Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
....با کالسکه رفتيم‌ سفارت‌ روس‌.ملاقات شاه‌ معزول‌. شاه‌ واردشد، چه‌ شاهي‌. اي‌ بيچاره‌ شاه‌. تا چشمش‌ به‌ من‌ افتاد بي‌اختيار گريه‌ كرد...
پشیمانی محمد علی شاه مخلوع
از پناهنده شدن به سفارت روسیه

فروغ الدوله یا ملکه ایران دختر ناصرالدین شاه و همسرمیرزا علی خان ظهیرالدوله بخشی از یک گزارش (۶ رجب ۱۳۲۷ ) که در ارتباط با وقایع مشروطه در تهران برای همسرش که درین زمان حاکم کرمانشاه بوده چنین نوشته است:
....با کالسکه رفتيم‌ سفارت‌ روس‌.ملاقات شاه‌ معزول‌. شاه‌ واردشد، چه‌ شاهي‌. اي‌ بيچاره‌ شاه‌. تا چشمش‌ به‌ من‌ افتاد بي‌اختيار گريه‌ كرد. گفت‌ عمه‌ جان‌،ديدي‌ چه‌ به‌ سر من‌ آوردند. عرض‌ كردم‌ هيچ‌ كس‌ به‌ شما كاري‌ نكرد جز خودتان‌ و هنوز هم‌ ول‌كن‌ معامله‌ نيستيد. اقلاً حالا كه‌ آمديد سفارت‌ اينجا ديگر به‌ حرف‌ كسي‌ گوش‌ ندهيد.كارتان‌ را از اين‌ بدتر نكنيد. گفت‌ به‌ من‌ سرزنش‌ نكن‌ كه‌ ترسيدي‌، آمدي‌سفارت‌، من‌ نترسيدم‌، ديدم‌ ديگر اين‌ سلطنت‌ به‌ درد من‌ نمي‌خورد. گيرم‌ با اينها صلح‌ كردم‌ يازورم‌ رسيد تمام‌ مردم‌ را كشتم‌، من‌ با يك‌ مملكت‌ دشمن‌ چه‌ كنم،‌ پس‌ ناچار شدم‌ بيايم‌ سفارت‌. اگر نيامده‌ بودم‌ سفارت‌، مرا مي‌كشتند، من‌ هم‌ آمدم‌ سفارت‌ كه‌ اقلاً جانم‌ آسوده‌ باشد. حالاهم‌ مي‌خواهم‌ بروم‌ روسيه‌ با ملكه‌ جهان‌ و بچه‌ها مي‌رويم‌. ملكه جهان‌ و بچه‌ها را در ادسا مي‌گذارم‌ خودم‌ مي‌روم‌ پيش‌ امپراطور ببينم‌ چه‌ مي‌شود. بعد نايب‌السلطنه‌ [کامران میرزا] گفت در روزنامه‌خیلی تعريف‌ از آقاي‌ظهيرالدوله‌ نوشته‌اند. اینکه‌ اول‌ بناي‌ مشروطه‌ را در همدان‌ ظهيرالدوله‌ به پا كرد و اول‌انجمني‌ كه‌ در ايران‌ پيدا شد انجمن‌ اخوت‌ بود، خيلي‌ به‌ ملت‌ خدمت‌ كرد، بعد شاه‌ گفت‌ بلي‌ مرد بزرگي‌ است‌، در حقيقت‌ قبول‌ عامه‌ دارد وهمه‌ كس‌ دوستش‌ دارد براي‌ همه‌ كار قبولش‌ دارند ،خوب‌ است‌ احمد[شاه] را بدهند ظهيرالدوله‌تربيت‌ كند. ملكه‌ جهان‌ به‌ شاه‌ گفت‌ من‌ هم‌ حقيقتاً مثل‌ همه‌ مردم‌ به‌ ظهيرالدوله‌ اعتقاد پيدا كردم‌، ديديد از روزي‌ كه‌ ظهيرالدوله‌ را بي‌خانمان‌كرديد ديگر رنگ‌ خانه‌ و زندگي‌مان‌ را نديديم‌، تا كارمان‌ به‌ اينجا رسيد. شاه‌ گفت‌ بلي‌ همين‌طور است‌ خودش‌ هم‌ گفته‌ بود..... ديگر صحبت‌ متفرقه‌ زياد شد. شاه‌ مي‌گفت‌ تمام‌شهر بابي‌ شده‌اند، كافرند، پيشواي‌ خودشان‌ را به‌ دار زدند. من‌ ديگر چه‌ توقع‌ از اين‌ مردم‌داشته‌ باشم‌. نزديك‌ غروب‌ از سفارت‌ آمديم‌ صاحبقرانيه‌ منزلمان‌.
ر.ک. فاطمه قاضیها، دختران ناصرالدین شاه قاجار، تهران : نشر گویا، ۱۴۰۰ ،صص ۲۶۹ - ۲۷۴

جمعه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۱۶