جنگهای ایران و روسیه که در دو دوره ده ساله و دوساله در فواصل سالهای«1218-1228 » و «1241 – 1243 ه . ق» روی داد و به انعقاد معاهدۀ ترکمان چای منجر گشت،یکی از غم انگیزترین و سرنوشت سازترین حوادث تاریخ کشور ما به شمار می رود، که در اثر آن ضربات جبران ناپذیری به مُلک و ملّت وارد شد، لذا چنین به نظر می رسد که سلاطین قاجار در آرزوی باز پس گرفتن ولایات از دست رفته به سر می بردند. ولی گویا آن طور که از رؤیای ناصرالدین شاه بر می آید، احساس ضعف و درماندگی در مقابل خصم نیرومند چنان بوده که فقط دستی از عالم غیب امکان تسلط بر دشمن قوی پنجه را فراهم می آورده است، چنانچه ناصرالدین شاه 60 سال بعد از انعقاد عهدنامه ترکمان چای، در خاطرات خودمربوط به روز « دوشنبه هفتم ربیع الاول 1303 ه.ق »رؤیای خود را چنین نقل می کند.
امشب که خوابیدم خواب عجیبی دیدم ، لازم است اینجا بنویسم:
«دیدم سواره در مملکت قفقاز روس می روم، یک نفر مرد پیاده، جلو من می رود، مثل اینکه راهنمایی می کند و بلدی می کند، من هم با او طرف صحبت می شوم، از عقب صدائی از مهماندار روسها که با من است آمد، که این مرد احسان خوان نخجوانی 1 است که باعث شکست ایرانیها از روسیه شد، چرا حالا هم صحبت شما شده است و به او التفات می کنید؟ من به او گفتم برگرد به عقب و برو!یعنی به احسان خان. بعد داخل حیاط 2و دالان و اطاقی شدیم. توی اطاق مثل نیزه و سیخی در دست من بود، خواهر احسان خان در آن اطاق بود، او را خوابانده، سیخ را فرو بردم به او ، مثل یک کتابی شد که سیخ من اورا سوراخ کرد و این عمل طوری بود که یعنی من با روسها مخاصمه کرده ام . از اطاق که آمدم بیرون، توی حیاط دم در حاجی معتمدالدوله را دیدم ایستاده ست، به من گفت،چرا این کار را کردی و با دولت روس به چه جرأت و اطمینان بر هم زدی؟ گفتم به اطمینان اینکه دو کرور 3 سواره از عالم غیب الان در صحرا حاضر شده اند و بنا کردم از حیاط بیرون رفتن، در آخر حیاط حاجی ابوالحسن معمارباشی و یکی از نوکرهای دیگر را دیدم، پرسیدم در صحرا سواره و قشون چقدر است، گفتند بقدر چهار کرور سواره ایستاده است. بیرون که آمدم تمام صحرا و محوطه را از اشخاص عجیب ، غریب، خوش صورت ،خوش لباس دیدم، به همۀ آنها از شدت تعارف که می کردم سرم را خم می کردم،آنها هم همه به من سر فرود می آوردند و اظهار عبودیت می کردند. تمام صحرا از سواره و قشون سیاه شده بود.تارسیدم به جمعی که سردار این سپاه بودند و نشسته بودند روی صندلیها، و همه طوری خوش صورت و خوشگل بودند که به حدّ وصف نمی آید و بخصوص یکی در وسط نشسته بود، آنقدر وجیه و خوش سر و صورت و زُلف و قد و ترکیب بود که امکان ندارد کسی به تصور بیاورد،جلو او ایستادم،همه به من نگاههای خوب می کردند. دیدم بدرالدوله 4 نزدیک این خوش صورت وسطی ایستاده است و می خواهد با او شوخی و مزاح کند و او تبسم می کند، امّا خوشش نمی آید، دست به سینه بدرالدوله زدم و بد گفتم و او را دواندم،قدری جلو آنها ایستادم، و همۀ اینها برای امداد من حاضر شده بودند، بیدار شدم 5
امشب که خوابیدم خواب عجیبی دیدم ، لازم است اینجا بنویسم:
«دیدم سواره در مملکت قفقاز روس می روم، یک نفر مرد پیاده، جلو من می رود، مثل اینکه راهنمایی می کند و بلدی می کند، من هم با او طرف صحبت می شوم، از عقب صدائی از مهماندار روسها که با من است آمد، که این مرد احسان خوان نخجوانی 1
-احسان خان نخجوانی شخصی بوده که در جنگهای دوم ایران و روس از طرف عباس میرزا فرماندهی قلعه عباس آباد را که از مهمترین قلاع نظامی ایران بوده است را به عهده داشته است، ولی وی بجای خدمت، به وطن خود خیانت کرده و با ژنرال پاسکویچ فرمانده کل قوای روس علیه کشور خود سازش نموده، قلعه را به روی دشمن گشود و تسلیم پاسکویچ کرد، پاسکویچ نیز این شخص خائن را در ازای این خدمت به حکومت نخجوان منصوب کرد.(مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، تهران ، زوّار، 1371 ج1 ص75 )
اصل:حیات
هر کرور معادل پانصد هزار است.
بدر الدوله یکی از زنان شاه بوده که گویا در عالم واقع هم شوخ طبع بوده، چنانچه ناصرالدین شاه در خاطرات روز شنبه غره شوال خود در فرنگستان زمان اقامت در لهستان (سه سال بعد از درج این رؤیا)، هنگام شرح و نوصیف افرادی که سر میز شام بودند چنین می نویسد:«......دست راست کورکو یک زن نجیی که از خانواده پلن است و زن پیری است و بسیار خوش صحبت و خنده رو و مضمون گو پهلوی کورکونشسته بود، وضع صحبت و حرکات این زن مثل بدرالدوله است،رؤیتاً خیر، صحبتاً و مزاجاً، به بدرالدوله شبیه است...».(روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان به کوشش فاطمه قاضیها ، کتاب اول ، 1369 ،ص179.
- برگرفته از. فاطمه قاضیها، اسنادی از روند اجرای معاهده ترکمان چای ، (تهران : سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ،چاپ دوم 1391 )، ص سیزده مقدمه .و فاطمه قاضیها، رویاهای ناصرالدین شاه،گنجینه اسناد،بهار و تابستان 1381.صص28 - 39
- -احسان خان نخجوانی شخصی بوده که در جنگهای دوم ایران و روس از طرف عباس میرزا فرماندهی قلعه عباس آباد را که از مهمترین قلاع نظامی ایران بوده است را به عهده داشته است، ولی وی بجای خدمت، به وطن خود خیانت کرده و با ژنرال پاسکویچ فرمانده کل قوای روس علیه کشور خود سازش نموده، قلعه را به روی دشمن گشود و تسلیم پاسکویچ کرد، پاسکویچ نیز این شخص خائن را در ازای این خدمت به حکومت نخجوان منصوب کرد.(مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، تهران ، زوّار، 1371 ج1 ص75 )
- اصل:حیات
- هر کرور معادل پانصد هزار است.
- بدر الدوله یکی از زنان شاه بوده که گویا در عالم واقع هم شوخ طبع بوده، چنانچه ناصرالدین شاه در خاطرات روز شنبه غره شوال خود در فرنگستان زمان اقامت در لهستان (سه سال بعد از درج این رؤیا)، هنگام شرح و نوصیف افرادی که سر میز شام بودند چنین می نویسد:«......دست راست کورکو یک زن نجیی که از خانواده پلن است و زن پیری است و بسیار خوش صحبت و خنده رو و مضمون گو پهلوی کورکونشسته بود، وضع صحبت و حرکات این زن مثل بدرالدوله است،رؤیتاً خیر، صحبتاً و مزاجاً، به بدرالدوله شبیه است...».(روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان به کوشش فاطمه قاضیها ، کتاب اول ، 1369 ،ص179.
- - برگرفته از. فاطمه قاضیها، اسنادی از روند اجرای معاهده ترکمان چای ، (تهران : سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران ،چاپ دوم 1391 )، ص سیزده مقدمه .و فاطمه قاضیها، رویاهای ناصرالدین شاه،گنجینه اسناد،بهار و تابستان 1381.صص28 - 39
فاطمه قاضیها،اسنادی از روند اجرای معاهده ترکمان چای، تهران سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، چاپ دوم 1391،ص سیزده
پنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۲:۵۳