.....بسیار بعید به نظر می رسد که این جشن ملی باستانی روزی در ایران ملغی شود، زیرا برگزاری آن در موقعیتی است که اصولا فصل جشن و سرور و شادی همگانی است. و باید اعتراف کرد که ایرانیها در مورد برگزیدن جشن سال نو معقول تر و منطقی تر از ما بوده اند، چون آنها بجای آنکه تحویل سال خود را مثل ما در وسط زمستان قرار دهند، آن را طوری انتخاب کرده اند که شروع سال جدیدشان درست در لحظه ورود خورشید به نیمکره شمالی، و در حقیقت آغاز سال خورشیدی باشد.....
نوروز در ایران عصر ناصری به روایت لیدی شل :
یکشنبه , 19 اسفند 1228 (1228/12/19)
الأحد , 25 ربیع الثانی 1266 (1266/4/25)
لیدی شیل همسر جستن شیل وزیر مختار انگلیس بوده است.وی که اصلا ایرلندی بود در ۲۹ اکتبر ۱۸۴۹ به همراه همسرش به ایران وارد شد. وی که مشاهدات خود را در هنگام اقامت در ایران به رشته تحریر درآورده است، در خاطرات 10 مارس 1850خود نقل می کند که نوروز نزديك است. «کلنل شیل امروز مایل بود با صدراعظم امیر کبیر ملاقات کند، ولی به او خبر دادند که حضرت اشرف مشغول تهیه و انتخاب «شال» هایی است که روز بیست و دوم همین ماه برای عید نوروز به عنوان انعام و بخشش شاه، به كلیه در باريها اعطا خواهدشد.
با اینکه در این دوران، از شکوه و عظمت جشنهای نوروزی کاسته شده و ارزش هدایای متبادله نیز نقصان یافته، ولی بسیار بعید به نظر می رسد که این جشن ملی باستانی روزی در ایران ملغی شود، زیرا برگزاری آن در موقعیتی است که اصولا فصل جشن و سرور و شادی همگانی است. و باید اعتراف کرد که ایرانیها در مورد برگزیدن جشن سال نو معقول تر و منطقی تر از ما بوده اند، چون آنها بجای آنکه تحویل سال خود را مثل ما در وسط زمستان قرار دهند، آن را طوری انتخاب کرده اند که شروع سال جدیدشان درست در لحظه ورود خورشید به نیمکره شمالی، و در حقیقت آغاز سال خورشیدی باشد. در چنین موقعی که مطابق روز ۲۲ مارس است،همه افراد خانواده لباس نو می پوشند و اطراف يك پارچه رومیزی (سفره) که در روی آن انواع خوراکیها، چیده شده، روی زمین می نشینند. در ایران از میز استفاده نمی شود. در وسط خوراکیها نیز يك ظرف پر از آب می گذارند و تصور می کنند که درست در لحظه عبور خورشید از خط استوا، براثر لرزه ای که در کره زمین حادث می شود آب داخل این ظرف به تکان در می آید. در چنین موقعی، افراد خانواده یکدیگر را در آغوش می گیرند و سال خوشی را برای هم آرزو می کنند و آنگاه به خوردن مشغول می شوند صفا و صمیمیت و سادگی این مراسم تا حد زیادی نمایانگر روحیات و خصوصیات اخلاقی ایرانیهاست
من تقریبا در همان موقع تحویل سال که برای رفتن به باغمان از خیابان جلو سفارتخانه می گذشتم، صدای بلندی را شنیدم که می گفت: «هوالله تعالی خدا وزیر مختار را پایدار کند، خدا خانم را عمر دهد. این صدا از درویش ژنده پوش ، ولی باصفا و مؤدبی بود که داخل يك چادر کوچک در کنار دیوار باغ نشسته بود و در جلویش ظرف بزرگی قرار داشت که در آن، گندم سبز کرده بود. بقدری در «هو، حق» گفتن و دمیدن در شاخ نفیرش مستغرق بود که امکان داشت این گندمها رشد کنند و حتی به مرحله درو کردن نیز برسند و او همچنان به کار خود مشغول باشد.
همچنین خانم شیل در خاطرات روز بعد خود ادامه می دهد که : در این روز همه مردم لباس نو در بر می کنند، تمام نوکران سفارتخانه نیز - که تعداد آنها به شصت هفتاد نفر می رسد . سرحال و خوشحال، ردای بلند تازه ای پوشیده بودند، که پارچه آنها فقط بخاطر داشتن مارك انگلیسی، بافت انگلستان شمرده می شد و گرنه از اصالت يك محصول انگلیسی عاری بود.
در ساعت ۹ صبح یکی از اعضاء وزارت خارجه ایران همراه با بیست فراش که طبقهایی حاوی کله قند و نقل و نبات حمل می کردند به محل سفارتخانه آمد و مراتب تهنیت شاه ایران را بمناسبت سال جدید به ما ابلاغ نمود. ظهر همان روز نیز تمام هیأتهای سیاسی خارجی به حضور اعليحضرت بار یافتند تا به نمایندگی از طرف سلاطین خود عرض تبريك نمایند.
این برنامه چون بطور خصوصی و قبل از مراسم باشکوه سلام و بارعام بود، لذا به صورت مختصر برگذار گردید. ولی در مراسم سلام، شاه با لباس تمام رسمی - که نیمه ایرانی و نیمه اروپایی و غرق در انواع جواهرات گرانبها بود - جلوس نموده بود و تاج جواهر نشان با شکوهی بر سر داشت. شمشیری مرصع نیز که غلاف آن از سر تا نوك مزین به قطعات الماس بود به کمر بسته و به انتظار پایان یافتن مراسم شرفیابی گروههای مختلف و آسوده شدن از خستگی تاج سنگینی که بر سر داشت، بی تاب بود. چون اعليحضرت شخصی بسیار مهربان و متواضع است و در صحبتهای خود لحن گرم و دلپذیری دارد، لذا مانند اغلب پادشاهان ایران نیمی از وقت خود را در صحبت کردن با این و آن تلف می کند و شنوندگان هم، الحق از صحبتهای پادشاه لذت وافری می برند.
بعد از ظهر همان روز، يك فيل - که متعلق به شاه بود به همراه فیلبان و يك دسته موزیک برای شاد باش سال نو به سفارتخانه ما آمدند. در موقع ورود فیل، چون در سفارتخانه کوتاه بود، این حیوان خم شد و با زانو وارد محوطه جشن گردید و پس از اینکه چند حرکت انجام داد و به دور خود چرخید، هدیه ای از ما دریافت کرد. و خارج شد.
روز بعد از اول سال نو مراسم دید و باز دید نوروز آغاز می شود که بمدت يك هفته ادامه دارد. در عرض این دوره ما هم می بایستی به ملاقات تمام آشنایان وزیر مختار که مقامی والا دارند، برویم و تمام روز را در اینگونه دیدارها تلف کنیم، که البته در هر يك از آنها نیز سیلی از چای و قهوه بسوی مهمانان سرازیر می شد. بعد نوبت بازدیدها می رسید که عینا همان تشریفات خسته کننده و آزاردهنده را بایستی تکرار کرد و رویهمرفته رعایت آنها الزامی است. مخصوصا برای شوهر من که بخاطر حفظ شئون ملکه انگلیس هم که شده، میبایستی سالی یکبار حتما به آنها تن در بدهد.
پس از نوروز، هوای خوش ایران شروع می شود که تا اواسط ماه مه ادامه دارد و بعد از آن است که فصل گرما آغاز می گردد. در ماه آوریل بلبلها نغمه سرایی آغاز می کنند، غنچه های گل سرخ می شکنند و باغ سفارتخانه ما در تمام طول شب شاهد چه چهه بلبلانی است که در سراسر باغ پراکنده اند. تجسم این گونه زیباییهای طبیعت را بهتر است به قدرت تخیل واگذار کرد. چه، توصیف آنها به قلم نمی آید و یا حداقل از قدرت قلم من خارج است.
منبع: لیدی مری شیل، خاطرات لیدی شل، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: نشر نو ، 1368، صص95-99
یکشنبه , 19 اسفند 1228 (1228/12/19)
الأحد , 25 ربیع الثانی 1266 (1266/4/25)
لیدی شیل همسر جستن شیل وزیر مختار انگلیس بوده است.وی که اصلا ایرلندی بود در ۲۹ اکتبر ۱۸۴۹ به همراه همسرش به ایران وارد شد. وی که مشاهدات خود را در هنگام اقامت در ایران به رشته تحریر درآورده است، در خاطرات 10 مارس 1850خود نقل می کند که نوروز نزديك است. «کلنل شیل امروز مایل بود با صدراعظم امیر کبیر ملاقات کند، ولی به او خبر دادند که حضرت اشرف مشغول تهیه و انتخاب «شال» هایی است که روز بیست و دوم همین ماه برای عید نوروز به عنوان انعام و بخشش شاه، به كلیه در باريها اعطا خواهدشد.
با اینکه در این دوران، از شکوه و عظمت جشنهای نوروزی کاسته شده و ارزش هدایای متبادله نیز نقصان یافته، ولی بسیار بعید به نظر می رسد که این جشن ملی باستانی روزی در ایران ملغی شود، زیرا برگزاری آن در موقعیتی است که اصولا فصل جشن و سرور و شادی همگانی است. و باید اعتراف کرد که ایرانیها در مورد برگزیدن جشن سال نو معقول تر و منطقی تر از ما بوده اند، چون آنها بجای آنکه تحویل سال خود را مثل ما در وسط زمستان قرار دهند، آن را طوری انتخاب کرده اند که شروع سال جدیدشان درست در لحظه ورود خورشید به نیمکره شمالی، و در حقیقت آغاز سال خورشیدی باشد. در چنین موقعی که مطابق روز ۲۲ مارس است،همه افراد خانواده لباس نو می پوشند و اطراف يك پارچه رومیزی (سفره) که در روی آن انواع خوراکیها، چیده شده، روی زمین می نشینند. در ایران از میز استفاده نمی شود. در وسط خوراکیها نیز يك ظرف پر از آب می گذارند و تصور می کنند که درست در لحظه عبور خورشید از خط استوا، براثر لرزه ای که در کره زمین حادث می شود آب داخل این ظرف به تکان در می آید. در چنین موقعی، افراد خانواده یکدیگر را در آغوش می گیرند و سال خوشی را برای هم آرزو می کنند و آنگاه به خوردن مشغول می شوند صفا و صمیمیت و سادگی این مراسم تا حد زیادی نمایانگر روحیات و خصوصیات اخلاقی ایرانیهاست
من تقریبا در همان موقع تحویل سال که برای رفتن به باغمان از خیابان جلو سفارتخانه می گذشتم، صدای بلندی را شنیدم که می گفت: «هوالله تعالی خدا وزیر مختار را پایدار کند، خدا خانم را عمر دهد. این صدا از درویش ژنده پوش ، ولی باصفا و مؤدبی بود که داخل يك چادر کوچک در کنار دیوار باغ نشسته بود و در جلویش ظرف بزرگی قرار داشت که در آن، گندم سبز کرده بود. بقدری در «هو، حق» گفتن و دمیدن در شاخ نفیرش مستغرق بود که امکان داشت این گندمها رشد کنند و حتی به مرحله درو کردن نیز برسند و او همچنان به کار خود مشغول باشد.
همچنین خانم شیل در خاطرات روز بعد خود ادامه می دهد که : در این روز همه مردم لباس نو در بر می کنند، تمام نوکران سفارتخانه نیز - که تعداد آنها به شصت هفتاد نفر می رسد . سرحال و خوشحال، ردای بلند تازه ای پوشیده بودند، که پارچه آنها فقط بخاطر داشتن مارك انگلیسی، بافت انگلستان شمرده می شد و گرنه از اصالت يك محصول انگلیسی عاری بود.
در ساعت ۹ صبح یکی از اعضاء وزارت خارجه ایران همراه با بیست فراش که طبقهایی حاوی کله قند و نقل و نبات حمل می کردند به محل سفارتخانه آمد و مراتب تهنیت شاه ایران را بمناسبت سال جدید به ما ابلاغ نمود. ظهر همان روز نیز تمام هیأتهای سیاسی خارجی به حضور اعليحضرت بار یافتند تا به نمایندگی از طرف سلاطین خود عرض تبريك نمایند.
این برنامه چون بطور خصوصی و قبل از مراسم باشکوه سلام و بارعام بود، لذا به صورت مختصر برگذار گردید. ولی در مراسم سلام، شاه با لباس تمام رسمی - که نیمه ایرانی و نیمه اروپایی و غرق در انواع جواهرات گرانبها بود - جلوس نموده بود و تاج جواهر نشان با شکوهی بر سر داشت. شمشیری مرصع نیز که غلاف آن از سر تا نوك مزین به قطعات الماس بود به کمر بسته و به انتظار پایان یافتن مراسم شرفیابی گروههای مختلف و آسوده شدن از خستگی تاج سنگینی که بر سر داشت، بی تاب بود. چون اعليحضرت شخصی بسیار مهربان و متواضع است و در صحبتهای خود لحن گرم و دلپذیری دارد، لذا مانند اغلب پادشاهان ایران نیمی از وقت خود را در صحبت کردن با این و آن تلف می کند و شنوندگان هم، الحق از صحبتهای پادشاه لذت وافری می برند.
بعد از ظهر همان روز، يك فيل - که متعلق به شاه بود به همراه فیلبان و يك دسته موزیک برای شاد باش سال نو به سفارتخانه ما آمدند. در موقع ورود فیل، چون در سفارتخانه کوتاه بود، این حیوان خم شد و با زانو وارد محوطه جشن گردید و پس از اینکه چند حرکت انجام داد و به دور خود چرخید، هدیه ای از ما دریافت کرد. و خارج شد.
روز بعد از اول سال نو مراسم دید و باز دید نوروز آغاز می شود که بمدت يك هفته ادامه دارد. در عرض این دوره ما هم می بایستی به ملاقات تمام آشنایان وزیر مختار که مقامی والا دارند، برویم و تمام روز را در اینگونه دیدارها تلف کنیم، که البته در هر يك از آنها نیز سیلی از چای و قهوه بسوی مهمانان سرازیر می شد. بعد نوبت بازدیدها می رسید که عینا همان تشریفات خسته کننده و آزاردهنده را بایستی تکرار کرد و رویهمرفته رعایت آنها الزامی است. مخصوصا برای شوهر من که بخاطر حفظ شئون ملکه انگلیس هم که شده، میبایستی سالی یکبار حتما به آنها تن در بدهد.
پس از نوروز، هوای خوش ایران شروع می شود که تا اواسط ماه مه ادامه دارد و بعد از آن است که فصل گرما آغاز می گردد. در ماه آوریل بلبلها نغمه سرایی آغاز می کنند، غنچه های گل سرخ می شکنند و باغ سفارتخانه ما در تمام طول شب شاهد چه چهه بلبلانی است که در سراسر باغ پراکنده اند. تجسم این گونه زیباییهای طبیعت را بهتر است به قدرت تخیل واگذار کرد. چه، توصیف آنها به قلم نمی آید و یا حداقل از قدرت قلم من خارج است.
منبع: لیدی مری شیل، خاطرات لیدی شل، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: نشر نو ، 1368، صص95-99
شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۴:۱۷