Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
  
آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    دیشب شب مولود حضرت جناب امیر مؤمنان صلوات الله وسلامه علیه بود ، آتش بازی را از سردر باب همایون حرکت و تغییر داده و آورده ایم به میدان تازه که در جلو سر درب شمس العماره ساخته ایم،......خلاصه با تمام حرم رفتیم بالاخانه، این میدان طوری چراغان بود و با شکوه که هیچ به شهر طهران شبیه نبود مثل شهرهای فرنگستان و چراغان های آنجا بود خیلی جلوه داشت، چراغان بسیار مجلل و باشکوه خوبی کرده بودند....
    شب سیزده رجب تولد حضرت علی (ع) و
    وقوع عقدکنان دختر ولیعهد ، به روایت ناصرالدین شاه

    روز شنبه ۱۳ رجب[۱۳۰۶ ]:
    دیشب شب مولود حضرت جناب امیر مؤمنان صلوات الله وسلامه علیه بود ، آتش بازی را از سردر باب همایون حرکت و تغییر داده و آورده ایم به میدان تازه که در جلو سر درب شمس العماره ساخته ایم، باب همایون چون درخت زیاد داشت درست آتش بازی و چراغان پیدا نبود، اینجا چون میدان و وسعتی دارد برای آتش بازی بهتر است، لهذا امشب و بعد از این ان شاء الله همیشه اینجا چراغان [و] آتش بازی خواهد شد.
    خلاصه با تمام حرم رفتیم بالاخانه، این میدان طوری چراغان بود و با شکوه که هیچ به شهر طهران شبیه نبود مثل شهرهای فرنگستان و چراغان های آنجا بود خیلی جلوه داشت، چراغان بسیار مجلل و باشکوه خوبی کرده بودند، تمام زمین و پشت بام ها را، حتی گلدسته های مسجد میرزا محمد خان قاجار را آتش بازی چیده بودند، جمعیت زیادی از مرد و زن در میدان و خیابان و بالای بام جمع شده بودند که هرگز اینقدر جمعیت در چراغان جمع نمی شد، منتهای جلوه را داشت، حرم توی بالاخانه نشستند من آمدم توی ایوان جلو بالاخانه نشستم و آشکارا بودم، نایب السلطنه هم زیر بالاخانه نشسته بود، عزیزالسلطان هم رفت پائين پهلوی نایب السلطنه نشست. آتش بازی بسیار خوبی شد، حقیقت آتش بازی را خیلی خوب درست کرده بودند، رنگ های مختلف در آتش بازی بود که اسباب جلوه و شکوه شده بود، از این بهتر آتش بازی نمی شد، خیلی خیلی تماشا کردیم و مردم و جمعیت چون در بحبوحه شهر اینجا واقع شده بود و از اندازه جمعیت بیرون بود، خوب تماشا کردند، آتش بازی تمام شد و آمدیم اندرون شام خورده خوابیدیم.
    امروز صبح که روز عيد مولود است از خواب برخاستیم، هوا صاف و آفتاب و در کمال آرامی و خوبی بود، رخت پوشیده آمدیم بیرون، توی باغ قدری گردش کرده راه رفتیم، در اطاق برلیان نهار خوردیم، بعد از نهار در اطاق قدیم معروف به حوض بلور سلام نشستیم، نایب السلطنه اهالی نظام و قاجار و مستوفی و فرج و غیره و غیره همه در سلام بودند، عزیزالسلطان در سلام پهلوی نایب السلطنه ایستاده بود، ایلخانی مخاطب بود، سامی قصیده خواند، خطيب خطبه قرائت کرد، سلام بهم خورد، عضدالملک قبل از سلام دیده شد، چندی پیش در سلیمانیه پایش خورده کرده بود و بیرون نمی آمد امروز لنگان لنگان آمده بود حضور دیده شد. اما در سلام نایستاده بود امین حضرت که از حکومت خمسه معزول و سه چهار روز است آمده، از قراری که گفتند در آنجا هم ناخوش بوده و حالتی مثل سکته مانند به او عارض می شده است امروز آمده بوده است در خانه که او را ببینم من هیچ او را ندیدم اما گفتند وقتی می آمده است حضور روی پل آهنی زمین خورده احوالش مغشوش و همان حالت سکته به او دست داده رفته است منزل.
    بعد از سلام رفتم اندرون امروز مجلس عقدی برای دختر ولیعهد به جهة سلطان مجید میرزا منعقد است ،شوهرش در تبریز است اینجا عقد میکنند و بعد می برند به آذربایجان. رفتیم حياط شکوه السلطنه چند خواننده زنانه داشت، می زدند و می خواندند، عزیزالسلطان هم با من بود مجلس عقد بیرون است قدری آنجا مانده بعد آمدیم بیرون توی حیاط با نایب السلطنه ، امين السلطان، امین الدوله، امین الملک نشسته در باب مساعده نوکر و جمع و خرج سنه آتیه و پول دادن بمردم و نوکر حرف زدیم آنها برخاستند رفتند گرم خانه که مشغول کار شوند، من رفتم سر در شمس العماره نماز خواندم. اینطور تا غروب گذشت شام را مردانه خوردیم، اعتماد السلطنه بود روزنامه خواند. امین خلوت این روزنامه [را] نوشت اغلب پیشخدمتها بودند.
    روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان, به کوشش محمداسماعيل رضواني, فاطمه قاضیها،سازمان اسناد ملي ايران, 1369،صص17-19
    دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۱
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت