تهدید و اذعان کرد كه این كشتیها به رغم آتشی بودن، تجارتی است و اولیای ایران از فصول عهدنامۀ [تركمانچای] آگاهند و باید كسانی را كه به خود جرئت اینگونه اقدامات خصومت انگیز را میدهند، مطلع سازند؛ زیرا دولت روسیه تحمل نخواهدكرد. میرزا آقا خان پاسخ داده بود كه كشتی جنگی مطابق عهدنامه فقط در بحر خزر میتواند سیر كند، ولی حالا كه میگویید كشتی تجارتی است، قبول میكنیم و تلویحاً از آنها خواسته بود كه بدون سروصدا عبور نمایند تا «باعث شهرتهای مرارت افزا نشود.»113 در سال 1290 شیخ عبدالله كرد، تاخت و تازهایی در سرحد ایران به انجام رساند. ناصرالدین شاه برای دفع فتنۀ او به دولت روسیه متوسل شد و مصراً از اولیای آن دولت خواست تا برای دفع شیخ اقدام كنند.114 در همین سال میرزا حسین خان سهپسالار، ناصرالدین شاه را به فرنگ برد و امپراتور روسیه پذیرایی شایانی از ناصرالدین شاه به عمل آورد.115 در سال 1293 ناصرالدین شاه تمام شیلات را به سپهسالار اجاره داد و او نیز یكجا تمام آن را به روسها واگذار كرد116 و117 در سال 1295 ناصرالدین شاه بار دوم هم به روسیه تزاری و فرنگستان سفر كرد و اندكی پس از بازگشت، اجازۀ تشكیل بریگاد قزاق را تحت نظر افسران روسی صادر کرد. برای این منظور، مأموران سیاسی و كنسولی روس به عنوان حفاظت از سفارتخانهها و كنسولگریهای روسیه در نقاط مختلف ایران، عدۀ زیادی قزاق استخدام كردند و دستگاههای عریض و طویلی برای خود فراهم ساختند كه هزینۀ آن البته از محل خزانۀ ایران تأمین میشد.118 در سال 1297 سهپسالار مجدداً عزل شد و به موجب دستور شاه، از شیلات نیز سلب اختیار گردید و این اختیار به شاه منتقل شد.119 در سال 1300 قرار داد شیلات بین دولت ایران و لیانازوف، تبعۀ روس در هشت ماده به تصویب رسید. به موجب این قرارداد، كل شیلات و صیادی ماهی از رودخانۀ آستارا الی رودخانۀ اترك به موعد شش سال به اجاره به لیانازوف واگذار گردید120 و این قرار داد مجدداً در سال 1306 تمدید گردید.121 در اواسط نیمۀ دوم قرن نوزدهم - كه روسها در نواحی تركستان مشغول نفوذ و پیشرفت بودند - گاهی به اقداماتی دست میزدند كه مخالف منافع دولت ایران بود و این امر اغلب موجبات نگرانی و اعتراض دولت ایران را به وجود میآورد. به همین دلیل قرار شد كمیسیونی مركب از نمایندگان دولتین ایران و روسیۀ تزاری تشكیل و به این امر خاتمه دهد. این مذاكرات سه سال طول كشید و در 22 محرم 1299، معاهدهای به نام معاهدۀ آخال و خراسان بین دو كشور منعقد گردید.122 به موجب این معاهده، حدود ایران و روس و نواحی متعلق به آنها در طرف شرقی بحر خزر معین شد و حق مالكیت دولت ایران از مرو و آخال و سایر نواحی تركستان سلب گردید.123 در 29 شوال 1300 وزیر مختار روس، قراویف را در رأس هیئتی معرفی تا با معاهدۀ آخال، همراه با نمایندگان ایران خطوط سرحدی را تعیین نمایند.124 پیرو موارد بالا، در سال 1301 دستورالعمل قرارداد آب و تعیین زمین در میان اهالی سرحدیه دره¬جز و كلات را سلیمان خان صاحب اختیار از طرف ایران و قراویف از طرف روسیه بین دو كشور تنظیم و منعقد ساختند، در این قراردادها حتی نوع كشت روستائیان سرحدی، مقدار آن و میزان برداشت یا عدم برداشت آب و ... مشخص و معین گردیده است.125 در سال 1305 كه انگلیسها فرمان آزادی كشتیرانی را در رود كارون تحصیل و سه ماه بعد امتیاز بانك شاهنشاهی را اخذ کردند و مقدمات سفر سوم ناصرالدین شاه را به فرنگ فراهم آوردند، روسها شروع به مخالفت كردند و دولت ایران را تحت فشار سیاسی قرار دادند. سرانجام با مذاكراتی كه بین نمایندگان دو كشور به عمل آمد، ناصرالدین شاه ناچار شد برای اجرای حتمی عزم خود یعنی سفر به فرنگستان، خواستههای روسها را كه عبارت بود از آزادی كشتیرانی در مرداب انزلی و كل رودخانههای مصب بحر خزر و واگذاری اختیار به دولت روسیه جهت ساختن راهآهن و مواردی دیگر از این قبیل قبول کرد.126 دولت روسیۀ تزاری حتی زمانی كه ناصرالدین شاه در سفر بود، دست از كسب امتیازات بر نداشت؛ چنانچه روز 12 ذیقعدۀ 1306 هنگامی كه ناصرالدین شاه در بیرمنگام به سر میبرده، از طریق وزیر خارجۀ ایران با تلگراف از شاه خواست كه بر قرارداد مربوط به رفتوآمد كشتی به مرداب انزلی و رودخانهها صحه گذارد.127 روسها به دلخواه خود قراردادها را تغییر میدادند و شاه بر آنها صحه میگذاشت. چنانچه در خصوص قرارداد مربوط به ساختن راهآهن توسط كمپانیهای روسی و همینطور قرار داد كشیدن سیم تلگراف تغییراتی دادند و شاه هم بر آن تغییرات را صحه گذارد.128 پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر سوم، باز روسیه درصدد كسب امتیازات بیشتر و سودمندتری از ایران برآمد. چنانچه در سال 1307، امتیاز تأسیس بانك رهنی استقراضی ایران به روداك پولیاكف تبعۀ روس واگذار شد.129 در سال 1312 اختیار تمام جنگلهای ایران به تبعۀ دولت روس واگذار شد كه طی قرار نامهای در 9 فصل بین دو كشور منعقد گردید.130 در سال 1313 - كه سال مرگ ناصرالدین شاه است - مسئلۀ تعیین سرحدات مغان كه بارها از سوی دو كشور جهت حل آن نمایندگانی اعزام شده بود، مطرح شد ولی دولت روسیه از اعزام نماینده طفره میرفت.131 پس از مرگ ناصرالدین شاه (1313ق.)، در دورۀ مظفرالدین وقایع مهمی روی داد كه اهم آنها انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب اكتبر در شوروی بود كه تحول اساسی در هیئت حاكمۀ دو كشور ایجاد کرد. در سال 1317 اولین استقراض ایران از روس به مبلغ 22 میلیون و نیم منات و به مدت 75 سال با گرو گذاشتن گمركات شمالی ایران صورت گرفت. در سالهای 1319 و 1323 به ترتیب استقراضهای دوم و سوم ایران از روس انجام یافت و مظفرالدین شاه در سال 1324 - در حالی كه فرمانهای اول و دوم مشروطه را صادر كرده بود - درگذشت.132 در دورۀ محمدعلی شاه و پس از آن احمدشاه، روابط دو كشور تحت تأثیر وقایع مشروطه، انقلاب اكتبر شوروی، جنگ جهانی اول و ارتباط آن با ایران و روس، میرزا كوچك خان جنگلی، مسائل مربوط به اتباع دو كشور، شیلات، تبلیغات دولت شوروی در سرحدات، امور مربوط به قزاقها، ورود و خروج قشون روس از كشور و درگیریهای مرزی بلشویكها، پناهندگی اتباع ایرانی به سفارت روس، موضوع تخلیۀ ایران از قشون روس و انگلیس و امثالهم بوده است. در این حال به رغم یادداشت مورخ 37 ژانویۀ 1918 تروتسکی، وزیر امورخارجۀ شوروی به دولت ایران که در آن علاوه بر الغای قرارداد 1907، تمام معاهدات منعقده میان روسیۀ تزاری و ایران محکوم و ملغا شده بود، مفاد قرارداد ترکمانچای از جملۀ مواد مربوط به سرحدات و خطوط مرزی همچنان به قوت خود باقی بود.
در این میان، البته کسانی نیز می¬خواستند آذربایجان قفقاز را دوباره ضمیمۀ خاک ایران کنند. برای همین پس از جنگ جهانی اول، هیئتی از بادکوبه به تهران آمد و با اعضای دولت ایران دربارۀ شهرهایی که بر اساس دو عهدنامۀ گلستان و ترکمانچای ضمیمۀ خاک روسیه شده بود، به گفتگو نشست و راجع ¬به چگونگی پیوستن آنها به ایران به رایزنی پرداخت. امّا در این -باره تلاش نمایندگان دولت ایران در کنفرانس صلح ورسای (ژانویۀ 1919) جهت دادخواهی به منظور استیفای حقوق از دست رفتۀ مردم ایران از جمله بازپس¬گیری سرزمینهای جدا شده، به دلیل کارشکنیهای دولت انگلیس بینتیجه ماند،133 بلکه کوشش افرادی مانند محمدامین رسولزاده، رهبر حکومت آذربایجان قفقاز راه به جایی نبرد134 و سرانجام با سقوط دولت قفقاز به دست بلشویکها، موضوع الحاق مجدد شهرهای مزبور به ایران بکلی کنار گذاشته شد و به طور همیشه به محاق فراموشی رفت. به هر روی دو سال بعد از انقلاب روسیه، مأموریت مهّمی به علیقلی خان انصاری ملقب به مشاورالممالك داده شد و آن، انعقاد عهدنامهای بود كه میبایستی بین دو كشور ایران و حالا دیگر اتحاد شوروی، بر پایۀ مواد 16 گانهای كه تروتسكی و چیچرین، كمیسرهای خارجه دولت شوروی راجع به حقوق ایران در نظر گرفته بودند، منعقد میکرد. به طور كلی این مواد عبارت بودند از فسخ جمیع قرضهایی كه ایران به حكومت تزاری بدهکار بود، فسخ جمیع امتیازاتی كه پیش از این چه به حكومت روسیه و چه به اشخاص سایره از تبعۀ روس از طرف دولت ایران داده شده بود و لغو كاپیتولاسیون و مانند اینها.135 همین طور در تلگراف رمزی كه به مشاورالممالك شده بود، دستور فراهم آوردن عقد عهدنامۀ مودت با رعایت مندرجات نوشتجاتی كه در نقض عهدنامۀ تركمانچای به سفارت ایران نوشته بودند، داده شده بود. مشاورالممالك، نیز مأموریت خود را انجام داد و «عهدنامۀ مودت بین ایران و دولت شوروی روسیه» را مشتمل بر یك مقدمه و 26 ماده با «گئوركی و لاسیلیوچ چیچرین» و «میخائیلویچ قراخان» در تاریخ 26 فوریۀ 1921 برابر با هشتم حوت 1299 یعنی 5 روز بعد از كودتای رضاخان سردارسپه، در مسكو منعقد کرد. این قرارداد 23 اوت 1921 به تصویب و تصدیق كمیتۀ اجرایی مركزی اتحاد جماهیر شوروی رسید. براساس فصل اول این عهدنامه، دولت شوروی به سیاست جابرانۀ امپریالیستی روسیه نسبت به ایران خاتمه داد و كلیۀ معاهدات و مقاولات و قراردادهایی كه دولت امپراتوری سابق با دولت ایران منعقد و حقوق حقۀ ملت ایران را تضییع كرده بود، از درجۀ اعتبار ساقط میداند.136 همین طور به موجب بخشی از فصل دوازدهم، «آن امتیازاتی را هم كه دولت امپراطوری و اتباع آن از دولت ایران جبراً تحصیل كردهاند، لغو و باطل میسازد.» عهدنامۀ مزبور در تاریخ 23 قوس 1300 شمسی به امضای مؤتمن الملك (حسین پیرنیا)، رئیس مجلس شورای ملی رسید و در 25 جمادی الاول 1340 قمری برابر با چهارم بهمن 1300، احمد شاه قاجار بر آن صحه گذاشت و بدین ترتیب فصل جدیدی در روابط میان ایران و اتحاد شوروی گشوده شد.
عبدالله یف، فتح الله، همان، ص 204گ.
قائم مقامی، جهانگیر، نکاتی دربارۀ قتل گریبایدوف. - بررسیهای تاریخی، سال چهارم، شمارۀ 5 و 6 (آذر و اسفند 1348)، ص 255.
بینا، علی اکبر، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران. - تهران: دانشگاه تهران، 1377، ص 250.
ریاحی، محمدامین، دو نامۀ مهم سیاسی و تاریخی از عباس میرزا نایبالسلطنه، مجلۀ یادگار، دیماه 1326، سال چهارم، شمارۀ چهارم، ص 15 .
سپهر، میرزا محمدتقی، همان، ص 250.
آذر، حسین، تاریخ جنگهای ایران و روس «آهنگ سروش»، به تصحیح امیرهوشنگ آذر. - تهران: نشر مصحح، 1369، ص 2.
جهانگیر میرزا، تاریخ نو، همان، ص 127.
آذر، حسین، همان، ص 28.
آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 9، ص 22.
همان، آلبوم 8، ص 23.
همان، ص 44.
آدمیت، فریدون، امیر کبیر و ایران. - تهران: انتشارات خوارزمی، 1362، ص 555.
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 240.
نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان. – تهران: مؤسسۀ نشر هما، 1369، ج 2، ص 273.
بیا كه نوبت صلح است و دوستی عنایت/ به شرط آنكه نگوییم از آنچه رفت، حكایت.99
قائم مقام فراهانی، ابوالقاسم، همان، ص 46.
تاجبخش، احمد، همان، ص 261، به نقل از
Jean Savon از سفارت پطرز بورگ، ص 17.
Jean Savon از سفارت پطرز بورگ، ص 17.
«بناء علیه، ورقۀ علیحده به دستخط خود نوشتم، از مبلغ معینه كه قرض دولت ایران است، موافق مصالحۀ منعقده در تركمانچای كه در عهدنامۀ بینالدولتین ایران و روس مندرج است، مبلغ یك كرور گذشت نمودم؛ مابقی را مهلت دادم كه به مدت پنج سال كار سازی نمایند...».101
قائم مقامی، جهانگیر، نکاتی دربارۀ ...، همان، ص 274.
انصاری، میرزا مسعود، همان، صص 58 و 68.
قاضیها، فاطمه، اسنادی از روند اجرای معاهدۀ ترکمانچای، همان، سند شمارۀ 73.
همان، اسناد شماره های 1 تا 73.
همان، سند شمارۀ 68.
همان، صص 42 و 43.
ا.اوسیمونیح، خاطرات وزیر مختار. - ترجمۀ یحیی آرینپور. - تهران: انتشارات پیام، 1353، ص 7.
پس از مرگ فتحعلی شاه در سال 1250ق. چون بر طبق فصل هفتم عهدنامۀ تركمانچای، روسیه عباس میرزا را وارث تاج و تخت ایران شناخته بود و در این زمان عباس میرزا درگذشته بود، بنابراین وارث او یعنی محمد میرزا به شاهی رسید. در زمان محمدشاه به رغم اجحافاتی كه از دولت روسیۀ تزاری به ایران میشده و مطابق اسناد موجود زورگوییهای توأم با تهدید و تحكم كه از یك وزیر مختار به صدراعظم (میرزا آقاسی) و وزیر خارجه اعمال میشده، باز میبینیم كه پادشاه ناتوان دست یاری به سوی دشمن نیرومند دراز میكند و حمایت و اعانت آنها را در موضوع هرات و مقابله با انگلیسیها تقاضا میكند، تا حدی كه مكاتبات مكنیل سفیر انگلیس را با دولت ایران در اختیار وزیر خارجۀ روسیه گذاشت و اذعان کرد كه به رغم تحمل مخارج سنگین جنگ و تصرف كل افغانستان بجز هرات، به جهت تهدید مكنیل مبنی بر استقرار قوای انگلیس در بحرفارس و جزایر جنوب، شاه مجبور به فراخواندن قوای خود شده است.108
قاضیها، فاطمه، اسناد و روابط ایران و روسیه در دورۀ فتحعلی شاه و محمدشاه. – همان، سند شمارۀ 14.
آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1269، کارتن 7، پاکت 3.
محمود محمود، همان، چاپ هفتم، ص 599.
آرشیو وزارت امور خارجه، همان.
محمود محمود، همان، ص 600.
آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1267، کارتن 7، پاکت 3.
آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1290، کارتن 14، پاکتهای 8 و 18.
روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگستان، به کوشش فاطمۀ قاضیها. – تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1377، ص 403.
قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه از دورۀ ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه. - تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380، ص 32.
همان، اسناد شمارۀ 97 و 107.
همان، اسناد شمارۀ 87، 118و 122.
همان، اسناد شمارۀ 81، 82، 83 و 97.
همان سند، شمارۀ 89.
آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1306، کارتن 2، پاکت 9.
دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، اسنادی از روابط ایران با مناطقی از آسیای مرکزی. – تهران: 1372، صص 183 ـ 193.
Martin Sicker, the Bear and the lion. NewYork, Prager, 1988, p. 14
قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه از ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه. – همان، سند شمارۀ 90.
همان اسناد، شمارۀ 95 و96.
همان، سند شمارۀ 103.
همان، سند شمارۀ 108.
همان، اسناد شمارۀ 110، 114و 115.
همان، اسناد شمارۀ 119، 120و 121.
همان، سند شمارۀ 123.
همان، سند شمارۀ 124.
آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما. - تهران: زوار، 1372، ج 1.
در این میان، البته کسانی نیز می¬خواستند آذربایجان قفقاز را دوباره ضمیمۀ خاک ایران کنند. برای همین پس از جنگ جهانی اول، هیئتی از بادکوبه به تهران آمد و با اعضای دولت ایران دربارۀ شهرهایی که بر اساس دو عهدنامۀ گلستان و ترکمانچای ضمیمۀ خاک روسیه شده بود، به گفتگو نشست و راجع ¬به چگونگی پیوستن آنها به ایران به رایزنی پرداخت. امّا در این -باره تلاش نمایندگان دولت ایران در کنفرانس صلح ورسای (ژانویۀ 1919) جهت دادخواهی به منظور استیفای حقوق از دست رفتۀ مردم ایران از جمله بازپس¬گیری سرزمینهای جدا شده، به دلیل کارشکنیهای دولت انگلیس بینتیجه ماند،133
سپهر، مورخ الدوله، ایران در جنگ بزرگ. - تهران: انتشارات ادیب، 1362، صص 451 ـ 457.
مجد، محمدعلی (فطن السلطنه)، گذشت زمان. - خاطرات علی محمد مجد. - بی جا، بی تا، ج 1، صص 48 ـ 49.
قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه از ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه. – همان، اسناد شمارۀ 162 و 163.
ذوقی، ایرج، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ. – تهران: 1368، صص 533 ـ 542.
- جمالزاده، محمدعلی، تاریخ روابط ایران و روس. – تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار، 1372، صص 19 ـ 36.
- نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر. – تهران: انتشارات بنیاد، 1372، ج 1، ص 111.
- همان، صص 111 و 112.
- همان، ص 64.
- جمالزاده، همان، ص 19.
- نفیسی، همان، ص 88 .
- مقتدر، سرهنگ غلامحسین، تاریخ نظامی ایران. – تهران: چاپخانۀ فردین و برادر، 1318، ص 234.
- نفیسی، همان، ص 67.
- عشقی، خانک، سیاست نظامی روسیه در ایران. – تهران: شرکت افست، 1353، ص 28.
- واتسن، گرنت، تاریخ ایران در دورۀ قاجاریه. - ترجمۀ وحید مازندرانی. - تهران: انتشارات امیرکبیر، 1348، چاپ دوم، صص 139 و 140.
- شمیم، علی اصغر، ایران در دورۀ سلطنت قاجار. - تهران: انتشارات علمی، چاپ سوم، 1371، صص 86 و 87 .
- همان، ص 86 .
- مقتدر، غلامحسین، همان، ص 240.
- نفیسی، سعید، همان، ص 254.
- حائری، عبدالهادی، نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویۀ تمدن بورژواری غرب. – تهران: امیرکبیر، 1372، صص 27 ـ 31.
- مدنی، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران. - قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1361، ص 15.
- تاجبخش، احمد، سیاستهای استعماری روسیۀ تزاری انگلستان و فرانسه در ایران. - تهران: انتشارات اقبال، 1362، صص 47 و 555.
- حائری، عبدالهادی، همان، ص 250.
- محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس. – تهران: انتشارات اقبال، 1362، ج 1، صص 102 ـ 105.
- مدنی، سیدجلال الدین، همان، ص 16.
- عشقی، خانک، همان، صص 166ـ 172.
- لرد کرزن، جرج ناتانیل، ایران و قضیۀ ایران. - ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی. - تهران: علمی و فرهنگی، 1367، ص 773.
- عشقی، خانک، همان، صص 160 ـ 163.
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 222 .
- قائم مقامی، جهانگیر، سندی دربارۀ سفارت یرملوف به ایران. - بررسیهای تاریخی، سال پنجم، بهمن و اسفند 1349، شمارۀ ششم، ص 244.
- بروکلمان، کارل، تاریخ ملل و دول اسلامی. - ترجمۀ هادی جزایری. - تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1346، ص 582 .
- مفتون دنبلی، عبدالرزاق بیک، مآثر سلطانیه. - به اهتمام غلامحسین صدری افشار. - تهران: ابن سینا، 1351، ص 389.
- تاجبخش، احمد، همان، ص 236.
- اسنادی از روابط ایران با منطقۀ قفقاز. - تهران: ادارۀ انتشارات اسناد، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1372، ص 323.
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 127.
- سپهر، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، دورۀ کامل قاجاریه. - با مقابله و تصحیح جهانگیر قائم مقامی. - تهران: امیرکبیر، 1337، صص 215 ـ 216.
- بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران. – تهران: زوار، 1371، جلد 6، صص 20 و 21.
- دریا گشت، محمد رسول، قائم مقام نامه. - تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار یزدی، 1377، صص 72 و 73.
- معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورۀ قاجاریه، به کوشش غلامرضا طباطبایی. - تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشاریزدی، 1373، ص 122.
- اجلالی، فرزام، بنیان حکومت قاجار، نظام سیاسی ایلی و دیوانسالاری مدرن. – تهران: نشرنی، 1373، ص 27.
- ریاحی، محمد امین، سفارتنامه های ایران. – تهران: توس، 1368، ص 237.
- عبدالله یف، فتح الله، گوشه ای از مناسبات روسیه و ایران و سیاست انگلستان در ایران. - ترجمۀ غلامحسین متین. - تهران: چاپ آفتاب، 1356، صص 153 و 154.
- شمیم، علی اصغر، همان، ص 100.
- آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد آلبوم شده، آلبوم 3، برگ 4، به تاریخ رمضان 1242.
- همان، آلبوم 3، برگ 8، باسجع مهر «دُر دریای خسروی عباس».
- نفیسی، سعید، همان، ج 2، صص 135 ـ 143.
- افشار یزدی، محمود، سیاست اروپا در ایران. - ترجمۀ سیدضیاءالدین دهشیری. - تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1358، ص 64.
- وثوق، عباس، عبرتنامۀ روشندلان. - تهران: بی جا، 1358، ص 55.
- لاچینی، ابوالقاسم، احوال و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایبالسلطنه. – تهران: بنگاه مطبوعاتی افشاری، 1326، ص 17.
- آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 3، برگ 5.
- آبادیان، حسین، روایت ایرانی جنگهای ایران و روس. - تهران: 1380، صص 124 ـ 125.
- پناهی سمنانی، قائم مقام فراهائی، چهرۀ درخشان ادب و سیاست. - تهران: نشر ندا، 1376، ص 172.
- ورجاوند، پرویز، ایران و قفقاز. – تهران: نشر قطره، 1378، ص 144.
- آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 3، ورق 50 و 51 با مُهر «عبده الرجی عباس».
- همان، ص15، به تاریخ ربیع الاول 1243.
- همان، نامۀ عباس میرزا به بهرام میرزا.
- قائم مقامی، جهانگیر، نامههای سیاسی و تاریخی سیدالورزا قائم مقام فراهانی. - تهران: دانشگاه ملی ایران، 1358، ص 104، نامه شمارۀ 11.
- همان، صص 110 و 111.
- انصاری، میرزا مسعود، سفرنامۀ خسرو میرزا به پترزبورگ، به تصحیح فرهاد میرزا معتمدالدوله، به کوشش محمد گلبن. - تهران: کتابخانۀ مستوفی، 1349، ص 68.
- قاسم غنی و عباس اقبال آشتیانی، غرامات معاهدۀ ترکمانچای و جریان پرداخت آن. – یادگار، مهرماه 1324، سال اول، شمارۀ دوم، ص 21.
- ـ لاچینی، ابوالقاسم، همان، صص 17 ـ 18.
- همان، صص 18 ـ 19.
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 236.
- قاسم غنی و اقبال آشتیانی، همان، ص 22.
- قائم مقام فراهانی، ابوالقاسم، منشآت. - گردآورۀ فرهاد میرزا معتمدالدوله. - تهران: ارسطو، بی تا، ص 40.
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 273.
- نفیسی، سعید، همان، ج 2، صص 182 ـ 183.
- شمیم، علی اصغر، همان، ص 24.
- تقی زاده، سیدحسن، خطابۀ آقای سیدحسن تقی زاده (تاریخ اوایل انقلاب مشروطیت ایران). - تهران: انتشارات باشگاه مهرگان، 1338، ص 29.
- قاسم غنی و ...، همان، ص 51.
- قائم مقامی، جهانگیر، مسئلۀ غرامات جنگ دوم ایران و روسیه. - بررسیهای تاریخی، سال نهم، شمارۀ اول، فروردین و اردیبهشت 1353، ص 273.
- قائم مقامی، جهانگیر، نامه های سیاسی و ....، همان، صص 255 ـ 256.
- جهانگیر میرزا، تاریخ نو. - به کوشش عباس اقبال آشتیانی. - تهران: علی اکبر علمی و شرکا، 1377، صص 113 ـ 114.
- همان، ص 51.
- محمود محمود، همان، صص 198 ـ 230.
- معاهدات و قراردادهای تاریخی در دورۀ قاجاریه. – همان، ص 124.
- یک فقره سند، حاوی نامۀ عباس میرزا، ممهور به مهر او، در مورد تهیۀ کسری کرور هشتم عهدنامه، این سند هم اکنون نزد خانم نوش آفرین انصاری از نوادگان مسعود انصاری، وزیر خارجۀ محمدشاه موجود است.
- آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 6، ص 2.
- همان.
- قائم مقامی، جهانگیر، مسئلۀ غرامات ....، صص 277 ـ 279.
- همان، به نقل از مرقع فیروز به شمارۀ 354 در کتابخانۀ مجلس.
- قاضیها، فاطمه، اسنادی از روند اجرای معاهدۀ ترکمانچای. - تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1374، اسناد شماره های 51, 59, 74.
- همان، صص 88 و 89.
- همان، سند شمارۀ 14.
- قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه در دورۀ فتحعلی شاه و محمدشاه. - تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380، سند شمارۀ 20.
- آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 7، پشت صفحۀ 5.
- قائم مقامی، جهانگیر، نکاتی دربارۀ قتل گریبایدوف. - بررسیهای تاریخی، سال چهارم، شمارۀ 5 و 6.
- قاضیها، فاطمه، همان، اسناد شماره های 51 و 58.
- قائم مقامی، جهانگیر، مسئلۀ غرامات جنگ دوم ایران و روس. - بررسیهای تاریخی، سال نهم، شمارۀ 2، صص 207 ـ 247.
- عبدالله یف، فتح الله، همان، ص 204گ.
- قائم مقامی، جهانگیر، نکاتی دربارۀ قتل گریبایدوف. - بررسیهای تاریخی، سال چهارم، شمارۀ 5 و 6 (آذر و اسفند 1348)، ص 255.
- بینا، علی اکبر، تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران. - تهران: دانشگاه تهران، 1377، ص 250.
- ریاحی، محمدامین، دو نامۀ مهم سیاسی و تاریخی از عباس میرزا نایبالسلطنه، مجلۀ یادگار، دیماه 1326، سال چهارم، شمارۀ چهارم، ص 15 .
- سپهر، میرزا محمدتقی، همان، ص 250.
- آذر، حسین، تاریخ جنگهای ایران و روس «آهنگ سروش»، به تصحیح امیرهوشنگ آذر. - تهران: نشر مصحح، 1369، ص 2.
- جهانگیر میرزا، تاریخ نو، همان، ص 127.
- آذر، حسین، همان، ص 28.
- آرشیو وزارت امور خارجه، همان، آلبوم 9، ص 22.
- همان، آلبوم 8، ص 23.
- همان، ص 44.
- آدمیت، فریدون، امیر کبیر و ایران. - تهران: انتشارات خوارزمی، 1362، ص 555.
- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، همان، ص 240.
- نوایی، عبدالحسین، ایران و جهان. – تهران: مؤسسۀ نشر هما، 1369، ج 2، ص 273.
- قائم مقام فراهانی، ابوالقاسم، همان، ص 46.
- تاجبخش، احمد، همان، ص 261، به نقل از
Jean Savon از سفارت پطرز بورگ، ص 17. - قائم مقامی، جهانگیر، نکاتی دربارۀ ...، همان، ص 274.
- انصاری، میرزا مسعود، همان، صص 58 و 68.
- قاضیها، فاطمه، اسنادی از روند اجرای معاهدۀ ترکمانچای، همان، سند شمارۀ 73.
- همان، اسناد شماره های 1 تا 73.
- همان، سند شمارۀ 68.
- همان، صص 42 و 43.
- ا.اوسیمونیح، خاطرات وزیر مختار. - ترجمۀ یحیی آرینپور. - تهران: انتشارات پیام، 1353، ص 7.
- قاضیها، فاطمه، اسناد و روابط ایران و روسیه در دورۀ فتحعلی شاه و محمدشاه. – همان، سند شمارۀ 14.
- آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1269، کارتن 7، پاکت 3.
- محمود محمود، همان، چاپ هفتم، ص 599.
- آرشیو وزارت امور خارجه، همان.
- محمود محمود، همان، ص 600.
- آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1267، کارتن 7، پاکت 3.
- آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1290، کارتن 14، پاکتهای 8 و 18.
- روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگستان، به کوشش فاطمۀ قاضیها. – تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1377، ص 403.
- قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه از دورۀ ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه. - تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380، ص 32.
- همان، اسناد شمارۀ 97 و 107.
- همان، اسناد شمارۀ 87، 118و 122.
- همان، اسناد شمارۀ 81، 82، 83 و 97.
- همان سند، شمارۀ 89.
- آرشیو وزارت امور خارجه، اسناد سال 1306، کارتن 2، پاکت 9.
- دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، اسنادی از روابط ایران با مناطقی از آسیای مرکزی. – تهران: 1372، صص 183 ـ 193.
- Martin Sicker, the Bear and the lion. NewYork, Prager, 1988, p. 14
- قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه از ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه. – همان، سند شمارۀ 90.
- همان اسناد، شمارۀ 95 و96.
- همان، سند شمارۀ 103.
- همان، سند شمارۀ 108.
- همان، اسناد شمارۀ 110، 114و 115.
- همان، اسناد شمارۀ 119، 120و 121.
- همان، سند شمارۀ 123.
- همان، سند شمارۀ 124.
- آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما. - تهران: زوار، 1372، ج 1.
- سپهر، مورخ الدوله، ایران در جنگ بزرگ. - تهران: انتشارات ادیب، 1362، صص 451 ـ 457.
- مجد، محمدعلی (فطن السلطنه)، گذشت زمان. - خاطرات علی محمد مجد. - بی جا، بی تا، ج 1، صص 48 ـ 49.
- قاضیها، فاطمه، اسناد روابط ایران و روسیه از ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه. – همان، اسناد شمارۀ 162 و 163.
- ذوقی، ایرج، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ. – تهران: 1368، صص 533 ـ 542.
گنجینه اسناد، شماره 63، پائیز 1385.
جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۵:۱۴
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
تاریخها به شکل شمسی برای استفاده بهتر ذکر شود
چیزی در مورد مدت قرارداد و ویژگیهای آن گفته نشده است.
طوری نوشته شده که انگارواقعا امثال سید مجاهدمقصر بوده اند درحالی که نتایج گلستان وظلمی که به مردم ان نواحی میشده است مورد غفلت قرار گرفته
با سپاس
با سلام و درود از توجهتان ممنونم- برای تبدیل سالهای قمری به شمسی ، به این سایت مراجعه فرمایید:http://www.1abzar.com/abzar/convert-date.php
برای مقالات تاریخی ، چون در آن زمان ها سال و تاریخ قمری را بکار می بردند،ترجیحا از همان تاریخها استفاده می شود.
معاهده تر کمانچای تاریخ لغو نداشته و دائمی بوده است ، منتها همانطور که در مقاله شرح داده شده ، دو سال بعد از انقلاب روسیه، مأموریت مهّمی به علیقلی خان انصاری ملقب به مشاورالممالك داده شد و آن، انعقاد عهدنامهای بود كه میبایستی بین دو كشور ایران و حالا دیگر اتحاد شوروی، بر پایۀ مواد 16 گانهای كه تروتسكی و چیچرین، كمیسرهای خارجه دولت شوروی راجع به حقوق ایران در نظر گرفته بودند، منعقد میکرد. به طور كلی این مواد عبارت بودند از فسخ جمیع قرضهایی كه ایران به حكومت تزاری بدهکار بود، فسخ جمیع امتیازاتی كه پیش از این چه به حكومت روسیه و چه به اشخاص سایره از تبعۀ روس از طرف دولت ایران داده شده بود و لغو كاپیتولاسیون و مانند اینها.135 همین طور در تلگراف رمزی كه به مشاورالممالك شده بود، دستور فراهم آوردن عقد عهدنامۀ مودت با رعایت مندرجات نوشتجاتی كه در نقض عهدنامۀ تركمانچای به سفارت ایران نوشته بودند، داده شده بود. مشاورالممالك، نیز مأموریت خود را انجام داد و «عهدنامۀ مودت بین ایران و دولت شوروی روسیه» را مشتمل بر یك مقدمه و 26 ماده با «گئوركی و لاسیلیوچ چیچرین» و «میخائیلویچ قراخان» در تاریخ 26 فوریۀ 1921 برابر با هشتم حوت 1299 یعنی 5 روز بعد از كودتای رضاخان سردارسپه، در مسكو منعقد کرد. این قرارداد 23 اوت 1921 به تصویب و تصدیق كمیتۀ اجرایی مركزی اتحاد جماهیر شوروی رسید. براساس فصل اول این عهدنامه، دولت شوروی به سیاست جابرانۀ امپریالیستی روسیه نسبت به ایران خاتمه داد و كلیۀ معاهدات و مقاولات و قراردادهایی كه دولت امپراتوری سابق با دولت ایران منعقد و حقوق حقۀ ملت ایران را تضییع كرده بود، از درجۀ اعتبار ساقط میداند.136 همین طور به موجب بخشی از فصل دوازدهم، «آن امتیازاتی را هم كه دولت امپراطوری و اتباع آن از دولت ایران جبراً تحصیل كردهاند، لغو و باطل میسازد.» عهدنامۀ مزبور در تاریخ 23 قوس 1300 شمسی به امضای مؤتمن الملك (حسین پیرنیا)، رئیس مجلس شورای ملی رسید و در 25 جمادی الاول 1340 قمری برابر با چهارم بهمن 1300، احمد شاه قاجار بر آن صحه گذاشت و بدین ترتیب فصل جدیدی در روابط میان ایران و اتحاد شوروی گشوده شد.ولی باز پس گیری سرزمینهای از دست رفته مسکوت ماند.