Qajarieh, Articles by Fatemeh Ghaziha
  
آخرین نوشته ها
لینک های روزانه
    وی به حکم قانون ارشدیت، ولایتعهدی را حق مسلم خود می دانست،
    محمد علی میرزا دولتشاه (۱۲۰۳ – ۱۲۳۷ ه.ق )
    محمدعلی میرزا متخلص به دولت و ملقب بدولتشاه پسر بزرگ و ارشد فتحعلی شاه قاجار از زن گرجی او بود.
    درمحرم سال ۱۲۱۲ ق. که فتحعلی شاه پس از کشته شدن آقا محمد خان از شیراز به تهران آمد، محمدعلی میرزا را که طفلی ۹ یا ده ساله بود ، بجای خود حاکم فارس نمود ،لكن دوماه بعد او را به تهران فراخواند و سال بعد(۱۲۱۳ ه.ق) وی را به حكومت قزوین تعیین نمود . همان سالی که عباس میرزا به عنوان ولیعهدی انتخاب و به جانب حکومت آذربایجان به تبریز روانه شده است. پیر آمدی ژوبر ،دیپلمات ، سیاست‌مدار و جهانگرد فرانسوی و سفیر ناپلئون بناپارت در ایران (دربار فتحعلی شاه قاجار)، به دیدار محمد علی میرزا رفته و در خاطرات خود در کتاب" مسافرت به ارمنستان و ایران"در باره او چنین می نویسد: توجه و التفات فوق العاده ای که نسبت به عباس میرزا مبذول می شد، از موجبات کینه و حسد محمدعلی میرزا نسبت به برادر بود، وی به حکم قانون ارشدیت، ولایتعهدی را حق مسلم خود می دانست،وهمواره چنین می گفت: «آیا گناه من است که از بطن زنی از خاندان مشخص و یا از کنیز کی سوگلی به دنیا آمده ام؟ این منی که دفاع سرحدات ایران را در برابر چند هزار سرباز روس بر عهده می گیرم، این عباس میرزا که هر لحظه اسم نحسش به گوش می خورد، به کدام فتوحاتی نایل آمده است؟ قشون هایی را که شکست داده کدام است؟ و ایالاتی را که تسخیر کرده کدام؟ همه ساله، در بهاران به سواحل کورا رفته مدعی می شود که دشمن را شکست خواهد داد و حتى آنان را تا شهرها و خانه های یخ زده و ظلمانی شان تعقیب خواهد کرد، ولی هنگامی که پاییز فرا می رسد، بدون آن که کاری صورت داده باشد، از ارس عبور می کند و با نزدیک شدن زمستان، به تبریز باز آمده برای رفع خستگی از زحمات این فتوحات درخشان خود، به استراحت می پردازد...».
    همچنین ژوبر زمانی که به دیدار شاهزاده محمدعلی میرزا حاکم قزوین رفته بود نقل می کند که ، من به قصر باباخان، للۀ محمدعلی میرزا - وارد شدم، محمدعلی میرزا، پسر ارشد شاه ایران بوده ، باباخان که سابقاً للۀ شاهزاده بود، اینک مباشر لهو و لعب وی به شمار می رفت، هنگامی که وارد قصر شدم، کلیه ی رجال دربارِ شاهزاده البسه فاخر و رسمی برتن داشتند، به زودی دانستم که به مناسبت رسیدن مژده تولد فرزند در خاندان سلطنتی در اینجا هم مجلس جشن و سرور برپا شده است، مرا به تالار بسیار بزرگی هدایت کردند که در نهایت دقت و ظرافت تزیین شده بود، میزبان ما در پذیرایی دقیقه ای فروگذار نمی کرد، غذا به حد افراط وجود داشت، خدمه نیز در پذیرایی، به پیروی از اربابشان، نهایت مراقبت را معمول می داشتند، ، چندین نوع پلو و خوراکی های لذيذ دیگر آوردند که اشتهای هر بیننده ای را تحریک می کرد، بالاخره، چایی و قهوه و شیرینی یعنی دسرهایی که ایرانیان با علاقه بسیار صرف می کنند و ضمنا در تهیه ی آن استاد هم می باشند آورده شد، من از توجه فوق العاده ی(بابا خان ) به خوشی و سرگرم ساختن ما اظهار امتنان و سپاسگزاری کردم. بر طبق نوشته های ژوبر گویا مجلس رقص و آواز و باده گساری هم بوده است.جدا ازین مجلس شرح می دهد که میل مفرط محمد علی میرزا به جنگ چنان شدید بود که هر گونه تمایلات دیگر را تحت الشعاع قرار می داد، چه بسا، در رأس گروهی سوارکاران، در بیابانها و صحراهای اطراف قزوین به جستجوی گوزن و شکار گرگ و ببر می رفت، تفریحاتی از این نوع، یگانه عشرت وی محسوب می شد.
    نیز ژوبردر کتاب خود به سایر موار مربوط به محمد علی میرزا تحت عناوین،" خصوصیات محمدعلی میرزا پسر ارشد شاه"، "حسادت شاهزاده نسبت به برادرش عباس میرزا"، بروز اختلاف میان دربار ایران والي بغداد، انتصاب محمدعلی میرزا به فرماندهی قوای مأمور سرکوبی علی پاشا والی بغداد، و عزیمت وی از قزوین به نقل مطالبی پرداخته است. علی ایُّ حال در سال ۱۲۱۵هق، فتحعلیشاه عازم دارالسلطنه قزوین شد و ترتیب عروسی و ازدواج پر تجمل فرزندش محمدعلی میرزا را با دختر احمدخان مقدم مراغه ای به سامان رساند و به مدت هفت شبانه روز بر به عیش و عشرت پرداختند.
    فتحعلیشاه این پسر را بسیار دوست داشت و به اهل حرم خانه سپرده بود که هر قسم احترامی که در حق او به جا می آورند، در حق وی هم به جا آورند و هر زمان که او نزد شاه است، هیچ کس از شاهزادگان دیگر نمی توانست در کنار آنها باشد. روی هم رفته منابع و آثار دوران دولتشاه، عمدتا از خصایل نیکوی زندگی این شاهزاده تعریف و تمجید کرده و او را از اکثر فرزندان فتحعلی شاه سزاوارتر دانسته اند.
    در سال ۱۲۱۷ قمری که فتحعلی شاه برای گرفتن مشهد رهسپار خراسان شد ،محمدعلی میرزا را نیز برای محاصره شهر مشهد وقلع و قمع نادر میرزا فرستاد ، وی در همین سال به همراه پدرش فتحعلی شاه به تهران بازگشت .
    در سال ۱۲۲۱ ق. در سن ۱۹ سالگی به سمت حکومت خوزستان ، لرستان و کرمانشاه منصوب شد و سه سال بعد، با بیست هزار سوار به سمت قفقاز مأموریت یافت و در حدود تفلیس با روسها جنگید(جنگهای اول ایران و روس) . وی از سال ۱۲۲۱ تا زمان درگذشتش(۱۲۳۷ه.ق) سرحد دارعراقين ووالی کرمانشاه و کردستان بود و عثمانیها ی متجاوز به خاك ایران راسخت شکست داد، بطوری که تقاضای مصالحه از ایران نموده که بالاخره و بعد از مرگ دولتشاه منتهی به انعقاد معاهده صلح ارزنة الروم شد(۱۲۳۸ ه.ق).دولتشاه در جنگهای ایران و عثمانی در سمت بغداد وموصل همیشه موفق وفاتح بود، چنانچه در سال ۱۲۲۶ قمری سلیمانیه و شهر زور را از عثمانیها گرفت و از طرف خود برای آنجا حاکم تعیین کرد.
    در سال ۱۲۳۷ ق. مجددا بین ایران و عثمانی در سر شهر زور جنگی در گرفت ،محمدعلی میرزا در این جنگ کاملا فاتح گردید و به غلبه شهر سلیمانیه را از عثما نیها گرفت و سپس برای تسخیر بغداد حرکت کرد . شهر بغداد در شرف تسخير بود که ناگهان محمد علی میرزا در میان راه به بیماری وبا مبتلا و در نزدیکی طاق کسری در ۲۶ ماه صفر همین سال در سن سی و چهار سالگی درگذشت و نعش او را به کرمانشاهان آوردند .
    وی پس از عباس میرزا نائب السلطنه ،رشید ترین و بهترین اولاد فتحعلی شاه بوده است.
    محمد علی میرزا شاعر و ادیب نیز بوده است و از اودیوانی برجای مانده که به همت یکی از نوادگان او آقای دکتر طهماسب محتشم دولتشاهی ، تصحیح، تدوین و به زیور طبع آراسته شده است.
    منابع:
    - اردشیر کشاورز، زمانه و زندگی محمد علی میرزا دولتشاه، بامقدمه دکتر طهماسب محتشم دولتشاهی،کرمانشاه ،ناشر:مؤلف،۱۳۹۵ صص۵۰ – ۶۳
    - مهدی بامداد ،شرح حال رجال ایران ج۳ صص ۴۳۰-۴۳۱
    دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲:۰۰
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    شاه محمودی
    ۱۶ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۲۰
    باسلام واحترام
    وسپاس فراوان اززحمات آن بانوی دانشمند،
    خواهشمنداست درصورت امکان درخصوص محل دفن شاهزاده دولتشاه
    تحقیق فرمایید ودرصورت امکان این حقیررا مطلع فرمایید.
    باسپاس فراوان


    با درود و سلام ، و با پوزش از تاخیر ، سؤ ال شما را بایکی از نوادگان شاهزاده دولتشاه "آقای طهماسب محتشم دولتشاهی" در میان گذاشتم ، عین پاسخ ایشان را برای شما ارسال می کنم.
    ........ظاهرا ابتدا ایشان را در باغ منزلش در انتهای بازار فعلی و در جوار مسجد دولتشاه به خاک سپردند ولی بعد از مدتی توسط فرزندانش نبش قبر و پیکر مطهرش را در کربلا و در حرم مبارک تدفین نمودند.آقای کشاورز در سفری به کربلا تحقیق و صحت موضوع را تایید کردند.ظاهرا بر دیوار آن نزدیکی نیز،نام ایشان،در زمان های گذشته دیده شده است.