.....آنطور که میگویند ، بزرگترین دشمن «میرزاتقی» در در بار، مادر شاه بود که دارای قدرت فراوان ، ثروت سرشار و اهمیت فوق العاده ایست ، در کشور عثمانی نیز مادر شاه که «لولطانا و الده» نامیده میشود عینا همان قدرت و اهمیت مادر شاه ایران را دار است. آنها اگر بخواهند خدمت کنند ، می توانند بهترین خدمتگزار باشندواگر هم به کارهای ناشایسته برخيزند ، واقعا شّر و فتنه به پا خواهند کرد زیرا قدرت آنها مافوق قانون است....
خاطره رابرت کرزن (منشی سفارت انگلیس در عثمانی )از میرزا تقی خان امیر کبیر:
درسال۱۸43م(1258 ق) در اواخر سلطنت محمد شاه قاجار متعاقب پادرمیانی های دو کشور روس و انگلیس برای خاتمه دادن به اختلافات موجود بین ایران و عثمانی ، کنفرانسی در شهر «ارض روم» عثمانی تشکیل گردید ، که نمایندگانی از کشورهای ایران و عثمانی و روسیه و انگلیس در آن شرکت داشتند و به مدت 4 سال تمام در مورد مسائل گوناگون موجود در روابط بین ایران و عثمانی به بحث پرداختند ؛ که نتیجه آن امضای عهد نامه دوم ارض روم یا ایران و عثمانی در سال1847 (1263 ق) بودکه در حقیقت بعنوان نقطه پایانی بر اختلافات ۳5۰ ساله دو کشور ایران و عثمانی محسوب گردید ، که از ابتدای سلطنت صفویه تا زمان امضای آن گاه و بیگاه باعث درگیری های بین دو کشور می شد .
نماینده ایران در کنفرانس « ارض روم » میرزا تقی خان وزیرنظام( امیر کبیر بعدی) بود ، میرزا تقی خان در راس یك هیئت30نفری بعنوان هیئت نمایندگی ایران در اواخر ربیع الاول سال ۱25۹ قمری از تبریز عازم ارض روم گردید و به مدت 4 سال در این شهر اقامت گزید تا سرانجام توانست عهدنامه مزبور را که پایه گزار روابط جدید ایران و عثمانی شمرده می شد را با دولت عثمانی امضاء کند. و در جریان همین کنفرانس بود که وی توانست شعور و درایت و سیاستمداری خود را کاملا به ثبوت رسانده و نشان دهد که شخصیتی لایق و کاردان و از هر نظر شایسته است .
نماینده دولت انگلیس هم در کنفرانس مزبور بعلت ناخوشی نتوانست از ابتدای امر در جلسات کنفرانس حاضر شود ، لذا به شخصی دیگری بنام »رابرت کرزن» که در آنموقع منشی مخصوص سفیر انگلیس در عثمانی بود ماموریت داده و بعد هم که نماینده اصلی انگلستان بنام کلنل «ویلیامز» بهبودی یافت خود را به ارض روم رساند و همراه با «رابرت کر زن» متفقاً به انجام وظيفه پرداختند .
رابرت کرزن که حدود یکسال در این سمت بکار اشتغال داشت ، بعدا به شغل اصلی خود در استانبول باز گشت و در مورد این ماموریت یکساله کتابی نوشت که ده سال پس از آن یعنی در سال 1854(1270 ق) ، در لندن منتشر شد ، این کتاب که حاوی مشاهدات او طی این دوره در ایالات شرقی کشورعثمانی است ، فصلی به ماجراهای کنفرانس « ارض روم» اختصاص یافته و نکات قابل توجهی در باره میرزا تقی خان امیر کبیررا دارا می باشد. وی نقل می کند که مذاکرات بین دو دولت ایران و عثمانی بعلت اشکالات مختلفی که اغلب به وسیله عثمانی ها در راه به ثمر رسیدن کنفرانس ایجاد می شد ، مدتها به درازا کشید ، تا آنکه سرانجام در ژوئن 1847عهدنامه ای بین طرفین امضاء شد.
رابرت کرزن نقل می کند که روز ورود «ميرزا تقی» به ارض روم تمام رجال و معاریف شهر به جز پاشای ارض روم (حاکم شهر) و نمایندگان کنفرانس، سوار بر اسب تا حومه شهر به استقبال او رفتند و اعضای هیأت نمایندگی ایران را تا داخل شهر همراهی نمودند. در این مراسم گروه کثیری از مردم شهر حضور داشتند که عده ای از آنها ، سوار بر اسب در حال چهار نعل با تفنگهانی که بوسیله فشنگهای مشقی پر شده بود، بعنوان خوشامد گوئی پشت سرهم تیراندازی می کردند ، که البته کار بی خطری هم نبود.
سپس رابرت کرزن نقل می کند که زمانی که «میرزا تقی » به سمت نماینده ایران در کنفرانس ارض روم انتخاب شد، محمد شاه که علاقه چندانی به پرداخت هزینه او در این سفر نداشت و معتقد بود که «قاعده حکم میکند ، هميشه پرداخت بارعيت باشد» ، او را با سخنانی دلخوش کننده و وعده های واهی به این ماموریت فرستاد که البته خیال اجرای هیچ یك از آنها رادر سر نداشت .همچنین «حاج میرزا آغاسی» صدر اعظم پیر و ناقلا که همیشه با نظر حسادت به «ميرزا تقی» می نگریست ، از اعزام وی به این ماموریت بسیار خوشحال شد. زیرا اطمینان داشت که به این وسيله او را از سر راه خود دور نموده است ! چه ، از کینه و عداوت دیرینه مذهبی دو ملت ترك، و ایرانی ، کسی نبود که بی خبر باشد و نداند که این مسئله همیشه بصورتهای بسیار ناراحت کننده ای جلوه گری نموده است.شعله های این آتش دامن گیر«میرزا تقی»هم شد،تر کھا در سال (1260)1845 به هنگام اقامت او. در ارض روم - بخاطر آنکه از وقار و نجابت و رفتار متینش تا حد افراط، متنفر شده بودند . اتهامات گوناگونی بر او واعضای هیات ایرانی بستند ودر نیتجه گروهی از اشرار متعصب که بالغ بر چند هزار نفر سنی خشمگین بودند ناحیه ای را که محل زندگی هیأت نمایندگی ایران در آن قرار داشت محاصره نموده ، برای حمله به ساختمان نمایندگی در اطراف آن موضع گرفتند. و پس از آن به مدت چند ساعت پی در پی با تفنگ به پنجره های ساختمان تیراندازی نمودند.اعضای هیأت نمایندگی ایران هم بدستور «میرزا تقی » در مقابل ، به آنان شلیك می کردند ولی اینکار با تفنگهای بدون گلوله صورت می گرفت . که فقط جنبه ترساندن آنها را داشت .
«عزت پاشا» پیرمرد هشتاد ساله دائم الخمر و حاکم ارض روم ، سوار بر اسب بدیدن این صحنه آمد و با وجودیکه چند هزار مرد مسلح در اختیار داشت ، کوچکترین اقدامی برای جلوگیری از تجاوز اشرار به هیأت نمایندگی ایران انجام نداد، ولی بعدا بعلت همین قصور از حکومت ارض روم منفصل شد .
به هر روی شورشیان پس از مدتی توانستند با شکستن در و پنجره به داخل منزل هجوم بیاورند و همراه با غارت وسائل خانه و خراب کردن سقف ، هر چه که بدستشان رسید نابود کردند . «میرزا تقی» باتفاق نوکرانش به یکی از اطاقهای عقبی عمارت که محکم تر از بقیه بود پناه برد و در مقابل شورشیان سنگر گرفت و آنقدر مقاومت کرد و به دفاع ادامه داد تا سرانجام ترکها از حمله دست برداشتند و متفرق شدند .
سلطان عثمانی بعدا مبلغ هشت هزار لیره بعنوان جبران خسارات ناشی از این هجوم وحشیانه به «میرزا تقی»، پرداخت نمود.
در ژوئن 1847(1263 ) پس از اینکه «ميرزا تقی»، معاهده صلح و تجارت بین دو کشور ، ایران و عثمانی را با «انور افندی»، و اعضای نمایندگی انگلیس و روسیه امضاء کرد به تبریز مراجعت نمود.
کرزن بقیه ماجرا را به زمان بازگشت میرزاتقی به ایران موکول و نقل می کند که وقتیکه «محمدشاه» - که در عمرش جز شکار گنجشك هیچ کار دیگری انجام نداده بود[اسناد گواهند که محمد شاه در جنگ هرات حضور فعال داشت و کرزن یا بی اطلاع بوده و یا بی انصافی کرده است] - از دنیا رفت. «ميرزا تقی» با قشون تحت فرمان خود به سمت تهران حرکت نموده و شاهزاده جوان ناصرالدین » را به تخت سلطنت نشاند و، ناصر الدين، هم به جبران این خدمت ، خواهر خود (عزت الدوله) را به عقد «میر زاتقی» در آورده لباس صدر اعظمی بر او پوشاند. صدراعظمِ قبل از او یعنی«حاجی میرزا آقاسی» که مراد «محمدشاه» بود یکی از معروفترین صدراعظم های این سلسله پادشاهیست که بخاطر اعمال سفیهانه خود شهرت داشت ، او توانست در طول صدارت خود بوسیله باج گیریهای کلان ثروت هنگفتی گردآورد و سر آخر نیز با وجودیکه مقدار زیادی از آن بوسیله ار بابش از چنگ او بیرون آمد ولی هنوز صاحب گنجینه بزرگی از طلا و نقره و جواهرات بود که پس از خلع از صدارت، با آنها به کربلا رفت و در همانجا به سال 1850(1266 ) از دنیا رفت .
... آنطور که میگویند ، بزرگترین دشمن «میرزاتقی» در در بار، مادر شاه بود که دارای قدرت فراوان ، ثروت سرشار و اهمیت فوق العاده ایست ، در کشور عثمانی نیز مادر شاه که «لولطانا و الده» نامیده میشود عینا همان قدرت و اهمیت مادر شاه ایران را دار است. آنها اگر بخواهند خدمت کنند ، می توانند بهترین خدمتگزار باشندواگر هم به کارهای ناشایسته برخيزند ، واقعا شّر و فتنه به پا خواهند کرد زیرا قدرت آنها مافوق قانون است و به انجام هر کاری که مایل باشند مجاز ند.
مادر شاه همراه با عده ای که به قدرت «میرزا تقی» حسادت می ورزیدند و از نفوذ و توانائی او در حکومت خشمگین بودند ، گروهی تشکیل دادند و توانستند اراده شاه ناتوان را در اختیار خود گرفته و موافقت او را برای طرد «میرزاتقی» بدست آوردند- شاهی که. همه چیز خود را در دنیا مديون وزیرش بود.
پس ، «میرزا تقی» به کاشان تبعید شد. و او را به قتل رساندند.
میرزا تقی متهم به هیچ جنایتی نبود که این چنین ناجوانمردانه بدست شاه کشته شد. او با این عمل، بدست خود یکی از بهترین و وشرافتمندترین عناصر مملکت را به تحريك عوامل فاسد و اطرافیان فرو مایه خویش از میان برداشت ،
منبع : خاطره من از امیر کبیر، نوشته : رابرت کر زن « منشی سفیر
انگلیس در کشور عثمانی»، ترجمه دکتر حسین ابو ترابیان.مجله نگین، مرداد 1358 ، شماره 169 صص20-25
چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲:۴۶