Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
در ميان وظايف نقاش‌باشي، يكي هم تعليم هنر نقاشي به شاه بود، اين مسئوليت در سراسر دورۀ قاجار ادامه داشت
"/لینک

ناصرالدين شاه در طی پنجاه سال سلطنت خود (۱۲۶۴ – ۱۳۱۳ ه.ق) علاوه بر گشت و گذار و شکار در کوه و کمر ، سفرهای سه گانه به فرنگستان ، سفر به عتبات عالیات ،سفرهای متعدد داخلی و لذت بردن از مواهب طبیعت و برخورداری از سایر مواردی که موجبات عیش و عشرت او را فراهم می ساخت، گاهي خود را به نقاشي مشغول می کرد که آثار آن بر جای مانده است. وی بي‌نهايت علاقمند به كتاب، خطوط زيبا ،شعر وهنرهاي دیگر بود.ا و که از زمان ولیعهدی بنا به خواست خودش عهده دار کتابخانه سلطنتي شده بود به خريد نسخه‌هاي ناياب و دست نويس، تابلوهای نقاشی گرانبها و امثالهم اقدام نموده، و كتابخانۀ سلطنتي را که مستقيماً تحت نظر خودش قرار داشت از هر حیث غنی ساخت. درمورد علاقه او به نقاشی آمده است که:
«شاه جوان از ده سالگي عاشق هنرهاي زيبا و به شعر و نقاشي علاقمند و از خدمت چندين استاد استفاده كرده و تعليم مي‌گرفت . در بيرون و اندرون، هر وقت كه شوق هنرهاي زيبا به سرش مي‌افتاد، شعر مي‌گفت و نقاشي مي‌كرد. در بيرون صورت وزراء و درباريان و سفرا را مي‌كشيد و در اندرون شبيه خانم‌ها و كنيزان و خواجه‌سرايان را مي‌ساخت كه همه در نهايت شباهت بودند (۱) و گاه در حاشيۀ نوشتجات و يادداشتهاي متفرقۀ خود تصويري مثلاً از شكاري كه كرده ‌يا شبيه كسي را كه ملاقات كرده نقاشي مي‌كرد. چنانچه از قول ميرزا حسين صاحب اختيار چنين نقل شده است:
« خودم ايستاده بودم كه اعتمادالسلطنه آمد به شاه عرض كرد، صورت ميرزا تقي‌خان را مي‌خواهيم در تاريخ سلطنت اعليحضرت ثبت كنيم و نداريم، شاه گفت، صورت او در نظرم هست. قلم آوردند و خود شاه طرحي تهيه كرد. اين طرح مأخذ همان صورتي است كه در مرات‌البلدن نقش شده است » (۲).
حكيم پولاك پزشگ مخصوص ناصرالدین شاه و معلم علم طب در دارالفنون درین رابطه نقل می کندکه« خود شاه خوب طراحي مي‌كند، لااقل خيلي بهتر از اغلب هنرمندان ديگر ايراني، وي يك نفر را با سمت «نقاشي‌باشي» در خدمت دارد كه اغلب به وي دستور مي‌دهد شبيه او را بكشد. اما چون حوصله زياد نشستن و مدل شدن را ندارد، معمولاً آن قدر صبر مي‌كند تا نقاش كشيدن سبيل او را به اتمام برساند و بعد خود به تنهائي صورت را كامل كند. به صورت نيم‌‌تنه». (۳)
لازم به توضيح است كه در ميان وظايف نقاش‌باشي، يكي هم تعليم هنر نقاشي به شاه بود، اين مسئوليت در سراسر دورۀ قاجار ادامه داشت و در دورۀ ناصرالدين‌شاه نقاشباشي‌ها و معلمان نقاشي دارالفنون همچون صنيع‌الملك، مزين‌الدوله، اسماعيل جلاير و كمال‌الملك اين وظيفه و مسئوليت را بر عهده داشتند (۴).
همچنین نقل شده است که :« در يكي از محاوره‌هاي خصوصي اميركبير با ناصرالدين شاه قاجار كه به منزله بازجويي معلم از شاگرد مي‌باشد. امير گفت: آقاجان چه مي‌كردي؟ شاه جواب مي‌دهد، مشغول نقاشي بودم. امير مي‌گويد، كاشكي يك قدري تاريخ گذشتگان مي‌خواندي وعبرت مي‌گرفتي و از آئين جهانداري با خبر مي‌شدي، شعر و نقاشي پس از خستگي دماغ خوب است» (۵ )
كمال‌الملك هم علاوه بر تحصيل و نگارگري روزي چند ساعت شاه مغرور را زيردست خود نشانده و به او تعليم نقاشي مي‌داد، این هنر مند بزرگ راجع به نقاشي ناصرالدين شاه روایت می کند که «ناصرالدين شاه نقاشي مي‌دانست، من پيشخدمت بودم، نقاشباني بودم، معلم شاه هم بودم، ناصرالدين‌ شاه پرده مي‌ساخت ، صورت اعتمادالسلطنه را شاه ساخته بود، خيلي شبيه بود.(۶ )
محمدعلي فروغي نيز تحت عنوان نقاشي ناصرالدين شاه، نقل می کند که«وقتي ناصرالدين شاه براي مشغوليات هوس كرد خود نقاشي كند،پرده‌اي از آب و درخت و سبزه كشيد و آن پرده بايد اكنون در عمارات سلطنتي باشد.آن اوقات شبي كمال‌الملك حكايت كرد كه امروز شاه مشغول نقاشي بود و دماغ داشت و با من مزاح و ضمناً ملاطفت مي‌كرد از جمله گفت حالا ديگر من خود نقاشم و به تو اعتنائي ندارم. من گفتم چه فرمايشي است و من به موجب فرمان همايوني نقاش باشي ام و همه نقاشها زيردست من‌اند. حالا كه شما هم نقاش شده‌ايد از اتباع من محسوب مي‌شويد.چگونه مي‌توانيد به من بي‌اعتنايي بكنيد.(۷)
خود ناصرالدين شاه نيز در خاطرات فرنگستان خود هنگام توقف در انگلستان و ملاقات با ماژور تالبوت چنين مي‌نويسد:
« ... مي‌خواستيم ناهار بخوريم، طولوزان(پزشگ فرانسوی مخصوص ناصرالدین شاه) آمد، عرض كرد كه ماژور طالبوت دوپسر و يك دخترش را ‌آورده است. مي‌خواهد حضور بياورد، گفتم بيايند، آمدند، دو پسر داشت به سن هفت و هشت سال، چندان خوشگل نبودند، دخترش خودش مي‌گفت چهار سال دارد، امّا به نظر هفت سال مي‌آمد، خيلي دختر ملوس، مقبول، قشنگ و با مزه بود، موهاي زردبافته چشمهاي كبود، خيلي شيطان و با مزه خنده‌رو بود، بقدري خوب بود كه از اين بهتر نمي‌شود، با او صحبت كرديم، بعد ماژور طالبوت كتابي داد و خواهش كرد صورت دختر او را در كتاب بكشم، من هم شروع كردم، نيم‌ ساعت طول كشيد، ماژور دخترش را نگاه داشته بود تكان نخورَد، با وجود اين خيلي تكان مي‌خورد و درست نمي‌ايستاد، امّا شبيه و خوب كشيدم، آنها رفتند و نهار خورديم... » (۸)
همچنین ناصرالدین شاه در خاطرات شکار خود هنگام اطراق در گچسر به تاریخ یکشنبه ۸ ربیع الثانی ۱۲۸۱چنین می نویسد:
"....بعد ناهار خوردیم،بعد از آن باز جواب نوشته جات گفته شد،بعد بازی تخته شد..... شبيه يحيي‌خان را با مداد آبي كشيدم.بسيار بسيارخوب شد. به حكيم طولوزون دادم...(۹ )
و باز درهمین منبع در خاطرات چند روز بعد یعنی روز ۴ شنبه۱۱ ربيع‌الثاني ۱۲۸۱نقل می کند که :
توقف شد در دونا، هوا به شدت سرد بود، همه را توي آفتاب نشستيم، .... صورت محقق را عصر بسيار شبيه كشيدم. خيلي خوب شد. فردا ان‌شاء‌الـله كوچ است. (۱۰)
اعتماد السلطنه هم در این رابطه مي‌نويسد: « شاه به ملاحظه اينكه ۱۳ عيد است دوشان تپه تشريف بردند، من نرفتم ... خلاصه عصر كه شاه مراجعت فرمودند، از محاذي قهوه‌خانۀ بربر آباد عبور فرمودند، صاحب قهوه‌خانه بعضي تصاوير خيالي نقاشي كرده، ِمن جمله مجلس سلام با تخت سليمان و بلقيس و مجلس رقص و غيره، از اين قبيل تصاوير بي‌معني در قهوه‌خانه گذاشته بود كه مردم تماشا نمايند. ندانستم شاه در چه خيال به كنت فرمودند كه پرده‌ها را پاره كند. كنت هم شمشير خود را كشيده بود، سواره داخل قهوه خانه شده با شمشير پرده‌ها را پاره كرده بود ..» (۱۱)
روزی ناصرالدین شاه در باغ گلستان به قدم زدن مشغول بود که کمال الملک را دید که در گوشه ای اشتغال بنقاشی داشت ، نزد او آمده بتماشا ايستاد ، بنا بر این در دم قلم بدست گرفته در ظرف يک ساعت دورنمائی فکری از کوه و نهر آب و تک درختی ترسیم کردکه برای تفنُنِ سلطان در اندک زمانی خوب بود. پردۀ مزبور را برای امين السلطان که هنوز بصدارت نرسيده بود فرستاد وسالها بديوار کتابخانۀ پارکش که اکنون سفارت روس است آويخته بود ».(۱۲ )
با توجه به مطالب مذکور در فوق و مشاهدات اینجانب از نقاشیها و طراحیهای ناصرالدین شاه ، می توان اذعان داشت که مضامین اکثر نقاشیهای ناصرالدین شاه افراد بودند ، زنان در اندرون و در بیرون هم تصاویر رجال و اطرافیان و هرکس دیگری که برایش جالب بوده است.بعضا مناظر و طبیعت و اماکن و حتی حیوانات، نظر وی را به خود جلب و آنجاها را ترسیم می نمود و در حاشیه با خط خود توضیح می داده است. ذیلا جهت اطلاع از مضامین نقاشیهای وی بعضی از آنها که در کتاب « ناصرالدین شاه و نقاشی » منتشر شده نام برده می شود:
چندین تصویر از خودش، حاج ملا محمود معلم وی در زمان ولیعهدی و ترسیم صحنه تدریس او، حسن خان پسر سپهدار، تصویر یک افسر یا نظامی فرنگی ( متفاوت و به دفعات)، شمس اغلي‌تركمان،تصویر شش نظامی فرنگی، تصویر سام میرزا،محسن میرزا، میرزا علی پیشخدمت، حاجی کیومرث میرزای ایلخانی، آقا اسمعيل پيشخدمت باشي پدر علي نقي حكيم الممالك و آقا رضا اقبال السلطنه عکاسباشی،عزیز خان مکری، حكيم پولاك طبيب مخصوص ، اسدالله خان امیراخور، دوهوسه فرانسوی، محمد تقی میرزا رکن الدوله ، مهدی قلی خان سیاچی، تصویر بهمن ميرزا، كاشي. شبيه غلامحسين تارچي و مرتضي‌قلي‌خان، تصاوير خيالي تفنگدار خاصه، پيشخدمت خاصه و سرباز ، عبدالعلي‌خان اديب الملك، مهدی قلی خان هدایت (مخبرالسلطنه)، قاسم‌خان والي، تصویر اعتمادالسلطنه، پیر مرد سنتورچی،نقاش «لندن نيوز»،و...و..
بعضی مضامینی که مربوط به زنان است عبارتند از:
تصویرنیم تنه زنی زیبا، تصوير دوزن از زنان حرم پشت يك ميزگرد، تصویر یک زن فرنگی، زنی در اطاق، ، تصویر یکی از زنان حرم ( چند زن و چندین بار)، ، تصویر سفره عقد و زنانی که دور عروس را احاطه کرده اند، تصوير اقل بكه، تصوير يک دختر بچه ، تصوير شيرازی کوچکه يکی از سوگلی ها، یک زن نوازنده، دو زن مطربه، يك رقاصۀ فرنگي،و...و...
بعضی نقاشیهای وی از طبیعت و صحنه های دیگر نیز عبارت بودند از،تصویر یک صحنۀ جنگی- این صحنه در کوهستان با ارابه و توپ و سرباز، ...، محوطه سرسبزی است که اردوی شاهی چادر زده و اطراق کرده اند، تصویر کوه آرارات ،گنبد سلطانیه، دورنماي قلعه‌اي بر فراز تپه، منظره دریا با یک کشتی بزرگ وچند کشتی، تصویراردوگاه، طرح عمارت گله گیله شهرستانک، دورنمای یک دهکده ، تصوير يك كشتي در درياو ....، بالاخره بعضی طرحهای وی مربوط به حیوانات شامل، تصوير يک ميمون، تصویر خرگوش، بچه شير، یک خرس، دو مرغابي و دو شغال، طرحی از گرگ كنار رودخانه ، پلنگ، بز كوهي، اسب قهوه چی باشی، دو پرنده و....
اصل اکثرنقاشیهای مزبور،در کاخ موزه گلستان، آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، آرشیو وزارت امور خارجه و غیره می باشد که در کتاب،ذیل هرطرح یا نقاشی ، منبع آن نیز قید شده است. در کاخ موزه گلستان طرحها و نقاشیهای بسیاری از ناصرالدین شاه موجود است که بجز آنهایی که در کتاب منتشر شده اینجانب موفق نشدم به بقیه دسترسی پیدا کنم ، امیدوارم که سایر علاقمندان آنها را دریافت و منتشر کنند.
نکته ای دیگر که لازم است درج شود این است که ناصرالدین شاه در همه ادوار زندگی از کودکی (ولیعهدی) تا سالهای پایانی زندگی طراحی و نقاشی می کرده که آثار آن بر جاست.
ذکر این نکته را نیز ضروری می دانم که در این یادداشت فقط به نقاشیها و هنردوستی ناصرالدین شاه اشاره شده و جنبه های دیگر شخصیت او، شیوه حکومت ، روابط خارجی و کشورداری او مباحثی کاملا جداگانه است که به تفصیل باید به آنها پرداخته شود.
۱-ر.ک. كريم‌زاده تبريزي، محمد علی،(۱۳۷۰ ) ، احوال و آثار نقاشان قديم ايران، لندن، انتشارات ساتراپ ، ج ۳.، ص ۱۳۶۰.
۲- آدمیت، فریدون،(۱۳۶۲) اميركبير و ايران، تهران، اميركبير. ص ۲۷.
۳ - ر.ک. : پولاك، ياكوب ادوارد(۱۳۶۸ ) سفرنامة پولاك (ايران وايرانيان)، ترجمة كيكاوس جهانداري، تهران، انتشارات خوارزمي.ص۲۰۱
۴- فلور، ويلم، پيتر چلكووسكي، مريم اختيار، ترجمة يعقوب آژند، نقاشي و نقاشان دورة قاجار، تهران: انتشارات ايل شاهسون بغدادي، ۱۳۸۱. ص ۱۰۳)
۵- کريم‌زادۀ تبريزي، همان.
۶ - (غني، قاسم، (۱۳۷۶ )كمال الملك، كمال الملك هنرمند هميشه زنده، گردآورنده حميد باقرزاده، تهران، اشكان ، هيرمند، صص ۱۰۵ ـ ۱۱۴.
۷-ر.ک. فروغي، محمدعلي(۱۳۷۶)، ياد كمال‌الملك، كمال‌الملك هنرمند هميشه زنده، ، تهران،انتشارات اشکان ،هیرمند, صص ۷۵ـ ۱۰۴.
۸- روزنامة خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان(كتاب دوم)، به كوشش دكتر اسماعيل رضواني، فاطمه قاضيها، تهران، سازمان اسناد ملي ايران ۱۳۷۱، ص ۱۶۵.
۹- گزارش شکارهای ناصرالدین شاه قاجار ،به کوشش فاطمه قاضیها، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ايران،۱۳۹۰ ص۲۶۸.
۱۰- همان ، ص۲۶۲
۱۱-روزنامه خاطرات ااعتمادالسلطنه، ۱۳۵۶، با مقدمه و فهارس از ايرج افشار، ص ۳۵۱،به نظر نگارنده احتمالاً نقاشيها از ارزش کيفی بسيار پائينی برخوردار بوده که ناصرالدين شاه را عصبانی کرده است
۱۲- ر.ک معيرالممالک، دوستعلی خان(بی تا)، يادداشتهايی از زندگی خصوصی ناصرالدين شاه، تهران، کتابفروشی علی اکبر علمی ، صص ۵۶-۵۵
منبع: فاطمه قاضیها، روزنامه قانون، شاه نقاش،سال ششم ، شماره ۱۱۹۵، سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۹۷. تاریخ و فرهنگ.
يكشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۲:۰۳