وقتی که ناصرالدین شاه زن لرد سالزبوری را مات می کند.
مربوط به خاطرات سفر سوم فرنگستان ( هشتم ذیقعده 1306 ه.ق برابر 15 تیر 1268 ه.ش ) . چکیده :
امروز باید از لندن برویم به خانه سالزبوری و شب آنجا بمانیم امین السلطان هم گرفتار کار است باید خانه ولیعهد برود نشان ببرد به ولیعهد و پسرهایش بدهد ، انعام به نوکرها و سرایدارهای عمارت بدهد ، هر چه از او سؤال میکنم جواب درست نمیدهد ... بعد از سوار شدن به قطار...اندکی نگذشت که به عمارت ییلاقی سالزبوری رسیدیم خودش جلو راه ایستاده بود، پیاده شده با او دست دادیم و به اتفاق سوار کالسکه شده راندیم رسیدیم به عمارت و باغ که خیلی جای باصفائی است ، زن سالزبوری حاضر بود با او دست دادیم، بعد زن ولیعهد دیده شد ، با او هم دست دادیم وارد باغ شدیم. خود ولیعهد هم در باغ گردش می کرد، نزد ما آمد، به او هم دست داده تعارف ،کردیم ... قدری راه رفتیم و گردش کردیم ولیعهد و زنش با لرد سالزبوری و غیره همراه ما بودند .. . این عمارت را سیصد سال است ساخته اند، قديم مال الیزابت ملکه انگلستان بوده ،به جد این سالزبوری بخشیده و از آن وقت تا حال مال اینها است . در ساعت هشت لرد سالزبوری عقب ما آمده و ما را برداشته به سر شام برد. به اطاق شام وارد شدیم سر میز ما ده نفر بودند به این ترتیب که در دست راست ما زن سالزبوری نشسته بود و دست چپ زن ولیعهد و روبروی ما ملکم خان و دیگران بودند، اشخاص معروفی که در سر میز ما بودند :ولیعهد، سالزبوری، امین السلطان ،وزیر هندوستان ، وزیر ایرلند ، ولف، لارین سن، پسرهای ولیعهد دخترهای ولیعهد و باقی معارف و معتبرین زیاد بودند.بعداز شام تمام زنها و خانم ها از سر میز برخاسته به اطاق دیگر رفتند و ما با ولیعهد و سالزبوری و سایر اشخاصی که در سر میز ما بودند همین طور نشستیم حضرات قدری صحبت کردند.به فاصله ساعتی برخاسته به اطاق زن ها رفتیم آنجا یک شطرنجی روی میز حاضر بود پرسیدم از شماها کی بازی میتواند بکند، زن لرد سالزبوری که زن پیر ناقلای غریبی است و خوش بنیه و گردن کلفت است گفت من حاضرم، نشستیم شروع به بازی کردیم با اینکه هم خودزن سالزبوری شطرنج خوب می دانست و هم سایر اعیان و اشراف انگلیس که حاضر بودند به او یاد می دادند ، طولی نکشید او را مات کرده و بازی را از او بردم بعد هم ناظم الدوله با وزیر اسکاتلند یک دست شطرنج بازی کرد و ناظم الدوله برد. این وزیر اسکاتلند همان کسی است که در مقدمه دعوای اول دولت با انگلیس ها هنگام وزارت میرزا آقاخان با مستر موره متفق شده این اوضاع را فراهم کردند...
روزنامه خاطرات ناصرالدین شاهدر سفر سوم فرنگستان ، به کوشش دکتر محمد اسماعیل رضوانی، فاطمه قاضیها، 1371
چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲:۲۸