Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
... فتحعلی خان صبا شاعر و ملک الشعرای دربار فتحعلی شاه دستور یافت تا کتابی بر وزن شاهنامه فردوسی به نام شاهنشاهنامه به نظم در آورد و صبا ، آن را در مدت سه سال درچهل هزار بیت به اتمام رسانید و چهل هزار مثقال طلا صله گرفت. در سال ۱۲۳۳ ه ق قحطی عظیمی در خراسان افتاد و صبا به سرپرستی هیأتی برای دادن اعانه ، مأمور خراسان شد و در سرمای سخت زمستان با زحمات و صدمات زیاد به آنجا رسید ووجوه اعانه را بین نیازمندان تقسیم و به تهران مراجعت کرد
فتحعلی خان صبا شاعر دربار فتحعلی شاه

فتحعلی خان کاشانی متخلص به صبامتعلق به یکی ازخانواده های قدیمی کاشان است : اکثر افراد این خانواده خدمات دولتی داشته اند . جد اعلای وی اصلا دنبلی بود که در زمان کریم خان زند به شهر کاشان هجرت کردو فتحعلی خان در کاشان به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد. در جوانی به آقا فتحعلی شهرت داشت و از شاگردان حاجی سلیمان بیگ صباحی بیدگلی بود. فتحعلی خان ابتدا از مداحان لطفعلی خان زند، بود و از قرار معلوم دیوانی در مدح این شاهزاده دلیر و بی باك داشته که بعد از واقعه قتل برادر از ترس جان آن را فروشسته است. وی به گناه داشتن چنین دیوانی مدتها مغضوب غالبان ومتواری و در بدر بوده ، تادر ایامی که با با خان( فتحعلی شاه بعدی) از طرف آغا محمد خان به فرمانروایی فارس رسید، به او نزديك شده است . با با خان نیز، که خودشاعر و باسواد وطبعا مرد ملایمی بود، به تربیت و نگاهداری او پرداخته است.
صبا در باره لطفعلی خان قصيدة مفصلی سروده و در آن از لطفعلی خان دعوت کرده که از بوشهر به شیراز آید و دست دشمنان را از سلطنت کوتاه کند. چند بیت از آن قصیده، چنین است :
جانب بندر بوشهر شو ای پيك شمال// به بر شاه فریدون فر خورشیدخصال
خسرو ملكستان لطفعلی خان که بود //یاورش لطف علی ، یار خدای متعال
بعد تقبيل حریم حرمش خون بگرى //بعد تعطير غبار قدمش زار بنال
عرضه ده از من مسکین مشوش خاطر //عرضه ده از من غمگین پریشان احوال
کای شهنشاه جهان داور دارا رایت // ای جهاندار جوان رستم سهراب دوال
هیچ دانی که چه سان رفت و چه سان می گذرد// بر خلایق ز جفای فلك كينه سگال ؟ غوریان را همه بر فرق ، معلی دیهیم // لولیان را همه در ساق ، مرصع خلخال
سروران را همه بردند به غارت ثروت// بندگان را همه دادند به عزت اموال
طبل دولت بنوازند به نامش اکنون // آن که می بود شب و روز ندیم طبال
رحم کن رحم بر آن کس که در آتش بگداخت // از پس آنکه الم یافتی از باد شمال خسروا ، تا که بود سیر مه و مهر به چرخ // نبود نیر اقبال ترا بیم زوال هست لازم به پسر ، خواستن کین پدر //خاصه در چون تو پسر ، ای شه فرخندہ خصال وقت آن است که از بخت شوی مستظهر // وقت آن است که بر رزم کنی استعجال آن سیه کاسه که پاهشته بر ایوان اکنون// آن ستم پیشه که بنشسته براورنگ ا لحال بودیش سینه ای از سهم تو نالان چون نی// بودیش پیکری از بیم تو لرزان چون نال خلق این خطه به راهت همه جانبازانند.// زصغير و زکبیر و زنساء وز رجال ...
فتحعلی خان در سال ۱۲۱۱ ه ق به تهران آمد و در جشن جلوس فتحعلی شاه ( ۱۲۱۲ ق) قصيدة غرائی خواند که پسندشاه افتاد . وهر روز کارش بالا گرفت تا لقب ملك الشعرایی یافت و عنوان « خان » و منصب احتساب الممالكی گرفت ، چند سالی هم حکومت قم و کاشان داشت ، و بعداز حکومت دست کشید و در التزام رکاب بود، و زمانی هم به کلیدداری آستانه قم منصوب شد.بعدها زمانی از شاه دستور یافت تا کتابی به وزن شاهنامه فردوسی به نام شاهنشاهنامه به نظم در آورد و صبا ، آن را در مدت سه سال درچهل هزار بیت به اتمام رسانید و چهل هزار مثقال طلا صله گرفت. در سال ۱۲۳۳ ه ق قحطی عظیمی در خراسان افتاد و صبا به سرپرستی هیأتی برای دادن
اعانه ، مأمور خراسان شد و در سرمای سخت زمستان با زحمات و صدمات زیاد به آنجا رسید ووجوه اعانه را بین نیازمندان تقسیم و به تهران مراجعت کرد.
صبا پس از این مسافرت باسمت پیشخدمت و ندیم خاص و عنوان « ملك الشعراء » در دربار فتحعلی شاه بود، تا به سال ۱۲۳۸ ه ق ، پس از شصت یا پنجاه و نه سال عمر ، در
تهران درگذشت.
گریبایدوف ، سفیر روس در دربار ایران ، ضمن سفر نامه خود ، به تاریخ ۱۴ ژوئیه
۱۸۱۹م (۱۲۳۴ ه ق) می نویسد: «فتحعلی خان شاعر که در حدود شصت سال دارد، مردی
است مؤدب و متواضع و خوش صورت ، آهسته سخن می گوید و دوست دارد که نقل وحکایت کند. شاه به پاداش يك قصیده ، مشتی الماس در دهانش نهاد .
ر.ک .یحیی آرین پور ، از صبا تانیما جصص20 - 281
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۳:۱۱