Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
چند قهوه خانه معروف بود که عصرها مردم در آنجا گرد
می آمدند و با هم ملاقات می کردند . یکی قهوه خانه قنبر در زیر شمس العماره بود و دیگر قهوه خانه زرگرآباد در اواسط خیابان امیر کبیر امروز که جلوه خاصی داشت ، زیرا حیاط بسیار بزرگی داشت و در میان آن حوضی بود که روی آن تخت بسته بودند
گردش و تفریح مردم تهران در اواخر قاجار و...
در حقیقت گردش و تفریحی در میان نبود . | تنها تفریح مردم شب چهارشنبه سوری وایام نوروز و سیزده بدر و | شبهای رمضان بود . مخصوصا معمول بود ،اعیان به بهانه اینکه روزه | می گیرند و شب باید بیدار باشند و روز بخوابند، هر شب تا صبح قمار بازی می کردند . گردشگاه مردم طبقه سوم شبهای جمعه در زیارتگاهها و قبرستانها بود و در بعضی از آنها از جمله در «سر قبر آقا» | پهلوان کچل و خیمه شب بازی و حقه بازی و معرکه گیری درویشها | را تماشا می کردند . در تهران سر چهارراه حسن آباد قبرستان بسیار | | بزرگی بود که بیشتر مردم به آنجا می رفتند و يك قبرستان در سر راه | شاه عبدالعظیم بود که به آن آب انبار قاسم خان و جوان آبادمی گفتند والبته زیارتگاههای دیگر اطراف شهر هم تا شاه عبدالعظیم گردشگاه مردم بود . چند قهوه خانه معروف بود که عصرها مردم در آنجا گرد
می آمدند و با هم ملاقات می کردند . یکی قهوه خانه قنبر در زیر شمس العماره بود و دیگر قهوه خانه زرگرآباد در اواسط خیابان امیر کبیر امروز که جلوه خاصی داشت ، زیرا حیاط بسیار بزرگی داشت و در میان آن حوضی بود که روی آن تخت بسته بودند و روی آن تخت دسته های مطرب مردم را سرگرم می کردند . در اواخر يك دسته بازیگر بسیار زبردست معروف به «دسته نوید» در روی آن تخت تاتر می دادند و مردم به آن «تیارت» می گفتند.
یکی از گردشگاههای مردم، چشمه علی در سر راه شاه عبدالعظیم بود که چشمه آب زلال گوارائی دارد و مواد شیمیائی مخصوص آن قالی را پس از شستن پاکیزه و براق می کند . از گردشگاههای مشرق تهران دولاب و در جنوب شهر نازی آباد نیز رونق داشت . سگهای نازی آباد بواسطة آنکه کشتارگاه تهران در آنجا بود معروف بودند و این مثل به سر زبانها بود که درباره هر کسی که خودی و بیگانه نمی شناخت او را به «سگی نازی آباد» تشبیه می کردند. البته در تابستان همیشه گردشگاه بیشتر شمیران بود، اما چون وسایل نقلیه سریع السیر وجود نداشت بیشتر مردم به قلهك و زرگنده می رفتند و رفتن به تجریش یا دربند و دز آشوب ودروس و رستم آباد و نیاوران و گردشگاههای دیگر به همه کس نمی رسید ، چنانکه بسیار کسان بودند که از قلهك بالاتر نرفته بودند . زیرا یگانه وسیله رفتن به شمیران درشکه کرایه ای بود و راه به اندازه ای بود که درشکه ها در راه می ماندند و چون بیشتر درشکه ها چرخشان آهنی بود و چرخ لاستیکی کمتر معمول بود اسبهای درشکه در سربالائی «قصر قاجار»[بعدها زندان قصر] می ماندند و بیشتر کسانی که به گردش می رفتند بالاتر از آن نمی رفتند و در حوالی قصر قاجار قهوه خانه ای بود که آنجا پیاده می شدند و چای می خوردند و راحت می کردند و به شهر باز می گشتند . هنگامی که درشکه بزرگتر يامسافر آن بیشتر بود مجبور بودند در سربالائی قصر به جای دو اسب چهار اسب ببندند و هنگام بازگشت در سرازیری اسبها نمی توانستند درشکه را بکشند و آن را بر می گرداندند و بسا که مسافران در این سرازیری کشته می شدند . یگانه وسیله نقلیه عمومی در شهر تراموای بود که به | آن واگون اسبی می گفتند . واگون خانه در اول خیابان اکباتان پس از دهانه خیابان سعدی بود و از آنجا چهار خط بود که رایل روی زمین گذاشته بودند و تراموای که دو اسب آن را می کشید در این خطها حرکت می کرد. مبدأ این خطها میدان سپه بود و به این ترتیب يك خط به دروازه شاه عبدالعظیم وایستگاه راه آهن می رفت . يك خط به انتهای خیابان شاپور و يك خط به دهانه بازار و خط دیگر به چهار راه مخبرالدوله می رفت و در اواخر خط پنجمی هم از میدان سپه به دروازه باغشاه می رفت. .
منبع : نفیسی، سعید ،گفتگوی خانوادگی در باره تهران قدیم، تهران :۱۳۵۳ .صص۴۶-۴۸
پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۹:۰۵