Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
  
آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    .....راندیم از كوه كنارگرد گذشته، جلگه تهران پیدا شد. دیشب برف الی قصر قاجار زده بوده است، بسیاربسیار سرد بود، ......خلاصه بعد از ناهار رفتیم رو به تهران، راندیم الی شهر، باد سرد شدید آمد، دو ساعت به غروب مانده از كوچه شمس العماره داخل باغ شدیم....عصری رفتم اندرون، همه زنها بودند، خیلی غصه خورده بودند، از نبودن ما....
    برگی از خاطرات ناصرالدین شاه در باز گشت از سفر قم ,و ورود به تهران(۱۲۸۴ )
    روز دوشنبه ۲۲ شوال است:
    باز باد شدید بسیاربسیار سرد می‌آمد، دیروز نقشه نظم تیپ و سواری را كشیده، به امین خلوت و كشیكچی‌باشی داده بودم، امروز خیلی منظم بود، راندیم از كوه كنارگرد گذشته، جلگه تهران پیدا شد. دیشب برف الی قصر قاجار زده بوده است، بسیاربسیار سرد بود، آقا ابراهیم آبدار رفت به دهاتش كه چند شب بماند، یحیی خان هم دیشب در خانلق بوده است امروز دیگر از گردنه كه گذشتم، خیلی راندیم، به ده حسین‌آباد مزرعه عباسقلی نرسیده كنار جاده به ناهار افتادیم، توی كالسكه ناهار خوردیم، حرم آمد از پهلوی ما رد شد، چاپار خراسان آمد، در راه نوشتجات را از امین الملك گرفته مختصری خواندم. افشار بیك می‌گفت كلاه مرا دیشب باد برد، حالا هم می‌برد، گم شد.
    قافله [ای] می‌رفت. كاكا سیاه قره‌چاقی هم روی بار بود، كاكا را گفتم آوردند، خیلی سیاه نره‌خری بود، گفتم كیستی، كجا می‌روی، گفت اسمم محبوب است، غلام آقا محمد رضای تاجر یزدی، می‌رویم به یزد، در بار هم ماهی و اسباب دیگر داشتند، یك تومان به غلام دادم.
    خلاصه بعد از ناهار رفتیم رو به تهران، راندیم الی شهر، باد سرد شدید آمد، دو ساعت به غروب مانده از كوچه شمس العماره داخل باغ شدیم. گفتند جعفر قلی میرزا برادر نصرت الدوله در تبریز فوت شده است. ابراهیم خان برادر معتمد الدوله مرحوم هم
    در حالت نزع است، حاجب الدوله، حاجی رحیم خان بودند. محمد علی خان پیش‌آمده، بخاری آتش كرده چای حاضر بود.
    گلین خانم، والی‌زاده بودند. كلثوم در نظامیه است، نواب خانم می‌گفتند ناخوش است.
    الحمد لله تعالی سفر مسیله و قم به خیر و خوبی اختتام پذیرفت. و السلام.
    گفتند زینب خانم زن مرحوم ملك قاسم میرزا فوت شد. ابراهیم خان هم فوت شد.
    *** بعد از ورود از قم هواها خیلی سرد شد، یعنی بطوری سرد شد كه هیچ سال ندیده بودم، سرمای زننده، بادهای سوزناك، ابرهای شدید، اما نمی‌بارید، مگر دو روزی كولاك برفی كرد، بازایستاد. یك روزش من رفته بودم عصری میدان مشق، دیدن چادری كه سابقا ایلچی انگلیس پیشكش كرده بود، زده بودند. بعد از تماشا رفتم لاله‌زار، در اطاق عمارت بالا نشسته میرزا علی نقی و غیره همه بودند. لیموی شیرین زیاد خوردم، عمارت خوب نبود، با آقا دائی كج‌خلق شدم.
    منبع: فاطمه قاضیها،سفرهای ناصرالدین شاه به قم، تهران، سازمان اسناد ملی ایران،۱۳۸۱ صص۵۶-۵۷


    دوشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۸:۴۴
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت