Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
در حقیقت باید گفت بسیار باهوش، مؤدب، خیرخواه، مهمان نواز ،شجاع و زرنگند. عاشق شعر، نقاشی و صنایع اند و روح سلحشوری دارند و مباهات می کنند که خدمت ارتش بنمایند. صفا تی را که بیان کردم با ما یکسانست لیکن معایبی هم دارند یعنی بسیار مکار، رباخوار، بیرحم، متقلب اند و بویژه دروغ زیاد می گویند.
مردم 77 سال پیش ِایران، از نگاه اوژن فلاندن دانشمند، نقاش و جهانگرد فرانسوی(1809 – 1889 )

اوژن فلاندن در زمان محمدشاه قاجار در سالهای ۱۸۴۰ - ۱۸۴۱ میلادی (برابر ۱۲۵۶ - ۱۲۵۸ قمری = ۱۲۱۹ و ۱۲۲۱ خورشیدی) به اتفاق هنرمند هموطن خود بنام پاسکال کست به ایران آمده و در طی سفر مشاهدات خود را از وضعیت ایران، سیاست های بین المللی قاجارها و بناهای تاریخی ایران در کتابی به نام « سفر به ایران » در چند جلد تالیف کردکه در سال ۱۸۵۱ میلادی در شهر پاریس به چاپ رسید.این کتاب حاوی تابلوهای زیبا و بی نظیری از آثار قدیمی ایران تا دوران ناصرالدین شاه و نمونه قدیمی ترین نقاشی های ایرانی است و برای تعمیر بسیاری از آثار نقاشی های ایران به این کتاب مراجعه میشود.
سفرنامه اوژن فلاندن که در ایران منتشر و ترجمه شده،بغیر از شش جلدی است که محتوی تابلوهای نقاشی و نقشه ها و شرح هریك میباشد.
ذیلا بخش کوتاهی از خاطرات اوژن فلاندن راجع به مردم ایران نقل می شود:
.......مردم ایران بدو دسته خانه نشین وچادر نشین منقسم می گردند، چادر نشینها از رئیسشان اطاعت می برند و بیشتر چوپانند. سالار شان کدخدا، حاکم یا بیگلربیگی است که از طرف شاه معین می شود.
از خانه نشین ها در درجه اول خانها که اشرافی یا نجبا باشند بر سایرین علو مقام و تفوق دارند، در درجه دوم میرزاها هستند که شغل دبیری دارند و بعد رعایا که کاسب کار صنعتگر یا زارعند.
ایرانیان به این سه طبقه تقسیم میشوند لیکن لزومی ندارد که هر کس شغل پدریش را تعقیب نماید. هر کس میتواند بر حسب ابراز لیاقت، بزرگ منشی و کاردانی ،مقامی بلند را حائز گردد. مثلا یکنفر رعیت دانا می تواند به مناصب میرزاگی برسد.
به علاوه پادشاه منصب و رتبه را بر حسب لیاقت به اشخاص میدهد گاهی اتفاق می افتد کسی از خانواده های بسیار پست به درجه ای بلند نائل گردد. عنوان خان نظامیست و علتش اینست که تمام رؤسای قشون از این خانها تشکیل می شوند. نام میرزا تنها کشوریست، این نام به نجبا یعنی به اشخاصی که از فامیل قدیمی و مهمند نیز اطلاق می گردد. از اشتقاقش هم معین می شود زیرا میرزا از اختصار دو کلمه امیر وزاده پدیده آمده، این کلمه هرگز از میان نرفته و نخواهد رفت و اگر کلمه خانی را هم بکسی عنوان دهند باز میرزاگیش باقی خواهد ماند، چه بسیار ایرانیانی که در جلوی اسمشان کلمه میرزا هست و چون به کلمه خانی مفتخر شوند باز از کلمه میرزا دست بر نمی دارند مانند یکی از وزرای شاه که میرزا عبدالحسن خان نامیده میشود.
ان کلمه میرزا را به اشخاصی می دهند که تحصیل و مقامشان از کاسبان و صنعتگران اجل است، امروزه منشیان و دبیران را میرزا میگویند، به علاوه نویسندگان را هم که به کمر قلمداني دارند مانند ملاها، شعرا، طبیبان، منجمان، نویسندگان و شاگرد تاجرها را میرزا می خوانند.
پیشتر گفتم ممکنست یکنفر ایرانی از طبقه پست به مقامی بلند رسد. در هیچ کشوری چنین وضع مشاهده نمی گردد، تقریبا این حالتی استثنائی است که در ایران متداول گشته.
بسی جای تعجب است که چگونه میرزای پَستی رویه وحركات خانی بزرگ را برمی گزیند؟ یعنی به سهولت خود را در زمره اشراف قلمداد نموده به خلعت خانان خود را مفتخر ساخته لباس پنبه ایش را به البسه کشمیری و ابریشمی مبدل می سازد و کسی نیست از او جلوگیری بعمل آورد. اما هرگز روش و سجایای اولیه اش را بدور نخواهد انداخت. عرب؛ ایرانی یا هندی هريك مشخص و نجابت و لیاقت خود را طوری نشان میدهند که از هم تمیز داده می شوند. یک نفر بدوی ساده یا رئیس قبیله؛ رعیت یا خان، یا هندی فقیر از نواب بواسطه لباسشان که مشخص است شناخته می گردند.
آیا در هیچ مملکت دیگری چنین حال مشاهده می گردد؟ تاریخ ایران از این حوادث بسیار دارد و نشان می دهد که چگونه اشخاص از طبقات بسیار پست به مقامات بلند رسیده اند.
یکی از اصول عمده که ایرانیها را به منصب و مقام بلند می رساند هوش فطری شان است. تقریبا می شود گفت ایرانی بی هوش یافت نمی گردد، بعلاوه کسی نیست که جاهل وعامی صرف باشد. عموما تیز هوش، فعال وچابکند و به هر کاری دست زنند از عهده اش بر می آیند و آنرا با تمام می رسانند و پشت کار غریبی دارند. این حرف کلام آنهاست که می گویند فرانسویها از مشرق زمینند.
اگرچه بعضی صفات ما با آنها مشابهست ولی نقائص و عیوبشان درما نیست، در حقیقت باید گفت بسیار باهوش، مؤدب، خیرخواه، مهمان نواز ،شجاع و زرنگند. عاشق شعر، نقاشی و صنایع اند و روح سلحشوری دارند و مباهات می کنند که خدمت ارتش بنمایند. صفا تی را که بیان کردم با ما یکسانست لیکن معایبی هم دارند یعنی بسیار مکار، رباخوار، بیرحم، متقلب اند و بویژه دروغ زیاد می گویند.
ایرانیان در آغاز زندگی از کلیه عيوب منزه هستند ولی طولی نمی کشد که کلیه معایب ممکنه را دارا میشوند و عموما عياش، قمار باز، فاسق، رباخوار و مشروب خوار میگردند بزودی اعمال بالا را پیشه می گیرند لیکن کمی پیش از کهولت و پیری باز ترك عادت کرده توبه مینمایند. بمن گفتند در سن پنجاه سالگی توبه می کنیم اما من پیر مردانی را سراغ دارم ...، اینانند که تا دم مرگ و آخرین نفس باده نوشی می کنند.....
منبع: سفرنامه اوژن فلاندن به ایران، ترجمه حسین نور صادقی، چاپ سوم ، اصفهان ، انتشارات اشراقی، 1356 ،ص۴۱۸
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۳:۲۷