ابوالحسن خان غفاری در 29 سالگی در در بار محمد شاه با خلق آثاری از جمله تمثال محمد شاه ، دو دلداده و پیرزن مشاطه، خورشید خانم و غیره در خشید ، و سپس بنا به علاقه خود و بنا بقولی با حمایت محمد شاه برای تکمیل هنر خود به ایتالیا رفت و دوسال بعد از مرگ محمد شاه به ایران بازگشت و با سعی و اهتمامی که ازخود بروز داد نقاشباشی دربار و معلم نقاشی ناصرالدین شاه شده و هنرستان نقاشی را افتتاح نمود. در 52 سالگی در گذشت، ولی گویا در اواخر مغموم و افسرده و مورد توجه نبوده است.
دو دلداده و پیرزن مشاطه
اثری از ابوالحسن غفاری (صنیع الملک)، به انضمام آثاری دیگر وشرح مختصری از زندگی او
ابوالحسن غفاري (صنیع الملک) که بنا به بعضي اقوال، بزرگترين صورتگر عصر قاجار محسوب ميشود 1 در عهد محمد شاه با جدیت و علاقه ای که به هنر نقاشی داشت، در رديف نقاشان دربار وی قرار گرفت .بعضی از آثار معروف او که در جوانی و در زمان محمد شاه خلق کرده ، عبارتند از:
تابلو رنگ روغني بزرگ «دو دلداده و پيرزن مشاطه»(محل نگهداری کاخ موزه گلستان )که در اینجا به نظرعلاقمندان گرامی می رسد، تابلوي «خورشيدخانم»، شمايل حضرت اميرالمومنين (ع), تصوير دو دلباختۀ جوان، صورت تمام قد ناصرالدين ميرزا وليعهد،تمثال محمد شاه قاجارو... 1 -
ميرزا ابوالحسن خان 2 - بنا به ذوق فطري و استعداد موروثي تحت تعليم استادان خود، كم كم ترقي و در جهت تکمیل هنر خود گام برداشت، ، به طوري كه در سال 1258 هـ . ق. در دوره سلطنت محمد شاه قاجار، كه جواني 29 ساله بود، به او اجازه داده شد كه تابلو رنگ و روغني از صورت شاه تهيه كرده بدين وسيله جزو نقاشان دربار قرار گيرد.
تابلو مزبور كه رقم «چاكر جان نثار ابوالحسن ثاني غفاري» و تاريخ 1258 هـ . ق. و اكنون درکاخ موزه گلستان نگهداری می شود، قديمترين اثر وي محسوب مي شود.بعداز خلق این اثر تا پيش آمدن سفر فرنگ چندين اثر از ميرزا ابوالحسن خان موجود است كه از آن جمله است، ،تابلو رنگ روغني بزرگ دو دلداده و پيرزن مشاطه بارقم «غلام جان نثار ابوالحسن نقاشباشي (؟) سنه 1259» ، تصوير آبرنگ «خورشيد خانم» با رقم «مشق ابوالحسن ثاني غفاري سنه 1259» و تصوير آبرنگ شاهزادهاي با اطرافيان با رقم « چاكر درگاه ابوالحسن كاشاني غفاري سنه 1260» و ... كه هر دو در کاخ موزه سلطنتي گلستان نگهداری می شود.
خورشيد خانم ، از بستگان نزدیک ابوالحسن خان بوده و عموماً به « حاجي عمه» معروف بودهاست، اينطور استنباط شده كه اين بانو به علت داشتن زيبايي مطلوب زمان خود، و محرم بودن با ابوالحسن خان در پرده هايي كه بصورت زني احتياج بوده است، مدل نقاشي استاد قرار مي گرفته است، زيرا ميان تصوير آبرنگ خورشيد خانم و تابلو رنگ روغني دو دلداده و پیرزن مشاطه، وجوه مشابهت فراواني احساس مي گردد و قيافه و تزئينات بانويي كه در تابلو رنگ روغني نشان داده شده، از هر حيث شبيه صورت خورشيد خانم مذكور است، با اين تفاوت كه در اين تابلو به مناسبت وضوح موضوع آن ، اندكي جوانتر و زيباتر نمايانده شده است. 23 -
این نقاش پُر آوازه در اواخر سلطنت محمدشاه يعنی در حدود سالهاي 62 ـ 1261 درصد برآمد تا برای تکمیل هنر خود به ایتالیا سفر کند.بنا به قولي ديگر محمدشاه كه متأثر از هنر ارزشمند ميرزا ابوالحسن غفاري گشته بود او را به ايتاليا اعزام نمود تا آثار رافائل ، میکلانژ و استادان ديگر ايتاليايي را مورد مطالعه قرار دهد.وي حدود چهار يا پنج سال در اروپا وقت خود را به فراگيري نقاشي آثار هنري غرب صرف نمود. ابوالحسنخان هنوز در ايتاليا بود كه محمدشاه وفات يافت، وي هنگامي به ايران بازگشت كه دو سال از سلطنت ناصرالدين شاه ميگذشت 3. بواسطه استعداد بی نظیر و بهره مندی از هنر و تکنیک غربی مدتی بعد از بازگشت با 34 نفر از شاگردانش در حجرۀ «نقاشان »که بخشی از مجمع الصنایعی بود که به دستور امیر کبیر بنا شده بود بكار نقاشي مشغول شد . لازم به توضيح است قبل از مرگ امیر، ابوالحسنخان رسماً نقاشباشي دربار گرديد 4 .
ابوالحسن خان ضمن بازگشت به وطن به سبب علاقهاي كه به پيشرفت و توسعه هنر نقاشي در ايران داشت، مقداري وسايل نقاشي و باسمههاي رنگي و گراورهاي فراوان از كارهاي استادان اروپايي مانند ميكلانژ، رافائل و تيسين با خود به ايران آورد كه بعدها در تكميل هنرستان نقاشي كه خود بنياد نهاد، مورد استفاده قرار گرفت 5 . 4-
صنيعالملك آثار بيشماري دارد كه يكي از ممتازترين آنها، «نسخۀ خطي و مصور هزار و يكشب» ميباشد. تاريخچۀ پديد آمدن نسخه خطي و مصورِ جالب و بزرگ كه اكنون در كتابخانۀ كاخ گلستان محفوظ است چنين است كه اين كتاب در سال 1259 در تبريز توسط ملاعبدالطيف از عربي به فارسي ترجمه شده و شمس الشعرا سروش اصفهاني، نيز به جاي اشعار عربي آن، شعرهاي نغر پارسي به نظم آورده و در سال 1261 با خط ميرزا علي خوشنويس به چاپ سنگي رسيد. در ايام وليعهدی ناصرالدين ميرزا در تبريز، اين كتاب شيرين را براي اوخواندند، وي چنان مجذوب شد كه مايل شد نسخۀ مصوري از آن داشته باشد، در همين ايام محمدشاه در گذشت و ناصرالدين شاه به سلطنت رسيده، پس دستور داد كه متن همان ترجمه را ميرزا محمدحسين تهراني (عشرت) خوشنويس معروف آن زمان به خط خوش نگاشته و براي تجليد آماده نمايد،به اين ترتيب تحرير اين كتاب در سال 1269 هـ .ق به پايان رسيد و جلدها و نقاشيها و تصاوير آن نيز توسط ماهرترين نقاشان و بهترين تذهيبكاران و صحافان پايتخت همزمان با تحرير كتاب پيش ميرفت و دوسال به طول انجاميد تا آنها در صفحات نوشته قرار داده شوند و سپس تجليد كردند و اثري بديع و نفيس بوجود آمد. توصيف مفصل كتابشناسانۀ، كتاب مزبور، توسط مرحوم دكتر مهدي بياني معرفي گرديده، كه ضمن درج مشخصات مربوط به نسخهشناسي و كتابشناسي كه با قلمي زيبا و بطور كامل آورده شده است در مورد نقاشيهاي آن چنين نگاشته شده است:
«براي استكتاب و تنظيم و تزئين آن 42 هنرمند مدت هفت سال كوشيدهاند. اين عده عبارت بودهاند از 24 نقاش و 7 مجلد و ُمذَّهِب و صحاف، سرپرستي نقاشي مجالس كتاب با ميرزا ابوالحسن خان غفاري صنيع الملك كاشاني و ... » 6
صورت تمام قد ناصرالدين ميرزا وليعهد، ، تصوير جواني ناصرالدين شاه، تصوير حاجي ميرزا آقاسي، تصويرهاي ميرزا آقاخان نوري، تصوير ناصرالدين شاه جوان، پردههاي رنگ روغن نظاميه، مرقع شكارگاه ناصرالدين شاه و چند تصوير آبرنگ دیگر. همچنین، کپيه چند تابلوی اروپائی که ره آورد سفر او از ايتاليا بود مانند مادونای فولين يو کار رافائل ،عروج حضرت مسيح به آسمان و ملکوت اعلی کار رافائل و غيره از دیگر آثار این نقاش است.
5 -استاد سيروس پرهام دربارۀ سبك اين هنرمند چنين مينويسد:
« اساس نگارگري صنيع الملك واقعنگري و واقعنمايي است شيوهاي كه در چهره نگاريهاي او به كمال ميرسد و علاوه بر واقعيت ظاهري و جسماني، واقعيت باطني و نهفتۀ اشخاص را در چهرۀ آنان نمايان ميسازد؛ از هر جا ميخواهد ماجراها و رويدادها و آدمهاي ناديده را مصور سازد. از قوۀ خيال و تخيل تصويري شگفتآور مدد ميگيرد و حوادث ورويدادهاي ناديده را در برابرچشم بينندۀ اثر زنده و مجسم ميكند. اين تخيل تصويري كم نظير، گذشته از نقاشيهاي رنگي هزار و يكشب، در واقع نگاريهاي مصور او در روزنامۀ دولت عليۀ ايران برجسته و نمايان است .»6 - 7
ميرزا ابوالحسنخان نقاشباشي در سال 1277 در قبال حسن خدمت در روزنامۀ دولت عليه ايران از طرف ناصرالدين شاه ملقب به «صنيعالملك» گرديد. پس از صدور فرمان لقب با بدست آوردن مكاني مناسب در جنب ارگ دولتي و عمارت سلطنتي براي نقاشي و تصويرسازي و چاپ, هنرستاني براي تعليم نقاشي تأسيس نمود كه يكي از آرزوهاي ديرين اين نقاش بلند پايه بود. سپس صنيعالملك مقدمات كار را طوري فراهم آورد كه روزي ناصرالدين شاه خود شخصاً از محل مزبور بازديد به عمل آورد و رسماً اجازۀ افتتاح هنرستان نقاشي، اعلان تأسیس و پذيرفتن شاگرد را صادر كرد7 - 8. بدينسان با كوشش خستگيناپذير صنيعالملك نخستين هنرستان نقاشي دولتي براي تعليم نقاشي به طرز و اسلوب جديد، در ايران بنياد يافت و فصل نويني در تاريخ هنر و نقاشي ايران گشوده شد . 9
وی استاد نقاشی ناصرالدین شاه نیز بود،يحيی ذکاء در مورد نقاشی آموختن ناصرالدين شاه از ابوالحسن خان صنيع الملک چنين مينويسد:
«... از نمونه نقاشيهای او [ناصرالدین شاه ]که در کتابخانۀ کاخ گلستان و در دست اشخاص موجود است تأثير شيوۀ نقاشی ابوالحسن خان بخوبی پيداست و از جملۀ آنها آبرنگی است با تاريخ 1275 که چند دختر جوان را با جامه های فرنگی و دامنهای پرچين و بلند در کنار آبشاری و تپه ای به حال نشسته يا بالا رفتن از تخته سنگهای کنار آبشار نشان ميدهد. در اين تصوير در نمايش صورتها و دستها و جامه ها، ديد و طرز قلمزنی استادش ابوالحسن خان به طور محسوس نمودار است و تعليم او را از اين استاد بخوبی تأييد ميکند » . 10
از قرائن چنين: بر ميآيد که در فاصلۀ 22 شوال و 5 ذيقعده 1283 اين استاد زبردست و بزرگ با يك سكتۀ ناگهانی، چشم از جهان فروبسته و عالم هنر ايران را دغدار كرده بوده است . 11
و باز استاد پرهام، در مورد مرگ او مطالبي نقل ميكند كه دو بخش از آن بصورت جداگانه ذيلاً درج ميشود:
« چگونه است كه چنين هنرمند اعجوبهاي آن گاه كه چشم بر جهان بست، هيچكس جز خويشان و شاگردان، در عزاي او به سوگ ننشست و حتي خبر درگذشت او در روزنامهاي كه خود سه سال تمام آن را اداره ميكرد و همۀ تصاوير ليتوگرافي آن را به دست خود ميكشيد نوشته نشد و هيچ تاريخ نگار يا نويسندهاي به آن اشاره نكرد. مگر فرهاد ميرزا معتمدالدوله كه مادۀ تاريخ مرگ او را به طعنۀ زهرآگين («نقاشيباشي چرسي بمرد» ـ 1283 ق) در كتاب زنبيل خود جاي داد؟ چنين پيداست كه اين هنرمند بزرگ در اواخر عمر پنجاه و دو سالۀ خود به سببي نامعلوم مورد بيمهري شاهزاده عليقلي ميرزا اعتضاد السلطنه، وزير علوم واقع شده ـ كسي كه بر چهار روزنامه نشريۀ دولتي نظارت تمام داشت و صنيع الملك به حكم ناصرالدين شاه «نايب» او بود 12.
«سبب هر چه بود و مسبب هر كه بود، صنيعالملك چند سال پاياني خود را با دلشكستگي و افسردگي سپري كرد و مرگ زود هنگام و سكتۀ قلبي او از همين بود. تك چهرهاي كه پسرش، يحييخان، از او در حدود پنجاه سالگي آبرنگ پرداز كرده، اين افسردگي و دلمردگي را به وضوح نشان ميدهد، با همان مهارتي كه پدر و استادش حالات دروني صورتها را در چشمهايشان بازتاب ميداد .» 13
وي متعلق به «خاندان غفاري» يكي از خاندانهاي بزرگ كاشان كه نسب خود را به اباذر غفاري يكی از صحابۀ معروف پيغمبر اكرم (ص) ميرسانند بوده و تاريخ تولد او را 1229 هـ .ق قيد نمودهاند . 14
شرح نقاشیهای صنیع الملک به ترتیب قرار گرفتن در این نوشته:
1 - خورشید خانم(اثری که قبل از سفر فرنگ خلق کرد.
2- ابوالحسن خان غفاری(خودش)
3 – شاهزاده و اطرافیانش ، این هم قبل از سفر فرنگ ترسیم شده است
4 –" ناصرالدین شاه در جوانی" محل نگهداری: موزه لوور پاریس ، بخش اسلامی،آبرنگ روی کاغذ ، به ابعاد 32.8 ×24.3 سانتیمتر.
متن حواشی نقاشی: ا- السلطان ابن السلطان ابن السلطان ناصرالدین شاه قاجار خلدالله ملکه وسلطانه 2- رقم ابوالحسن غفاری نقاشباشی تحریراً فی شهر رجب المرجب سنه 1270
5 – جوانی ناصرالدین شاه
متن حواشی نقاشی: ا- ناصرالدین قاجارالسلطان بن السلطان 2- رقم ابوالحسن نقاشباشی سنه1276
6 – تصویر ناصرالدین شاه در 26 سالگی و نهمین سال سلطنت.
دستخط نقاش در حاشیه : رقم کمترین چاکر درگاه ابوالحسن غفاری 1273 ،
آبرنگ روی کاغذ، به ابعاد 20 ×32 سانتیمتر
7 - مینیاتور جوانیهای ناصرالدین شاه.
تصاویر ناصرالدین شاه که در اینجا ارائه شده بعد از سفر فرنگ ترسیم شده است
اثری از ابوالحسن غفاری (صنیع الملک)، به انضمام آثاری دیگر وشرح مختصری از زندگی او
ابوالحسن غفاري (صنیع الملک) که بنا به بعضي اقوال، بزرگترين صورتگر عصر قاجار محسوب ميشود 1
- فريه، ر.دبليو، هنرهاي ايران، ترجمه پرويز مرزبان، تهران، نشر پژوهش فرزان روز 1374.ص229
تابلو رنگ روغني بزرگ «دو دلداده و پيرزن مشاطه»(محل نگهداری کاخ موزه گلستان )که در اینجا به نظرعلاقمندان گرامی می رسد، تابلوي «خورشيدخانم»، شمايل حضرت اميرالمومنين (ع), تصوير دو دلباختۀ جوان، صورت تمام قد ناصرالدين ميرزا وليعهد،تمثال محمد شاه قاجارو... 1 -
ميرزا ابوالحسن خان 2 - بنا به ذوق فطري و استعداد موروثي تحت تعليم استادان خود، كم كم ترقي و در جهت تکمیل هنر خود گام برداشت، ، به طوري كه در سال 1258 هـ . ق. در دوره سلطنت محمد شاه قاجار، كه جواني 29 ساله بود، به او اجازه داده شد كه تابلو رنگ و روغني از صورت شاه تهيه كرده بدين وسيله جزو نقاشان دربار قرار گيرد.
تابلو مزبور كه رقم «چاكر جان نثار ابوالحسن ثاني غفاري» و تاريخ 1258 هـ . ق. و اكنون درکاخ موزه گلستان نگهداری می شود، قديمترين اثر وي محسوب مي شود.بعداز خلق این اثر تا پيش آمدن سفر فرنگ چندين اثر از ميرزا ابوالحسن خان موجود است كه از آن جمله است، ،تابلو رنگ روغني بزرگ دو دلداده و پيرزن مشاطه بارقم «غلام جان نثار ابوالحسن نقاشباشي (؟) سنه 1259» ، تصوير آبرنگ «خورشيد خانم» با رقم «مشق ابوالحسن ثاني غفاري سنه 1259» و تصوير آبرنگ شاهزادهاي با اطرافيان با رقم « چاكر درگاه ابوالحسن كاشاني غفاري سنه 1260» و ... كه هر دو در کاخ موزه سلطنتي گلستان نگهداری می شود.
خورشيد خانم ، از بستگان نزدیک ابوالحسن خان بوده و عموماً به « حاجي عمه» معروف بودهاست، اينطور استنباط شده كه اين بانو به علت داشتن زيبايي مطلوب زمان خود، و محرم بودن با ابوالحسن خان در پرده هايي كه بصورت زني احتياج بوده است، مدل نقاشي استاد قرار مي گرفته است، زيرا ميان تصوير آبرنگ خورشيد خانم و تابلو رنگ روغني دو دلداده و پیرزن مشاطه، وجوه مشابهت فراواني احساس مي گردد و قيافه و تزئينات بانويي كه در تابلو رنگ روغني نشان داده شده، از هر حيث شبيه صورت خورشيد خانم مذكور است، با اين تفاوت كه در اين تابلو به مناسبت وضوح موضوع آن ، اندكي جوانتر و زيباتر نمايانده شده است. 2
ر.ک. ذكاء، يحيي. "ميرزاابوالحسنخان صنيعالملك غفاري، موسس نخستين هنرستان نقاشي، ، هنر و مردم، از انتشارات هنرهای زيبای کشور، مرداد 1342، شمارة دهم
این نقاش پُر آوازه در اواخر سلطنت محمدشاه يعنی در حدود سالهاي 62 ـ 1261 درصد برآمد تا برای تکمیل هنر خود به ایتالیا سفر کند.بنا به قولي ديگر محمدشاه كه متأثر از هنر ارزشمند ميرزا ابوالحسن غفاري گشته بود او را به ايتاليا اعزام نمود تا آثار رافائل ، میکلانژ و استادان ديگر ايتاليايي را مورد مطالعه قرار دهد.وي حدود چهار يا پنج سال در اروپا وقت خود را به فراگيري نقاشي آثار هنري غرب صرف نمود. ابوالحسنخان هنوز در ايتاليا بود كه محمدشاه وفات يافت، وي هنگامي به ايران بازگشت كه دو سال از سلطنت ناصرالدين شاه ميگذشت 3
ذکاء، يحيی،موجبات ترقی و توسعة هنر در ايران, مجله هنر و مردم از انتشارات هنرهای زيباي کشور, آذرماه 1342 شمارة چهاردهم .
همان
ابوالحسن خان ضمن بازگشت به وطن به سبب علاقهاي كه به پيشرفت و توسعه هنر نقاشي در ايران داشت، مقداري وسايل نقاشي و باسمههاي رنگي و گراورهاي فراوان از كارهاي استادان اروپايي مانند ميكلانژ، رافائل و تيسين با خود به ايران آورد كه بعدها در تكميل هنرستان نقاشي كه خود بنياد نهاد، مورد استفاده قرار گرفت 5
ذكاء، يحيي(1382 ) زندگي و آثار استاد صنيع الملك، ويرايش و تدوين سيروس پرهام،تهران مركز نشر دانشگاهي1382، ص32
صنيعالملك آثار بيشماري دارد كه يكي از ممتازترين آنها، «نسخۀ خطي و مصور هزار و يكشب» ميباشد. تاريخچۀ پديد آمدن نسخه خطي و مصورِ جالب و بزرگ كه اكنون در كتابخانۀ كاخ گلستان محفوظ است چنين است كه اين كتاب در سال 1259 در تبريز توسط ملاعبدالطيف از عربي به فارسي ترجمه شده و شمس الشعرا سروش اصفهاني، نيز به جاي اشعار عربي آن، شعرهاي نغر پارسي به نظم آورده و در سال 1261 با خط ميرزا علي خوشنويس به چاپ سنگي رسيد. در ايام وليعهدی ناصرالدين ميرزا در تبريز، اين كتاب شيرين را براي اوخواندند، وي چنان مجذوب شد كه مايل شد نسخۀ مصوري از آن داشته باشد، در همين ايام محمدشاه در گذشت و ناصرالدين شاه به سلطنت رسيده، پس دستور داد كه متن همان ترجمه را ميرزا محمدحسين تهراني (عشرت) خوشنويس معروف آن زمان به خط خوش نگاشته و براي تجليد آماده نمايد،به اين ترتيب تحرير اين كتاب در سال 1269 هـ .ق به پايان رسيد و جلدها و نقاشيها و تصاوير آن نيز توسط ماهرترين نقاشان و بهترين تذهيبكاران و صحافان پايتخت همزمان با تحرير كتاب پيش ميرفت و دوسال به طول انجاميد تا آنها در صفحات نوشته قرار داده شوند و سپس تجليد كردند و اثري بديع و نفيس بوجود آمد. توصيف مفصل كتابشناسانۀ، كتاب مزبور، توسط مرحوم دكتر مهدي بياني معرفي گرديده، كه ضمن درج مشخصات مربوط به نسخهشناسي و كتابشناسي كه با قلمي زيبا و بطور كامل آورده شده است در مورد نقاشيهاي آن چنين نگاشته شده است:
«براي استكتاب و تنظيم و تزئين آن 42 هنرمند مدت هفت سال كوشيدهاند. اين عده عبارت بودهاند از 24 نقاش و 7 مجلد و ُمذَّهِب و صحاف، سرپرستي نقاشي مجالس كتاب با ميرزا ابوالحسن خان غفاري صنيع الملك كاشاني و ... » 6
پرهام، سيروس،(1383) صنيع الملك، زندگي پربار ومرگ خاموش، نشريه خيال، شمارة 90، صص 96-103
صورت تمام قد ناصرالدين ميرزا وليعهد، ، تصوير جواني ناصرالدين شاه، تصوير حاجي ميرزا آقاسي، تصويرهاي ميرزا آقاخان نوري، تصوير ناصرالدين شاه جوان، پردههاي رنگ روغن نظاميه، مرقع شكارگاه ناصرالدين شاه و چند تصوير آبرنگ دیگر. همچنین، کپيه چند تابلوی اروپائی که ره آورد سفر او از ايتاليا بود مانند مادونای فولين يو کار رافائل ،عروج حضرت مسيح به آسمان و ملکوت اعلی کار رافائل و غيره از دیگر آثار این نقاش است.
5 -استاد سيروس پرهام دربارۀ سبك اين هنرمند چنين مينويسد:
« اساس نگارگري صنيع الملك واقعنگري و واقعنمايي است شيوهاي كه در چهره نگاريهاي او به كمال ميرسد و علاوه بر واقعيت ظاهري و جسماني، واقعيت باطني و نهفتۀ اشخاص را در چهرۀ آنان نمايان ميسازد؛ از هر جا ميخواهد ماجراها و رويدادها و آدمهاي ناديده را مصور سازد. از قوۀ خيال و تخيل تصويري شگفتآور مدد ميگيرد و حوادث ورويدادهاي ناديده را در برابرچشم بينندۀ اثر زنده و مجسم ميكند. اين تخيل تصويري كم نظير، گذشته از نقاشيهاي رنگي هزار و يكشب، در واقع نگاريهاي مصور او در روزنامۀ دولت عليۀ ايران برجسته و نمايان است .»6 - 7
ر. ک. پرهام، سيروس،(1383) صنيع الملك، زندگي پربار ومرگ خاموش، نشريه خيال، شمارة 90، صص 96-103
ميرزا ابوالحسنخان نقاشباشي در سال 1277 در قبال حسن خدمت در روزنامۀ دولت عليه ايران از طرف ناصرالدين شاه ملقب به «صنيعالملك» گرديد. پس از صدور فرمان لقب با بدست آوردن مكاني مناسب در جنب ارگ دولتي و عمارت سلطنتي براي نقاشي و تصويرسازي و چاپ, هنرستاني براي تعليم نقاشي تأسيس نمود كه يكي از آرزوهاي ديرين اين نقاش بلند پايه بود. سپس صنيعالملك مقدمات كار را طوري فراهم آورد كه روزي ناصرالدين شاه خود شخصاً از محل مزبور بازديد به عمل آورد و رسماً اجازۀ افتتاح هنرستان نقاشي، اعلان تأسیس و پذيرفتن شاگرد را صادر كرد7 - 8
ذكاء، يحيي(1382 ) زندگي و آثار استاد صنيع الملك، ويرايش و تدوين سيروس پرهام،تهران مركز نشر دانشگاهي1382، ص 49 به نقل از روزنامۀ دولت عليه ايران شماره 520
همان ص5
وی استاد نقاشی ناصرالدین شاه نیز بود،يحيی ذکاء در مورد نقاشی آموختن ناصرالدين شاه از ابوالحسن خان صنيع الملک چنين مينويسد:
«... از نمونه نقاشيهای او [ناصرالدین شاه ]که در کتابخانۀ کاخ گلستان و در دست اشخاص موجود است تأثير شيوۀ نقاشی ابوالحسن خان بخوبی پيداست و از جملۀ آنها آبرنگی است با تاريخ 1275 که چند دختر جوان را با جامه های فرنگی و دامنهای پرچين و بلند در کنار آبشاری و تپه ای به حال نشسته يا بالا رفتن از تخته سنگهای کنار آبشار نشان ميدهد. در اين تصوير در نمايش صورتها و دستها و جامه ها، ديد و طرز قلمزنی استادش ابوالحسن خان به طور محسوس نمودار است و تعليم او را از اين استاد بخوبی تأييد ميکند » . 10
همان، ص 37ـ 36.
از قرائن چنين: بر ميآيد که در فاصلۀ 22 شوال و 5 ذيقعده 1283 اين استاد زبردست و بزرگ با يك سكتۀ ناگهانی، چشم از جهان فروبسته و عالم هنر ايران را دغدار كرده بوده است . 11
همان، ص 53
و باز استاد پرهام، در مورد مرگ او مطالبي نقل ميكند كه دو بخش از آن بصورت جداگانه ذيلاً درج ميشود:
« چگونه است كه چنين هنرمند اعجوبهاي آن گاه كه چشم بر جهان بست، هيچكس جز خويشان و شاگردان، در عزاي او به سوگ ننشست و حتي خبر درگذشت او در روزنامهاي كه خود سه سال تمام آن را اداره ميكرد و همۀ تصاوير ليتوگرافي آن را به دست خود ميكشيد نوشته نشد و هيچ تاريخ نگار يا نويسندهاي به آن اشاره نكرد. مگر فرهاد ميرزا معتمدالدوله كه مادۀ تاريخ مرگ او را به طعنۀ زهرآگين («نقاشيباشي چرسي بمرد» ـ 1283 ق) در كتاب زنبيل خود جاي داد؟ چنين پيداست كه اين هنرمند بزرگ در اواخر عمر پنجاه و دو سالۀ خود به سببي نامعلوم مورد بيمهري شاهزاده عليقلي ميرزا اعتضاد السلطنه، وزير علوم واقع شده ـ كسي كه بر چهار روزنامه نشريۀ دولتي نظارت تمام داشت و صنيع الملك به حكم ناصرالدين شاه «نايب» او بود 12
پرهام، سيروس،(1383) صنيع الملك، زندگي پربار ومرگ خاموش، نشريه خيال، شمارة
«سبب هر چه بود و مسبب هر كه بود، صنيعالملك چند سال پاياني خود را با دلشكستگي و افسردگي سپري كرد و مرگ زود هنگام و سكتۀ قلبي او از همين بود. تك چهرهاي كه پسرش، يحييخان، از او در حدود پنجاه سالگي آبرنگ پرداز كرده، اين افسردگي و دلمردگي را به وضوح نشان ميدهد، با همان مهارتي كه پدر و استادش حالات دروني صورتها را در چشمهايشان بازتاب ميداد .» 13
همان
وي متعلق به «خاندان غفاري» يكي از خاندانهاي بزرگ كاشان كه نسب خود را به اباذر غفاري يكی از صحابۀ معروف پيغمبر اكرم (ص) ميرسانند بوده و تاريخ تولد او را 1229 هـ .ق قيد نمودهاند . 14
ر . ک. ذكاء، يحيي، ميرزا ابوالحسن خان صنيع الملك غفاري مؤسس نخستين هنرستان نقاشي در ايران، هنر و مردم، از انتشارات هنرهای زيبای کشور، مرداد 1342، شمارة دهم، دورة جديد
شرح نقاشیهای صنیع الملک به ترتیب قرار گرفتن در این نوشته:
1 - خورشید خانم(اثری که قبل از سفر فرنگ خلق کرد.
2- ابوالحسن خان غفاری(خودش)
3 – شاهزاده و اطرافیانش ، این هم قبل از سفر فرنگ ترسیم شده است
4 –" ناصرالدین شاه در جوانی" محل نگهداری: موزه لوور پاریس ، بخش اسلامی،آبرنگ روی کاغذ ، به ابعاد 32.8 ×24.3 سانتیمتر.
متن حواشی نقاشی: ا- السلطان ابن السلطان ابن السلطان ناصرالدین شاه قاجار خلدالله ملکه وسلطانه 2- رقم ابوالحسن غفاری نقاشباشی تحریراً فی شهر رجب المرجب سنه 1270
5 – جوانی ناصرالدین شاه
متن حواشی نقاشی: ا- ناصرالدین قاجارالسلطان بن السلطان 2- رقم ابوالحسن نقاشباشی سنه1276
6 – تصویر ناصرالدین شاه در 26 سالگی و نهمین سال سلطنت.
دستخط نقاش در حاشیه : رقم کمترین چاکر درگاه ابوالحسن غفاری 1273 ،
آبرنگ روی کاغذ، به ابعاد 20 ×32 سانتیمتر
7 - مینیاتور جوانیهای ناصرالدین شاه.
تصاویر ناصرالدین شاه که در اینجا ارائه شده بعد از سفر فرنگ ترسیم شده است
- - فريه، ر.دبليو، هنرهاي ايران، ترجمه پرويز مرزبان، تهران، نشر پژوهش فرزان روز 1374.ص229
- ر.ک. ذكاء، يحيي. "ميرزاابوالحسنخان صنيعالملك غفاري، موسس نخستين هنرستان نقاشي، ، هنر و مردم، از انتشارات هنرهای زيبای کشور، مرداد 1342، شمارة دهم
- ذکاء، يحيی،موجبات ترقی و توسعة هنر در ايران, مجله هنر و مردم از انتشارات هنرهای زيباي کشور, آذرماه 1342 شمارة چهاردهم .
- همان
- ذكاء، يحيي(1382 ) زندگي و آثار استاد صنيع الملك، ويرايش و تدوين سيروس پرهام،تهران مركز نشر دانشگاهي1382، ص32
- پرهام، سيروس،(1383) صنيع الملك، زندگي پربار ومرگ خاموش، نشريه خيال، شمارة 90، صص 96-103
- ر. ک. پرهام، سيروس،(1383) صنيع الملك، زندگي پربار ومرگ خاموش، نشريه خيال، شمارة 90، صص 96-103
- ذكاء، يحيي(1382 ) زندگي و آثار استاد صنيع الملك، ويرايش و تدوين سيروس پرهام،تهران مركز نشر دانشگاهي1382، ص 49 به نقل از روزنامۀ دولت عليه ايران شماره 520
- همان ص5
- همان، ص 37ـ 36.
- همان، ص 53
- پرهام، سيروس،(1383) صنيع الملك، زندگي پربار ومرگ خاموش، نشريه خيال، شمارة
- همان
- ر . ک. ذكاء، يحيي، ميرزا ابوالحسن خان صنيع الملك غفاري مؤسس نخستين هنرستان نقاشي در ايران، هنر و مردم، از انتشارات هنرهای زيبای کشور، مرداد 1342، شمارة دهم، دورة جديد
برگرفته از : فاطمه قاضیها،ناصرالدین شاه قاجار و نقاشی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ، 1394، با اضافه بعضی مطالب و تابلوها
جمعه ۲۵ تير ۱۳۹۵ ساعت ۶:۵۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
تشمر می کنم
جایی 59 ساله و جایی 52 ساله نوشته شده لطفا درستش را مرقوم فرمائید.
با تشکر
پاسخ: با سلام و تشکر از توجهتون ، 52 سالگی صحیح است . 59 هنگام تهیه خلاصه متن رخ داده و اشتباه تایپی بوده است، که با تذکر بجای شما صحیح شد. با تشکر