Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
قاجارها از نژاد مغول نیستند و مغولان آنها را بایران نیاورده ند ،بلکه نزدیک دویست سال پس از آمدن مغول از شام به ایران آمده اند
قاجارها از چه نژادی بودند:
تاریخ نویسانی که تاریخ قاجارها را نوشته اند همه ،ایشان را از نژاد مغول دانسته اند، اما چون هیچگونه سند کتبی بکار نبرده اند این خود می رساند که تنها به گفته و مدل سر کردگان این طایفه بسنده کرده اند. زیرا بسیاری از طوایف ترك، از اعقاب چنگیز و پادشاهان مغول بودن را افتخاری پنداشته و خود را به ایشان نسبت داده اند.
قاجارها برای اینکه به جهانگیریها و کشورگشایی های چنگیز فخر کنند و خود را در آن شريك و سهیم بدانند بخطا خود را مغول دانسته و نسب خود را نخست به تيموريان( که آنها نیز مغول نبوده و از ازبکان هستند) و از آن راه به ايلخانان مغول رسانده و حتی قراقویونلوها و آق قویونلوها راهم که با ایشان نزديك بوده اند با خود درین نسبت نادرست شريك كرده اند.
این ادعای شفاهی سر کردگان قاجار را تاریخ نویسان این سلسله پر و بال داده و همه در آن بحث کرده اند. چون سراسر این ادعا بی بنیاد ست نقل آن ضرورت ندارد و تنها به كليات آن اکتفا می شود .
این مورخان گفته اند که قاجارها باهلاکوخان مغول در 656 هجری وارد ایران شده اند و تا ۷۳۹ که سلسله ایلخانان مغول منقرض شده به حال چادر نشینی و بیابان گردی از کنار جيحون گرفته تا دشت مغان زندگی کرده اند و چون درسال ۷۳۹ دست ایلخانان از پادشاهی ایران کوتاه شد ایشان زندگی خود را در خطر دیدند و از ایران بشام یعنی سوریه کنونی هجرت کردند تا اینکه تیمور گورکانی در ۸۰۳ بدان سرزمین رسید ، قاجارها را در آنجا دید و ایشان را جز و لشكر یان خود پذیرفت و با خود بایران باز گردانید.
بعید نیست که قاجارها وقتی بسرزمین سوریه رفته باشند و احتمال هم می رود که این سفر شان پس از استیلای مغول روی داده باشد و نیز ممکنست که تیمور ایشان را به ا یران آورده باشد اما این وقایع چنانکه تاریخ گواهی می دهد، سبب دیگر دارد و پیوستگی ایشان را به مغول نمی رساند بلکه نسبت ایشان را بترکان غربی منتهی می کند .
درین صورت شک نیست که اگر قاجارها بشام رفته و از آنجا با یران آمده باشند مربوط به هولاكو و جنب و جوش و تاخت و تازهای مغولان نیست، بلکه بالعكس ازین جاست که ترکان ماورای قفقاز را سلاوها از جایگاه خود رانده اند و گروهی از ایشان که قاجارها باشند نخست به شام رفته و سپس در اوایل قرن نهم یا تیمور آنها را به ا یران آورده است یا اینکه خود بایران آمده اند .
گویا این نکته که قاجارها زمانی به شام رفته و از آنجا به ایران آمده باشند درست باشد زیرا که در میان طوایف تركان غربی طایفه معروف بیات هست و در میان طوایف قاجار طایفه ای هست بنام شامبیاتی، یعنی بیاتهای شام و این می رساند که قاجارها به بياتها نزديك بوده اند و لااقل این طایفه شامبیاتی مدتی در شام مانده است .
دلیل بسیار قوی براینکه قا جارها از نژاد مغول و حتی از ترکان شرقی نبوده اند اینست که در همه اسناد نسب خود را به طايفه «سالور» رسانده اند و سالورقطعا از همان ترکان ماورای قفقاز بوده و در میان طوایف ماورای قفقاز همه جا نام آنها را با خزرها و قبچاتها و بلغارها و بجناکها و دیگران با هم برده اند. و بازدلیل دیگر اینست که قاجارها از نخست خود را خویشاوند نزديك آق قویونلو دانسته اند و حتی بپادشاهی این سلسله فخر کرده اند و نام دیگر این طایفه « بایندر» است و بایندر نیز از طوایف تركان ماوراء قفقاز بوده و نامشان را با طوایف دیگر آن سر زمین توأم کرده اند .وانگهی قاجارها تنها در دوره صفویه در تاریخ ایران پیدا شده اند .
درین شک نیست که صفویه از اولاد شیخ صفی الدین اردبیلی از مردم آذربایجان بوده اند و در دوره صفویه طوایف ترك آذربایجان مهم ترین و در حقیقت یگانه عامل نظامی بودند. بهمین جهت است که ما تنها درین دوره بنام سه طایفه بزرگ ترك که دست نشانده و پشتیبان سلطنت صفویه بوده اند بر می خوریم: قاجارها و افشارها و بیا تها. طوایف کوچک تر را که کمتر بودند صفویه بدو دسته تقسیم کردند يك دسته را در آذربايجان گذاشتند و «شاهسون» نامیدند و دسته دیگر را به فارس بردند و برخی طوایف ایرانی و عرب راهم با آنها توأم کردند و دسته بزرگی بنام قشقایی، فراهم کردند که مرکب ازین سه عنصر کرد یعنی ایرانی و عرب و ترك زبانست .
بنا بر این چون پادشاهان صفوی از آذربایجان برخاسته اند و قزلباشها آذربایجانی بوده اند و قاجارها مانند افشارها و بیاتها هم از آذربایجان آمده اند پس شک نیست که قاجارها از ترکان غربی بوده اند و نه مغول .
در دوره ای که قاجارها در ایران بیشتر از همه وقت پراکنده شده بودند در آذربایجان و مازندران و گرگان (استراباد) و اطراف طهران بودند و هر گز اثری ازایشان در نواحی شرقی دیده نشده است. این خود دلیلست بر این که از غرب آمده اند و اگر از شرق آمده بودند می بایست در مشرق ایران هم بوده باشند.
زبان قاجارها نیز در همه مراحل تر کی غربی بوده است و این همان زبا نیست که نخستین شاعر آن شاه اسماعیل صفويست که خطایی تخلص می کرده و هنوز هم یکی از بهترین شاعران زبان ترکی غربی بشمار می رود و می دانیم که مادرش از ترکان بایندری یعنی آق قویونلو بوده است .
دلیل مهم پیوستگی ترکان غربی خصایص زبانی آنانست که به یکدیگر کاملا مر بوطند
پیوستگی ترکان غربی با یکدیگر با ندازه ایست که هنوزطوایف جزء به نام قشقایی که ضبط درست آن«قاشقای» است در دور ترین نقاط شمالی قلمرو ترکان غربی هستند و همین نام در میان ترك زبانان جنوب ایران دیده میشود . آهنگها و سرودهایی هم هست که هر دو گروه با این همه مسافت و بیش از سیصد سال زمانی که در میانشان هست هنوز می خوانند .
درین صورت و با دلایلی که در درین کوتاه نمی گنجد،موارد ذیل امری مسلم است:
( 1)- قاجارها مغول نبوده اند بلکه ترك بوده اند.
(2) -تر کمان و سلجوقی نبوده اند بلکه از ترکان غربی و خویشاوند نزديك خزرهاو قبچانها و بلغارها و بجنا کها بوده اند .
(3 )-نژادشان به طايفه سالور می رسیده است که از همین طوایف ماورای قفقاز بوده اند.
(4 )- در حدود قرن هشتم با سایر طوایف ترك ماورای قفقاز از آن سرزمین هجرت کرده اند .
(5)- نخست بشام رفته و پس از مدتی از آنجا با ایران آمده اند. .
(6 )-مغولان آنها را بایران نیاورده ند که نزدیک دویست سال پس از آمدن مغول از شام بایران آمده اند
(7)- زبانشان تر کی غربیست .
(۸) - صفویه آنها را از آذر بایجان به مازندران و گرگان و مر کز ایران برده اند .
(8))- با افشارها و بیاتها و بایندرها بسیار نزدیک بوده و حتی شريك سرنوشت و شاید همسفر ایشان بوده اند.

منبع: سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی سیاسی ایران در دوره معاصر، تهران :انتشارات بنیاد، 1368
شنبه ۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۲:۲۶